به گزارش خبرآنلاین، عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: مشکل این بود که به جای فکر کردن و قانونگذاری عادلانه همسو با خواست عمومی به اقرار خودشان برای هر مرحله از قانونگذاری «زور میزنند» در حالی که مجلس زورخانه نیست باید گفتوگوی عالمانه کرد تا به نتیجه برسد.
به همین دلیل زور زدنها بود که اجرای مصوبه مزبور از حیث خلاف امنیت بودن متوقف شد.
اکنون هم یک نماینده دیگر اصولگرایان پس از چند دوره نمایندگی به نتیجه جالبی رسیده است؛ وی که با تغییر یک مصوبه مجلس در مجمع تشخیص مواجه شده، گفت: «مجلس تقریبا بیخاصیت شده است، به نظر من بود و نبود مجلس خیلی در این مملکت کار خاصی ندارد. ما باید شوراها را تقویت کنیم که تبدیل به پارلمان محلی شود، مجلس را هم حذف کنیم، مجمع تشخیص حالت سنا پیدا کند و سیاستگذاری انجام دهد. قانون اساسی بیاید مجلس را حذف کند. به نظرم این همه هزینه و دوندگی برای انتخاباتش که هر ۴ سال یکبار برگزار میشود، بیفایده است. آن را حذف کنند هزینه کشور هم کمتر میشود. ساختار را بدهند به شورا، شورا را تقویت کنند، مجلس را حذف کنند، مجمع را هم بگذارند سنا کنند، من موافقم.»
ماجرای ضعف و ناکارآمدی مفرط مجلس در ایران دو علت به هم پیوسته دارد؛ اول به عدول از فلسفه مجلس و حکمرانی برمیگردد. فلسفه نهاد مجلس پذیرش تحقق رای و خواست غیرمشروط مردم است. در واقع حکومت باید به صورت غیرمشروط از اراده مردم منبعث شود. هر نوع شرط گذاشتن به نحوی که کمکم اکثریت قاطع مردم از میدان بیرون بروند، نافی این فلسفه است حتی اگر برخی نامزدهای نمایندگی و انتخابشدگان افراد صالح و کارآمدی باشند. گرچه بهطور معمول چنین اتفاقی رخ نمیدهد و محدودیت در انتخاب نماینده موجب انتخاب افراد ضعیف و ناکارآمد و غیررقابتی میشود که دنبال منافع فردی میروند. حکومت برای هدایت مردم نیست، بلکه کارگزار مردم است. پس حق شرط گذاشتن برای اعمال حق حاکمیت مردم را ندارد و باید در ذیل مردم تعریف شود و نه در فوق آن.
علت دوم فقدان نهاد حزبی برای شکل دادن نمایندگی مردم در مجلس است. در غیاب احزاب ما با ۳۰۰ نماینده مواجه هستیم که هر کدام در بهترین حالت که کمتر رخ میدهد، دنبال تامین منافع عمومی هستند ولی امکان توافق عقلانی درباره بهترین راه تامین این منافع را ندارند، چون رسیدن به این توافق بسیار پیچیده و نیازمند زمینههایی است که فقط در قالبهای حزبی دیده میشود. پس مجبور به مبادله آرای خود میشوند. چیزی که مردم و افکار عمومی آن را نمیبیند شاید هم خیلی آگاهانه نباشد.
لذا در مجلس غیرحزبی همه نمایندگان منفرد هستند یا دنبال منافع حوزه انتخابیه خود هستند بدون اینکه آن را در جهت منافع عمومی تعریف کنند یا دنبال منافع فردی و انتصاب دوستان و آشنایان در پستهای گوناگون و زمینهسازی رایآوری در انتخابات بعدی.
آخرین گزارش از طرحهای بهداشت و درمان در سراسر کشور حاکی است که بهرهبرداری از حداقل ۲۸ طرح احداث بیمارستانی دولتی در کشور به علت مشکلات مهمی از جمله کمبود بودجه با تاخیر قابل توجهی مواجه شده است.
تعداد تختهای بیمارستانی این طرحها بیش از ۷۰۰۰ است. علت اصلی نیز در اغلب موارد فشارهای نمایندگان برای آغاز و کلنگزنی آنها با بودجههای ناپایدار است که منجر به چند مشکل میشود. نه تنها طرح خیلی گرانتر از برآورد اولیه تمام میشود، بلکه فساد هم بیشتر و کیفیت کار هم پایین میآید و از همه مهمتر اینکه بهرهوری طرحهای تکمیلی هم خیلی کم است، چون اغلب این طرحها بر اساس «راه بنداز و جا بنداز» تصویب و اجرایی شده و فاقد مطالعه توجیهی بوده است.
برای درک ماجرا کافی است که به سخنان استاندار مازندران که یکی از بهترین استانهای کشور که پرجمعیت هم هست توجه کنیم که هفته گذشته گفت: «من تحت فشار دوستان قرار نمیگیرم. دوستان مطالبی فرمودند بیشتر برای رایآوری! با فشار مضاعفی که بود الان آمدیم کلاردشت بیمارستان زدیم. ضریب اشغال تخت صفر است. عباسآباد تنکابن بیمارستان زدیم. ضریب اشغال تخت 10 درصد! در شهر نکا بیمارستان دوم زدیم. ضریب اشغال تخت ۲۰ درصد! من این کارهای غیرعلمی بیمارستانسازیها را نمیکنم. در دوران من انجام نخواهد شد. فشار مضاعفی که نمایندگان محترم بگذارند زیر بار نمیروم.»
این وضعیت در سراسر کشور و در تمام حوزههای آموزشی، صنعتی، فرهنگی وجود دارد. این وضعیت و کارایی مجلس ایران است. راهحل آن حذف مجلس نیست، بلکه تشکیل مجلس واقعی است که نه فقط اسم، بلکه رسم مجلس را هم داشته باشد. حمایت از حزبی شدن کشور و نیز لغو ضوابط خاص صلاحیتی برای نمایندگی است. بالطبع اگر چنین شود دیگر شاهد مجلسی نخواهیم بود که حتی نمایندگانش خواهان تعطیلی آن میشوند.
23302