همشهری آنلاین: شاهد احمدلو، بازیگر ، کارگردان سینما و تلویزیون این بار سراغ یکی از موضوعات مورد علاقهاش رفته است. فیلم شاهنقش جدیدترین ساخته شاهد احمدلو و تهیهکنندگی علی قائممقامی یکی از فیلمهای حاضر در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر است که نگاهی به بدنه سینما دارد و درباره خود سینماست. شاهد احمدلو میگوید که سعی کرده در فیلم جدیدش سراغ بازیگری و قدیمیهای بازیگری برود. حرفه و شغلی که در گذشته دنیای عجیب و متفاوتی داشته و حالا با بازنمایی دنیای ستارههای قدیمی سینما سعی میکند ادای دینی به این فضا داشته باشد. بهرنگ علوی، هومن برقنورد، پژمان بازغی، مینا وحید، محمد متوسلانی، شهرام قائدی، عنایت بخشی، رضا رویگری، نسیم ادبی، سیروس میمنت، مهدی میامی، شهین تسلیمی، پوریا میاندهی، مجید علیزاده و مژگان صابری از بازیگران این فیلم هستند. داستان «شاهنقش» حول محور شهاب و ناصر میچرخد؛ ۲ شخصیتی که در انتخابات انجمن هنر و سینما کاندیدا میشوند و نگاهی انتقادی به روابط صنفی و اجتماعی در سینما دارند.
بعد از بازی در فیلم سینمایی «سیاهباز» چند سریال ساختید و چطور شد که «شاهنقش» را جلوی دوربین بردید؟
این فیلم براساس داستان واقعی نوشته و ساخته شده است. همیشه دغدغه دیرینه من به تصویر کشیدن هنروران و بازیگران فراموش شده و کتکخورهای قدیمی سینما بوده است؛ موضوعی که در فیلمهای کوتاهی که ساختهام به آن پرداختهام و نمود آن در این فیلمها وجود دارد. وقتی داستان واقعی را خواندم دیدم ایده مناسبی برای ساخت فیلم «شاهنقش» است؛ ترکیب آدمها و دنیای آنها. ترکیب با موضوعات سینما باید قابل توجه باشد. در «شاهنقش» موضوع، انتخابات نیز هست؛ موضوعی که در تمام دنیا یکی از معیارها اجتماعی و سرنوشتساز است و در کشور ما هم موضوع انتخابات با شور و حال و فراز و فرودهای گوناگونی روبهروست.
این دغدغه سینمای دهه ۵۰ و یا پرداختن به افرادی چون هنروران سینما که همیشه در فراموشی زندگی میکنند، بهخاطر حضورتان از کودکی در سینما نیست؟
همین است. دغدغه سینما و این افراد ریشه در زیست کودکیام در سینما دارد و موضوع اجتماعی انتخابات در این فیلم نیز همواره در مسیر زندگی همه ما وجود دارد. اگر بخواهم به شکل کلی توضیح دهم، ۳ دلیل باعث ساخت «شاهنقش» شد؛ اول ادای دین به سینمای ایران، دوم افرادی که عاشق این سینما بوده و هستند و کارشان همیشه در سینما بوده، اما دیده نشدند و سوم موضوع اجتماعی انتخابات (در هر رده و صنفی و ...) که بسیار مهم است.
گفتید «شاهنقش » بر اساس یک داستان واقعی است. فیلمنامه چطور نوشته شد؟
«شاهنقش» براساس طرحی از خودم بود که هومان فاضل آن را نوشت. یک ادای دین به سینما و به نظرم این فیلم یک پارودی سینمایی است. در این فیلم از خیلی از المانها و مشخصههای سینما استفاده کردم. به نظرم ایران یک دیوار بلند سینمایی دارد که همین فیلمها تکتک آجرهایش هستند و نمیتوان سینمای آن دوران را نایده گرفت. سینمایی که در عمق خاطرههای ما وجود دارد. سینمایی که در حافظه ما ماندگار شد و فیلمهای آنالوگی بعدش به بتاماکس و ویاچاس تبدیل شدند. سینمای گذشته ما قابل احترام است و «شاهنقش» ادای احترام به سازندگان فیلمهایی است که ما میدیدیم.
میتوان گفت؛ «شاهنقش» وامدار سینمای گذشته ماست؟
بله. به همین دلیل است که موسیقی و شخصیتهای فیلم هر کدام یادآور فیلمهایی هستند که ساخته شدهاند. آدمهای عشق فیلمی در «شاهنقش» دیده میشوند که این افراد بیهوده عاشق سینما نشدهاند و ریشه در زندگیشان دارند. لباسهای این افراد و دیالوگهایی که با هم دارند همه یادآور همان فیلمهایی است که تماشا میکردیم. طوری فیلمنامه نوشته شده که بتوانیم در ایجاد ارتباط با مخاطب، این المانها و استانداردها را رعایت کنیم. در کل «شاهنقش» ریشه در سینمای گذشته دارد و در پی علاقهای است که به آن داشته و دارد و اینکه بگویم در این شهر حتی یک نفر وجود دارد که به این آدمها و سینما احترام میگذارد.
تماشاگر با تماشای «شاهنقش» با یک فیلم کمدی روبهرو خواهد شد؟
این فیلم اصلا کمدی نیست، شاید موقعیتهای طنز داشته باشد و نیمنگاهی طنز در «شاهنقش» باشد، اما تماشاگران نباید در انتظار یک فیلم کمدی مانند «چند میگیری گریه کنی» باشند. من در طول فیلم نیمنگاه طنزی به مسائل دارم که آن نیز به علایق شخصی خودم بازمیگردد. «شاهنقش» یک فیلم اجتماعی است که در متن، سینما را روایت میکند.
در این فیلم بازیگرانی چون عنایت بخشی، محمد متوسلانی، رضا رویگری و ... حضور دارندکه این انتخابها با توجه به داستان فیلم درست به نظر میرسد؛ از انتخاب بازیگران بگویید.
شخصیتهای فیلم «شاهنقش» ۳دسته هستند و براساس این ۳دسته انتخاب شدهاند؛ دسته اول هنروران و کتکخوران قدیمی سینما هستند. دسته دوم پیشکسوتان این عرصه هستند که همیشه در سایه زندگی کردهاند ولی همواره در جایگاه خودشان حضور داشته و دارند که این انتخابها برای مستندتر شدن شکل گرفته است. دسته سوم بچههای قدیمی ارباب جمشید بودند که هیچگاه جدی گرفته نشدند و به آنها نگاه واقعی نشد. استعدادهایی که کشف نشدند و چه بسا اگر این افراد جدی گرفته میشدند، ظرفیت تازهای برای سینما شکل میگرفت.این انتخاب بازیگران و حضور هنرورها همیشه در بخشی از فیلمهای شما به شکل مستقیم و غیرمستقیم دیده میشود.در طول فعالیتم در سینما و فیلمهای کوتاه و بلندی که ساختم همیشه از این قشر هنرمند در فیلم و سریالهایم استفاده کردم. این افراد همیشه مورد علاقه من بودند و در طول این سالها تلاش کردم با آنها کار کنم و به آنها دیالوگ بدهم و از آنها کلوزآپ بگیرم. همیشه به این هنروران ارادت داشتم و امیدوارم نسلهای بعدی این قشر را جدیتر بگیرند و نگاه ابزاری به آنها نشود، هنروران آدمهای مؤثری در سینما هستند.
بچه سینما
نگاهی به بازیهای شاهد احمدلو اکه از کودکی در سینمای ایران حضور داشت
پسربچهای که کیف و کلاه «نوری» را پس از کتک مفصلی که از بدمنها خورده بود برایش آورد و قهرمان کیمیایی به او و دوستانش پول داد تا بروند سینما «خورشید» و فیلم ببینند و از واقعیت تلخ و خشن کوچه و خیابان فاصله بگیرند.
نوجوانی جنگزده که «احمدآقا» هوایش را دارد. زرنگ است و حراف و پولش را یک دلال خردهپا بالا کشیده، ولی با وجود بلایی که سرش میآید سرپا میماند و یکی از اعضای گروه احمدآقاست که به جنگ «آقاعبدل» در فینال فیلم میروند.
بهمن، تنها فرزند «رستم» گروهبانی که پس از سالها از جنگ برگشته، در جنگل در نزاعی نابرابر با بدمنهای فیلم باید پیکر نیمهجان پدر را از مهلکه بیرون بیاورد و سوار کامیون کند. او پسربچهای است که خیلی زود مرد شده.
«سرب»، «دندان مار» و «گروهبان» ۳ همکاری پیاپی شاهد احمدلو با مسعود کیمیایی، برای نخستین و آخرین بار نام بازیگری کودک و نوجوان را در سینمای کیمیایی بر سر زبانها انداخت. ۳ نگین درخشان کیمیایی در دهه ۶۰ که نقش شاهد احمدلو در آنها به مرور پررنگ شد و از حضوری کوتاه، اما بهیادماندنی در «سرب» رسید به «گروهبان» که کنار احمد نجفی و گلچهره سجادیه یکی از ۳ بازیگر اصلی فیلم بود.
پسر محمدولی احمدلو، معروف به «مردوخ» بچه سینماست. پدرش مدیر تدارکات، تولید و بازیگر بوده و در «دندان مار» همان کسی است که «عینی»(شاهد احمدلو) را کتک مفصلی میزند. از پشت صحنه تا سرصحنه و از بازیگری تا کارگردانی مسیری بوده که شاهد احمدلو در این سالها طی کرده و از همان نخستین کارش که مستندی درباره هنروران بوده، «سینما» را دستمایه فیلمهایش قرار داده و حالا با «شاه نقش» به جشنواره آمده است. پسربچه فیلم «سرب» حالا سالهاست که کارگردان شده است.