همشهری آنلاین - لیلا باقری: شاید برایتان جالب باشد که بدانید گربههای تهران از دوره ناصری شروع کردند به لاکچری شدن، کباب خوردن و اسباب و اثاثیه گران داشتن؛ همان روزگاری که ناصرالدینشاه، تفریحش شکار بود، با افتخار از تعداد حیواناتی مینوشت که به تیرش کشته شده بودند و سفرهای میانداخت پر از کباب شکاری. اما همان وقت که خون آهوان در دشت و صحرا خشک میشد و دندان پلنگان به غنیمت میرفت، در اندرونی شاه گربهای به اسم «ببریخان» روی تشک اطلسش دراز میکشید و با صدای لالایی پرستارش، مشدیعلی، چرت میزد.
خانم ببریخان را میگویم که برخلاف اسمش، یک ببر نبود؛ گربهای بود آلاپلنگ و ابلق، با دم کلفت و چشمانی براق که بخت و اقبالش یاری کرد و به جای آنکه در گذرهای دارالخلافه لقمه چرب سگ شود، سر از دربار شاه درآورد. بانی ورودش هم کسی نبود جز ملیجک، عزیزدردانهی شاه، که دل در گرو گربهها داشت. این کودک هر گربهای را که مییافت به دربار میآورد و یکی از آنها همین ببریخان بود. گربهای که بعدها محبوب ناصرالدینشاه و غرق در نعمت شد. گردنبند الماس به گردنش انداخت، برایش تشک مخملی تهیه کرد و پرستار مخصوص هم داشت.
میگویند یک شب، شاه دچار تب شدیدی شد. درست در همان حال که اطبای دربار دور و برش میچرخیدند و معجون برایش تجویز میکردند، ببریخان اتفاقی وارد اتاق شد و چند دور دور شاه چرخید و بالاخره همانجا آرام گرفت. فردا صبح، شاه که عرق کرده بود، از بستر برخاست، تندرست و قبراق و همه را هم از خوش یمنی گربه دانست.
ناصرالدینشاه دستور داده بود روزی یک دست کباب مخصوص برای ببری خان آماده کنند و مشدی آن را مانند غذای شاه مهر کند... یعنی اول خودش بخورد که مبادا تنگ نظران آن را مسموم کرده باشند.
حالا بیشتر از یک قرن از داستان این گربه مشهور میگذرد و آدمهایی هستند که برای گربهها سفره شاهانه پهن میکنند و کیلوکیلو برایشان جگر و گوشت مرغ یا غذای مخصوص میخرند. و اگر کسی لب باز کند که نباید بهشان غذا داد، بعید نیست جگر گوینده را هم دربیاورند و بدهند همان گربهها نوش جان کنند. این میشود که صدها ببریخان در کوچه و خیابان پرسه میزنند و هرچه بگویی همین گربه قاتل انواع مارمولکها و جوندههاست، از سر و کول شهر بالا میرود و میتواند کلی بیماری منتقل کند، محیط زیست و حیوان دوستی چیزی فراتر از گربهدوستی است، انگار نه انگار... امان از این آدمهای مدرن امروزی با منطق فسیل ناصرالدینشاهی در فهم حیوانات.