وزارت امور خارجه در واکنش به یادداشت امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا با تاکید بر اینکه ایران مذاکره زیر بار فشار را نمیپذیرد، تصریح کرد: جمهوری اسلامی ایران در استمرار رویکرد اصولی خود همواره از یافتن راهکارهای دیپلماتیک برای مسائل مختلف از جمله در موضوع هستهای حمایت کرده و در طول دو دهه گذشته نیز تعهد خود به دیپلماسی و راهکارهای برآمده از آن را به اثبات رسانده است.
به گزارش ایرنا؛ وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در واکنش به یادداشت امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا در گزاره برگی به این یادداشت واکنش نشان داد. در این گزاره برگ آمده است:
رئیس جمهور آمریکا در تاریخ ۱۶ بهمن ۱۴۰۳ با امضای یک «یادداشت ریاستی امنیت ملی» دستور احیای سیاست شکست خورده موسوم به «فشار حداکثری» علیه ملت ایران را صادر کرد. دولت آمریکا مدعی احیای فشار حداکثری است اما فشار حداکثری هیچ زمان متوقف نشده بود که امروز بخواهد احیا شود. دولت سابق آمریکا حتی یک مورد از تحریمهای وضع شده در گذشته را متوقف نکرده و به اذعان خود، صدها تحریم نیز بر تحریمهای گذشته افزود. جمهوری اسلامی ایران نشان داده است که فشار حداکثری را با مقاومت حداکثری پاسخ داده و میدهد و قویا اعتقاد دارد که هیچ ملتی نباید تحت فشارهای غیر منصفانه و تحریمهای غیرقانونی قرار گیرد.
رویکرد ریاکارانه آمریکا
رئیس جمهور آمریکا در حالی به هنگام امضای سند مذکور از تمایل خود برای گفتگو و توافق با ایران در موضوع هستهای سخن گفت که سند احیای سیاست موسوم به «فشار حداکثری» به تعبیر رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران تمام توطئههای ممکن را برای مقابله با ایران و تشدید فشارها به مردم ایران در دستورکار قرار داده است.
جمهوری اسلامی ایران در استمرار رویکرد اصولی خود همواره از یافتن راهکارهای دیپلماتیک برای مسائل مختلف از جمله در موضوع هسته ای حمایت کرده و در طول دو دهه گذشته نیز تعهد خود به دیپلماسی و راهکارهای برآمده از آن را به اثبات رسانده است. در عین حال پیشینه تاریخی گواه آن است که ملت ایران هیچگاه مذاکره زیر بار فشار را نمی پذیرد و شرط گذاریهای یکجانبه ارعاب و تهدید در قبال جمهوری اسلامی پاسخگو نبوده و نخواهد بود. همزمانی صدور فرمان تشدید فشار علیه ملت ایران و ابراز تمایل برای گفتگو و توافق تنها نشانگر استمرار رویکرد ریاکارانهای است که از دیرباز در دستور کار دولتهای آمریکا در قبال ایران بوده است. اصرار واشنگتن بر این رویکرد دوگانه نه تنها به حل موضوعات کمکی نمیکند بلکه بر عمق بی اعتمادی به نیات و سیاستهای آمریکا میافزاید.
سابقه عملکرد آمریکا در برجام
دولت آمریکا در شرایطی برای گفتگو و توافق با ایران ابراز تمایل میکند که این کشور مکررا در آزمون پایبندی به تعهدات خود به ویژه در مورد برجام که توافقی مورد تأیید شورای امنیت سازمان ملل متحد است شکست خورده است. امروز رئیس جمهوری از گفتگو و معامله سخن میگوید که خود در سال ۲۰۱۸ به صورت یکجانبه حکم به خروج آمریکا از آن داد و شدیدترین فشارها را علیه ملت ایران اعمال کرد. آن تصمیم در حالی اتخاذ شد که به گواه آژانس بین المللی انرژی اتمی ایران در انطباق کامل با تعهدات هستهای گسترده خود قرار داشت.
حتی پیش از آن نیز عدم اجرای دقیق و کامل تعهدات آمریکا مانع از آن شده بود که جمهوری اسلامی ایران به طور کامل از منافع و مزایای رفع تحریمها آنطور که در برجام پیش بینی شده بود. بهره مند گردد. با تمام این تفاسیر ایران در چارچوب تعهد دیرینه خود به دیپلماسی تا یک سال پس از خروج آمریکا از برجام به اجرای کامل تعهدات خود ادامه داد و نهایتا نیز تنها در چارچوب حقوق مصرح در برجام و در تلاش برای احیای دیپلماسی، مجموعهای از گامهای جبرانی را در حوزه هستهای برداشته و توقف اجرای اقدامات مندرج در برجام را متوقف نمود.
در طول چهار سال گذشته نیز با وجود گفتگوهای فشردهای که برای احیای برجام صورت گرفت واشنگتن با وجود ابراز تمایل کلامی به بازگشت به این توافق هیچگاه حاضر نشد به تعهدات برجامی خود بازگشته و تحریمها علیه ملت ایران را رفع نماید و هر بار به بهانهای مانع از آن شد که مذاکرات احیای برجام به نتیجه نهایی دست یابد. در حقیقت تجربه توافق برجام را میتوان آیینه تمام نمای رفتار دوگانه آمریکا در قبال ایران توصیف کرد. موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال رویکرد دوگانه امروز آمریکا برآمده از این تجربه تاریخی است.
سابقه عملکرد تاریخی آمریکا در قبال ایران
تاریخچه رفتاری دولت آمریکا در قبال دولت و ملت بزرگ ایران مشحون از بی اعتمادی ناشی از تداوم رویکرد استکباری تهدید و ارعاب مداخلات مکرر در امور داخلی دست اندازی به منابع و ثروت ملی تحت عناوین مختلف، محروم ساختن ملت ایران از فرصتهای متعارف تجاری از طریق تحریمها تحمیل جنگ توسل به انواع و اشکال تروریسم به ویژه تروریسم ،اقتصادی اقدامات ماجراجویانه و بسیاری دیگر از این موارد غیرانسانی و ظالمانه است. این اقدامات با هیچ معیار انسانی و نیز حقوق و مقررات بین المللی سازگار نیست. اجرای کودتا علیه دولت قانونی ایران در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بلوکه شدن تمام داراییهای ایران در آغازین روزهای انقلاب اسلامی حمایتهای اطلاعاتی امنیتی و لجستیکی از رژیم بعث صدام در طول جنگ تحمیلی هشت ساله حمله به سکوهای نفتی حمله به هواپیمای مسافربری ایران خارج کردن نام منافقین از فهرست گروههای تروریستی ارعاب و تهدید ایرانیان از طریق بازداشت و استرداد آنها به آمریکا، خروج از توافق هستهای آمریت و عاملیت در ترور قهرمان ملی مبارزه با تروریسم شهید سردار سلیمانی اعمال تحریمهای فراسرزمینی و هدف قرار دادن گسترده شهروندان ایرانی از طریق این تحریمها و دست داشتن در ترور دانشمندان هستهای ایران از طریق حمایت از رژیم صهیونیستی تنها بخشی از مصادیق این اقدامات و رفتارهای خصمانه میباشند.
به گواه تاریخ وضعیت امروز در روابط میان آمریکا و ایران حاصل مجموعه اقدامات خصمانهای است که واشنگتن در طول قریب به یک قرن علیه ملت ایران دنبال نموده است. واشنگتن با اتهام زنی به ایران نمیتواند واقعیات تاریخی را تغییر داده و ایران را مسئول معرفی نماید.
سابقه عملکرد آمریکا در حمایت از تروریسم و بی ثباتی در منطقه
آمریکا در حالی جمهوری اسلامی ایران را به حمایت از تروریسم متهم میکند که ایران خود بزرگترین قربانی تروریسم در جهان است و هیچ کشوری به اندازه ملت ایران و نیروهای مسلح آن در برابر ظهور این پدیده شوم در منطقه غرب آسیا مبارزه نکرده است. ایران جانهای عزیز زیادی را برای حمایت و دفاع از ملتهای منطقه در برابر تروریسم خشن و افسار گسیخته فدا نموده و همواره صلح و آرامش در منطقه را اولویت سیاستهای منطقه ای خود قرار داده است از سوی دیگر در داخل کشور نیز گروهکهای تروریستی مختلف که با حمایت آمریکا و برخی کشورهای دیگر ایجاد شدهاند جان بیش از ۲۳ هزار نفر انسان بی گناه را گرفته اند.
آمریکا با وجود ادعای مبارزه با تروریسم عملا خود ،بانی حامی و عامل گسترش تروریسم و بی ثباتی در منطقه غرب آسیا بوده است. چنانکه رئیس جمهور امروز آمریکا نیز بارها اذعان کرده است لشگرکشیهای آمریکا در منطقه به بهانه جنگ علیه «تروریسم»، چه در عراق و چه در ،افغانستان دستاوردی جز بی ثباتی و رشد گروه های تروریستی نداشته است.
آمریکا نه در جایگاه ،شاکی بلکه در جایگاه متهم باید به این سوال پاسخ دهد که عامل شکل گیری گروه های تروریستی و تأمین منابع مالی و تسلیحاتی گروه های خطرناکی مانند،القاعده داعش و النصره طی دهه های گذشته چه کسی بوده است؟ آمریکا نشان داده است که گروههای تروریستی را ابزاری برای پیشبرد اهداف سیاستهای خود در برابر کشورها و از جمله در منطقه می داند.
زدن برچسب «حمایت از تروریسم بر حمایتهای ملت ایران از گروههای مقاومت و ملتهای مسلمان منطقه که برای آزادی سرزمین و کرامت انسانی خود علیه یک رژیم اشغالگر غاصب مبارزه میکنند، واقعیت را تغییر نمی دهد. اتهام زنی به جمهوری اسلامی ایران تلاشی بی نتیجه برای سلب مسئولیت از رژیم صهیونیستی و فرار آمریکا از بار مسئولیت خود در حمایت همه جانبه و مطلق از جنایتهای این رژیم است. نقض حقوق بشر از سوی واشنگتن در غزه آورد: آمریکا در حالی جمهوری اسلامی ایران را به نقض حقوق بشر متهم ساخته که خود نه تنها بر نسل کشی و جنایات جنگی آشکار رژیم صهیونیستی در غزه چشم بسته بلکه همه جانبه از این اقدامات حمایت نموده و اکنون نیز ویرانی حاصل از حملات جنایتکارانه رژیم صهیونیستی را مستمسکی برای کوچاندن اجباری فلسطینی ها از این باریکه و غصب اراضی آنان قرار داده است.
ادعای حمایت از مردم ایران و حقوق بشر در حالی است که واشنگتن سالهاست با اعمال شدیدترین تحریمها مستقیما اقتصاد و رفاه ملت ایران را هدف قرار داده و از فشار اقتصادی بر اقشار ملت ایران به عنوان دستاورد دور نخست «کارزار فشار حداکثری» یاد میکند. این واقعیت قابل چشم پوشی و انکار نیست که در شرایطی که مردم ایران با همه گیری کرونا دست و پنجه نرم میکردند دولت آمریکا بیتوجه به تبعات انسانی تحریم ها، هر روز بیش از قبل برای تشدید فشار اقتصادی به ملت ایران تلاش میکرد به گواه گزارشهای بین المللی تحریم های آمریکا نه تنها اقتصاد بلکه حق بنیادین حیات ایرانیان را هدف قرار داده به نحوی که جانهای بسیاری به دلیل محدودیتهای ناشی از تحریم های ظالمانه از دست رفتهاند. آمریکا با چنین پیشینهای نمیتواند خود را در جایگاه مدعی و منتقد در موضوع حقوق بشر قرار دهد و بر کسی پوشیده نیست که واشنگتن از طرح ادعاهای حقوق بشری نیتی جز تشدید فشار بر همان ملتی که برای آنها ابراز نگرانی میکند ندارد و این خود نشانه دیگری از رویکرد ریاکارانه آمریکا در قبال ایران است.
سیاست بی ثبات سازی جهانی
در شرایطی که آمریکا خود را حامی نظام بینالملل و به اصطلاح قانون محور توصیف کرده و همواره از لزوم پایبندی به قوانین بین المللی سخن گفته است؛ این کشور در برهههای مختلف بر خلاف قواعد بینالمللی و در جهت ترویج بی ثباتی در سطح جهان گام برداشته است. هر چند آمریکا همواره تخطی خود از قوانین و قواعد بینالمللی را ذیل ادبیات و شعارهای به ظاهر قابل توجیه نظیر حقوق بشر و مبارزه با تروریسم پنهان کرده اما امروز این کشور با کنار گذاشتن این تعارفات به صراحت به ادبیات امپریالیستی و استعماری روی آورده و نیات خود برای غصب سرزمینهای دیگر، چه در اروپا و غرب آسیا و چه در آمریکای لاتین را پنهان نمیکند. در حقیقت، امروز آمریکا بیش از هر زمان دیگر خود به بزرگترین عامل قانون شکنی و نفی اصول و هنجارهای شناخته شده بین المللی از جمله احترام به تمامیت سرزمینی و حاکمیت ملی بدل شده است. رویکرد آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران را نیز نمیتوان از این ذهنیت و سیاست استعماری مجزا دانست.