به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، تورم یکی از ملموسترین و در عین حال پیچیدهترین پدیدههای اقتصادی است که نهتنها جیب مردم را خالی میکند، بلکه ذهن و روان جامعه را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. افزایش مداوم قیمتها، کاهش قدرت خرید و ناپایداری اقتصادی باعث شده است که بسیاری از جوانان، امید خود را به آینده از دست بدهند. اما آیا تاریخ نمونههای مشابهی از این بحرانها داشته است؟ مردم در کشورهای دیگر در شرایط تورمی چگونه رفتار کردهاند و بهترین راهکار برای تحمل این روزگار چیست؟
سامان سلامیان، معلم و روانشناس در گفت و گو با رکنا در این خصوص گفت: به زبان ساده، تورم یعنی افزایش سطح عمومی قیمتها در طول زمان. این اتفاق زمانی رخ میدهد که پول ملی ارزش خود را از دست میدهد و مردم برای خرید همان کالاها و خدمات، به مقدار بیشتری پول نیاز دارند؛ اما آنچه تورم را خطرناک میکند، اثر روانی آن بر جامعه است. تورم فقط یک پدیده اقتصادی نیست، بلکه یک پدیده اجتماعی نیز هست. وقتی مردم ببینند که امروز با ۱۰۰ هزار تومان میتوانند مقدار مشخصی کالا بخرند، اما یک ماه بعد همان مقدار کالا به ۲۰۰ هزار تومان نیاز دارد، احساس بیثباتی و اضطراب در آنها شکل میگیرد.
وی تاکید کرد: این حس ناامنی اقتصادی، به مرور اعتماد عمومی به سیستم اقتصادی و سیاسی را کاهش میدهد و باعث میشود مردم به جای سرمایهگذاری در آینده، به فکر نجات لحظهای بیفتند. نتیجه؟ خروج سرمایه از کشور، فرار مغزها، و کاهش انگیزه برای کار و تولید.
جوانان در هر جامعهای، نیروی محرکه پیشرفت و توسعه هستند. اما در شرایطی که آینده نامعلوم، قیمتها روزانه در حال افزایش و ثبات اقتصادی از بین رفته است، انگیزه تلاش و پیشرفت نیز کمرنگ میشود.
این روانشناس افزود: یکی از اثرات مستقیم تورم، احساس بیعدالتی و نابرابری است. وقتی یک جوان ببیند که باوجود تلاش زیاد، قدرت خرید او کاهش مییابد، و در مقابل برخی افراد از رانتهای اقتصادی سود میبرند، دچار سرخوردگی میشود.
او تاکید کرد: این ناامیدی، باعث کاهش انگیزه برای تحصیل، کارآفرینی و تلاش در زندگی میشود. به همین دلیل، در کشورهایی که دچار ابر تورم شدهاند، بسیاری از جوانان یا به فکر مهاجرت افتادهاند یا دچار افسردگی و بیانگیزگی شدهاند.
سامان سلامیان اظهار کرد: ناپایداری اقتصادی یک استرس مزمن ایجاد میکند که بر سلامت روان تأثیر میگذارد. مطالعات روانشناسی نشان دادهاند که بیثباتی مالی و تورم شدید، یکی از اصلیترین عوامل اضطراب، افسردگی و حتی خشونت اجتماعی است. در ونزوئلا و زیمبابوه، با افزایش تورم، نرخ خودکشی و مشکلات روانی افزایش یافت، زیرا مردم احساس میکردند هیچ کنترلی روی زندگی خود ندارند.
سلامیان افزود: تورم، سبک زندگی مردم را تغییر میدهد. فرهنگ قناعت جای خود را به مصرفگرایی کوتاهمدت میدهد، زیرا مردم به جای پسانداز، تلاش میکنند هرچه سریعتر پول خود را خرج کنند تا از کاهش ارزش آن جلوگیری کنند. این تغییر ذهنیت باعث افزایش رفتارهای هیجانی و کاهش سرمایهگذاریهای بلندمدت میشود.
وی با اشاره به اینکه سرمایهگذاری روی دانش و مهارت می تواند در این مسیر بسیار کمک کننده باشد، گفت: در دوران تورمی، ارزش پول کاهش مییابد، اما ارزش دانش ثابت میماند. مهمترین دارایی یک فرد در این شرایط، مهارتهایی است که میتواند در هر زمان و مکانی از آن استفاده کند. یادگیری مهارتهای جدید مانند برنامهنویسی، طراحی، زبانهای خارجی، بازاریابی دیجیتال و مهارتهای فنی میتواند به ایجاد فرصتهای شغلی جدید کمک کند.
سلامیان همچنین ایجاد درآمد دلاری و جهانی فکر کردن را یکی دیگر از راه های نجات از بحران های اقتصادی عنوان کرد و افزود: یکی از راههای مقابله با تورم، کسب درآمد ارزی و کارهای فری لنسری است. در زیمبابوه، بسیاری از جوانان با یادگیری تجارت آنلاین، طراحی وب، تولید محتوای دیجیتال و فعالیتهای فریلنسری، از کاهش ارزش پول ملی خود در امان ماندند. امروزه با پلتفرمهایی مانند آپورک، فیور، و یودمی، امکان کار با مشتریان خارجی وجود دارد.
این معلم و روانشناس گفت: پسانداز به ریال در دوران تورم شدید، باعث کاهش ارزش داراییها میشود. بهجای نگهداشتن پول نقد، سرمایهگذاری در داراییهای باارزش مانند طلا، ارز، زمین، و کسبوکارهای تولیدی بهتر است.
سلامیان همچنین به اهمیت کارآفرینی و نوآوری در شرایط تورمی اشاره کرد و افزود: در هر بحرانی، فرصتهایی نهفته است. در ونزوئلا و زیمبابوه، کسانی که بهجای تسلیم شدن، ایدههای نوآورانه داشتند، موفق شدند. برای مثال: راهاندازی کسبوکارهای کوچک خانگی، ارائه خدمات فریلنسری، فعالیت در بازارهای جهانی و... می تواند کمک کننده باشد.
سلامیان در ادامه تاکید کرد: در زیمبابوه، برخی از مردم بهجای نگهداشتن پول، کالاهای اساسی خریداری میکردند که ارزش خود را حفظ کند. کسانی که روی دانش و مهارتهای دیجیتال سرمایهگذاری کردند، توانستند درآمد ارزی داشته باشند. در ونزوئلا، تورم باعث شد بسیاری از جوانان به کارآفرینی روی بیاورند. برای مثال، برخی با فروش محصولات دستساز یا ارائه خدمات آنلاین، توانستند درآمد خود را حفظ کنند.
او در پایان گفت: آینده در دستان کسانی است که تغییر را میپذیرند، باید در نظر داشت که تورم یک بحران است، اما در دل بحرانها، فرصتهایی نیز وجود دارد. همچنین دانش و مهارت، تنها سرمایهای است که ارزش آن کاهش پیدا نمیکند. کسب درآمد دلاری، راهی برای حفظ ارزش داراییهاست. با مدیریت مالی درست و کارآفرینی، میتوان از این دوران عبور کرد.