خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: با وجود تمامی تحریمها و چالشهایی که ملت ایران با آن مواجه هستند، اما با حضور میلیونی خود در مراسم بزرگداشت انقلاب اسلامی و راهپیمایی ۲۲ بهمن ماه، حمایت خود از انقلاب اسلامی را اعلام و تصریح کردند که همچنان با گذشت ۴۶ سال به مبانی انقلاب اسلامی پایبند هستند.
«ورده سعد» خبرنگار خبرگزاری مهر، گفتگویی با «یحیی حرب» کارشناس مسائل بینالمللی انجام داده است که متن کامل آن را میخوانید:
عوامل اصلی که باعث شده بسیاری از کشورها در اعتبار آمریکا در مذاکرات بینالمللی ابراز تردید کنند، به ویژه در سایه خروج مکرر این کشور از توافقنامههای مهمی نظیر توافق پاریس یا معاهده برجام را در چه میدانید؟
«دشمن معاهدات» نامی است که میتوان در دوره اول ریاست جمهوری دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا بین سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰ برای وی انتخاب کرد.
دونالد ترامپ مجموعهای از اقدامات در خروج از معاهدههای بینالمللی و دوجانبه داشت که از ژوئن سال ۲۰۱۷ و خروج از توافق آب و هوایی پاریس آغاز شد. در اکتبر همان سال آمریکا از عضویت در سازمان یونسکو سازمان ملل متحد نیز خارج شد.
در می سال ۲۰۱۸ دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا تصمیم گرفت به صورت یک جانبه از توافق هستهای [معاهده برجام] با ایران خارج شود، این در حالی بود که آژانس بینالمللی انرژی اتمی تاکید کرده بود که ایران به بندهای این توافق پایبند بوده است.
ترامپ در ژوئن سال ۲۰۱۸ خروج آمریکا از شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد را اعلام کرد و در سوم اکتبر همان سال از پروتکل داوطلبانه در خصوص حل منازعات الحاقی معاهده وین خارج شد.
حتی توافق ویژه مأموریتهای پستی نیز که حدود ۱۴۵ سال پیش امضا شده بود، از بدعهدیهای ترامپ در امان نماند. دیگر اقدام ترامپ در این عرصه، هجمه علیه معاهده طرفهای هستهای دریای مدیترانه بود که او در فوریه سال ۲۰۱۹ از آن خارج شد و در آوریل همان سال آمریکا از معاهده تسلیحاتی سازمان ملل متحد که محدودیتهایی برای فروش سلاح به جنایتکاران جنگی ایجاد میکرد، خارج شد.
آخرین اقدامات ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری که یکی از جنجالیترین تصمیمات وی نیز به شمار میرفت، خروج از سازمان بهداشت جهانی بود که در جولای سال ۲۰۲۰ اتفاق افتاد.
ترامپ از زمان بازگشت به کاخ سفید در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ نیز مجموعهای از تصمیمات را اتخاذ کرده که باعث خروج آمریکا از چندین سازمان بینالمللی شده و برنامه اصلی حمایت مالی این کشور را متوقف کرده است. از جمله این اقدامات خروج مجدد از سازمان بهداشت جهانی و شورای حقوق بشر و آژانس آنروا و آژانس بینالمللی توسعه است.
این اقدامات نظم جهانی را از بین برده و اعتبار مؤسسات بینالملی را زیر سوال برده و آن چیزی که باعث خشم دوستان آمریکا بیش از دشمنان شده است، این است که ترامپ این اقدامات را بدون احترام به متحدانش یا در نظر گرفتن روابط تاریخی با آنها انجام میدهد.
این چیزی است که باعث شده تمام دنیا با دیده حیرت و نگرانی به سیاستهای هرج و مرج طلبانه و نژاد پرستانه آمریکا نگاه کنند.
خروج آمریکا از برخی سازمانهای بینالمللی نظیر سازمان جهانی بهداشت یا برخی معاهدهها از جمله معاهده موشکهای میان برد را چگونه میتوان توجیه کرد؟ این اقدامات چه تأثیری بر اعتماد جامعه جهانی به عنوان یکی از طرفین مذاکره خواهد داشت؟
مهمترین تصمیمات ترامپ در خصوص خروج از مؤسسات و سازمانهای بینالمللی بنا به انگیزههای مختلف انجام میشود که عبارتند از:
۱. اقتصادی: آمریکا مدعی است که هزینه زیادی برای تأمین مالی این مؤسسات میپردازد و طرفهای دیگر جامعه جهانی از آن بهره مند میشوند. این کشور خواستار افزایش سهم مشارکت کشورهای دیگر در این سازمانها شده است.
۲. سیاسی: اتهامات مطرح شده علیه برخی از این مؤسسات نظیر یهودی ستیزی یا فعالیت ضد اسرائیل از جمله مهمترین این انگیزهها است. در این رابطه میتوان به سازمانهایی نظیر یونسکو و آنروا و تحریم اعمال شده علیه دیوان بینالمللی لاهه اشاره کرد.
۳- طرح اتهام فساد یا تأثیر کم این مؤسسات نظیر سازمان تجارت جهانی که آمریکا گرچه تهدید به خروج آن کرده، اما هنوز این اقدام را عملی نکرده است.
جانبداری از رژیم صهیونیستی یکی از مهمترین انگیزههای آمریکا است که باعث بروز خشم افکار عمومی شده است، اقدام آمریکا در اتهام زنی به برخی سازمانهای وابسته به سازمان ملل متحد به جانبداری از دیگران در حالی است که این سازمان، رژیم اشغالگر قدس را ایجاد کرده و آن را به صورت مطلق تحت هیمنه آمریکا و غرب قرار داده است. نکته عجیب و منفور این است که آمریکا معتقد است که سازمانهای بینالمللی نه تنها باید حامی این رژیم باشند، بلکه باید مشوق جنایتها و تجاوزهای آشکار آن نیز باشند.
آمریکا از چندین دهه گذشته منافع خود را جایگزین منافع جامعه جهانی کرده است، اما در حال حاضر این اقدام را حتی بدون در نظر گرفتن پروتکلهای معمول مؤسسات بینالمللی انجام میدهد که باعث شده حتی آبروی متحدان این کشور که همواره همراه آن هستند، نیز حفظ نشود.
آیا به اعتقاد شما خروج مکرر آمریکا از معاهدههای بینالمللی تغییری در سیاست خارجی این کشور در مسیر انزوای بیشتر آن ایجاد خواهد کرد یا اینکه تنها تاکتیکی برای مذاکرات است؟ دولتهای دیگر چگونه میتوانند با این روش تعامل داشته باشند؟
ویژگی اصلی سیاست گذاری آمریکا تمایل به هژمونی یکجانبه بر جهان و سو استفاده از قوانین بینالمللی در خدمت منافع و جنگهای خود علیه رقبا و دشمنانش در جهان است. صحبت در خصوص انزوا یا گرایشهای ملی افراطی در آمریکا تنها به عنوان شعارهایی مطرح میشود تا افکار عمومی داخلی را تحریک کرده و آنها را از ترس جنگهای داخلی و بینالمللی به سمت اردوگاه حاکم سوق دهد. البته آمریکا نمیتواند خود را تافته جدا بافته از دنیا قلمداد کند، چراکه دولت این کشور در اصل متشکل از مجموعهای از شرکتهای مختلف است که اقدام به غارت و سرقت منابع مالی ملتهای مختلف کردهاند و اقتصاد آنها را به نفع اقتصاد متورم خود وابسته کردهاند. لذا انزوا در این صورت به معنای اضمحلال و مرگ آمریکا است.
شکی نیست که دنیا بدون آمریکا بسیار بهتر خواهد بود و این امپریالیسم صهیونیستی عامل پشت پرده بیش از ۹۰ درصد از مشکلات جهان و جنگها و بحرانهای آن است. طبیعتاً نگاه «خود برتربینانه» دونالد ترامپ و تیم همراه وی بنا به عوامل مختلفی پدید آمده و باعث شده اقداماتی که از دید دیگران غیر معقول و ماجراجویی به شمار میرود، برای آنها قابل دفاع و توجیه باشد. البته نکتهای که باعث میشود ترامپ از ماجراجوییهای بیشتر دست بردارد، قدرت دیگر طرفها برای ایستادگی در مقابل وی و به چالش کشیدن رویکرد جنایتکارانه او است، اما سکوت و عقب نشینی در برابر این سونامی خطرناک باعث افزایش قدرت و خود برتر بینی بیشتر آمریکا و ترامپ میشود.
در سایه خروج آمریکا از برخی توافقهای بینالمللی چه تضمینی وجود دارد که این کشور به مذاکراتی که در آینده با دیگر کشورها انجام میدهد، به ویژه در خصوص برخی مسائل مهم و حساس نظیر خلع سلاح هستهای یا تغییرات آب و هوایی پایبند باشد؟
به نظر من هیچ تضمین مستحکمی برای پایبندی واشنگتن به توافقهای دوجانبه یا بین المللی وجود ندارد، چرا که این موضوع تنها مرتبط با ترامپ و تیم راستگرای افراطی وی نیست، بلکه به یک سیاست عمومی در نزد دولت آمریکا تبدیل شده است.
به عنوان مثال دولت جو بایدن ئیس جمهور پیشین آمریکا نتوانست به توافق هستهای با ایران بازگردد، این در حالی بود که در تبلیغات انتخاباتی خود وعده انجام این کار را داده بود و آن را به عنوان یکی از مهمترین برنامههای انتخاباتی خود مطرح کرده بود که بتواند نشان دهنده احترام آمریکا به منشورها و توافقنامههای بینالمللی باشد. طی دو سال گذشته رفتار بایدن در تحقیر و به تعطیلی کشاندن مؤسسات بینالمللی بدتر از ترامپ بود.
آمریکا در واقع بزرگترین دولت طغیانگر در جهان است که قدرت مادی و سلطه آن بر جامعه بینالملل باعث شده بدون محاکمه باقی بماند.
با توجه به این میزان تردید در اعتبار آمریکا به ویژه در دولت ترامپ، رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران حضرت آیت الله خامنهای در بیانات اخیر خود تاکید کردند که مذاکره با آمریکا نه هوشمندانه و نه شرافتمندانه و نه عاقلانه است و مذاکره با آمریکا هرگز مشکلات ایران را حل نمیکند.
این دیدگاه در اروپا و کشورهای منطقه عربی گسترش بیشتری دارد، چرا که بسیاری از دولتهای عربی متحد آمریکا میبینند که واشنگتن از تمامی تعهدات خود در قبال موضوع فلسطین دست برداشته و با مواضع صهیونیستها همگرایی میکند؛ حتی اگر این سیاستها مغایر با امنیت و منافع دولتهایی باشد که خود را متحد آمریکا در منطقه میدانند.