برای پاسخ به این سوال باید کمی به عقب برگردم؛ یعنی به زمان انتخابات ریاست جمهوری. در آن مقطع خیلی از اطرافیان من در انتخابات شرکت نکردند ولی من احساس میکردم که باید حتما شرکت کنیم تا بتوانیم تا جای ممکن تغییر و تحولی را به وجود آوریم. بعد از انتخاب آقای پزشکیان و بعد از آن تمنا و تمایلی که در اکثریت مردم برای تغییر در موقعیت کشور به وجود آمد، یک احساس درونی داشتم که اگر فرصتی پیش آمد باید از آن استفاده کنیم چون اگر استفاده نکنیم ممکن است در آینده پشیمان شویم. من معتقدم با وجود آنکه آییننامهها و قوانین هم جای خود را دارند، اما درست شدن امور به آدمها بستگی دارد و اگر آنها درست عمل نکنند، میتوانند از روی همه قوانین عبور کنند.
درواقع نباید فکر کرد اگر یک قانون خوب نوشتیم همه چیز درست میشود چون آن کسی که قانون را اجرا میکند بسیار تعیینکننده است. این باور من در شورای پروانه نمایش فعلی صدق میکند چون ما از همان آییننامه دوران قبلی استفاده میکنیم و با همان دستورالعمل، امکان نمایش برخی فیلمهای توقیفی فراهم شد. حتی نمایشهای بخش ویژه جشنواره فجر هم به خاطر حضور افراد فعلی در شورای پروانه نمایش بود و اگر افراد قدیمی بودند باز هم آن فیلمها در آرشیو میماندند. پس خیلی مهم است افرادی که میتوانند در این سینما کاری انجام بدهند، آستین بالا بزنند.
در مورد داوری هم من بر همین مبنا همکاری کردم و پذیرفتم چون این اولین دوره جشنواره پس از یکسری اتفاقهای ناگوار است که منجر به افول جشنواره شده بود. به نظرم این احساس به وجود آمده بود که میتوان جشنوارهای را برگزار کرد که شبیه دورههای قدیمی آن باشد؛ ضمن آنکه تلاش آقای شاهسواری در پذیرش این همراهی موثر بود و فکر میکنم خیلیهای دیگر هم این حس را داشتند که کمک کنیم تا جشنوارهای برگزار شود که آن شور و اشتیاق و تمایل به دیدن فیلمها و صحبت کردن درباره آنها زنده شود.
متاسفانه این مساله یک دلیل بیرونی داشت و فشار از بیرون به جشنواره و سازمان سینمایی باعث شد امکان پخش «قاتل و وحشی» فراهم نشود. امیدوارم با رایزنیهای بعدی بالاخره این فیلم نمایش داده شود. در این مسیر باید آییننامهها را تغییر دهیم تا در حوزه جشنواره فضا بازتر شود. تقاضای آقای نعمتالله کارگردان این بود که فقط در یک سانس محدود فیلم نمایش داده شود و واقعا نمایش آن بلا اشکال بود، اما بهخاطر یک سری حرکتها این اتفاق نیفتاد و مانع ایجاد شد. اما الان همه فکر میکنند که ای کاش فیلم را پخش کرده بودند چون هیچ اتفاقی نمیافتاد؛ همانطور که «پیر پسر» و «غریزه» را هم دیدیم و با وجود نگرانیهایی که برای اکران «پیر پسر» وجود داشت، خوشبختانه دیدیم که همه با هر نوع تفکری از فیلم تعریف کردند.
برای پاسخ به این سوال یک پیشبینی دارم، اما پیش از گفتن آن چند نکته را اشاره میکنم. اول اینکه فیلم «سونسوز» که آن را در روزهای اول داوری دیدیم بسیار دلنشین بود و همه نسبت به آن حس خوبی داشتیم. شاید اگر وارد جزئیات فیلم شویم به لحاظ حرفهای نکاتی قابل بحث باشد اما به طور کلی فیلم یک ترکیب درست و روان داشت. این فیلم فقط در بخش کارگردانی کاندیدا شد چون در این بخش قدرت کافی داشت و مثلا در بخش فیلمنامه به نظرم بداهه نقش پررنگتری را ایفا میکرد.
بااینحال جایزه ویژه هیات داوران را گرفت که جایزه کمی هم نیست و جزو جوایز مهم جشنوارهها محسوب میشود. این فیلم حس درستی به ما منتقل کرد و داوران متفقالقول بودند که این جایزه ویژه را برای «سونسوز» در نظر بگیریم، اما مجموع تاثیری که فیلمهای دیگر روی داورها گذاشتند به این شکل نبود، پس طبیعی است به سمتی نرویم که همه جوایز یا اغلب جوایز مهم را به یک فیلم بدهیم درحالیکه با قاطعیت میگویم اگر «پیرپسر» وارد بخش مسابقه شده بود با همین هیات داوری تمام جوایز مهم شامل جایزه کارگردانی، جایزههای بازیگری، تدوین، فیلمبرداری و طراحی صحنه همه متعلق به این فیلم بود. بنابراین نباید گفت هیات داوری جسارت نداشت بلکه باید گفت فیلمی وجود نداشت که داورها بخواهند جسارت نشان دهند و اغلب جایزههای مهم را به یک فیلم بدهند. در «پیرپسر» حسن پورشیرازی به شکلی بازی کرده که نه قبل از آن چنین توانایی از خود نشان داده و نه ممکن است بعد از آن برایش تکرار شود. من روزی که فیلم را دیدم به او زنگ زدم و گفتم واقعا چطور چنین نقشی را بازی کردی؟ چون اگر از نزدیک با او آشنا باشید میدانید که او بسیار آدم دلرحم، مهربان و تودلبرویی است که در این فیلم به یک «هیولا» تبدیل شده است.