مسئله بهرهبرداری از تاریخ مشترک موضوعی پیچیده است و اغلب ناشی از تفسیرهای متفاوت از رویدادهای تاریخی، احساسات ناسیونالیستی و اهداف سیاسی است.
به گزارش ایمنا، مورخان و جوامع مختلف ممکن است رویدادهای یکسان را به شیوههای گوناگونی تفسیر کنند که تحت تأثیر دیدگاههای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و حتی تجربیات شخصی قرار گرفته است. برای مثال، یک واقعه تاریخی که برای یک ملت نشانه پیروزی و افتخار است، ممکن است برای ملت دیگر نشانه شکست و تحقیر تلقی شود.
ناسیونالیسم، به معنای وفاداری و افتخار به ملت خود، میتواند نقش مهمی در شکلدهی به روایات تاریخی داشته باشد. دولتها و جوامع اغلب از تاریخ برای تقویت هویت ملی و ایجاد حس اتحاد و تعلق میان شهروندان استفاده میکنند. در این راستا، ممکن است رویدادهای تاریخی بهگونهای گزینش و برجسته شوند که به نفع تصویر مثبت از ملت باشد، در حالی که جنبههای منفی یا ناخوشایند آن نادیده یا کماهمیت جلوه داده شود.
تاریخ میتواند بهعنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف سیاسی مورد استفاده قرار گیرد. دولتها ممکن است از روایتهای تاریخی برای توجیه سیاستهای خود، بسیج افکار عمومی یا مشروعیت بخشیدن به ادعاهای ارضی استفاده کنند. برای مثال، اختلافات بر سر منشأ بعضی از شخصیتهای تاریخی، رویدادها و شیوههای فرهنگی در چین و کره همواره وجود داشته است. بعضی از اختلافات شامل ادعاهایی در مورد مبدأ پادشاهی گوگوریو، لباس سنتی و طب سنتی است که اغلب از احساسات ناسیونالیستی و تمایل به اثبات سلطه فرهنگی ناشی میشود.
یک اختلاف طولانیمدت نیز بین یونان و مقدونیه شمالی بر سر نام «مقدونیه» وجود داشت، زیرا یونان استدلال میکرد که این نام به معنای ادعای ارضی بر منطقه مقدونیه در یونان است و تاریخ و میراث یونانی مرتبط با اسکندر مقدونی را تصاحب میکند. این اختلاف با تغییر نام مقدونیه شمالی حل شد، اما تنشها و تفسیرهای تاریخی متفاوت همچنان ادامه دارد.
مشهورترین موضوع بین این دو کشور پادشاهی گوگوریو بود. گوگوریو یک پادشاهی باستانی بود که بر قلمرو وسیعی حکومت میکرد و بخشهایی از کره و چین امروزی را در بر میگرفت. کرهایها گوگوریو را بخشی جداییناپذیر از تاریخ کره میدانند و بر بنیانگذاران کرهای آن و سهم آن در فرهنگ و هویت کرهای تأکید میکنند، اما بعضی چینیها استدلال میکند که گوگوریو یک قدرت منطقهای تحت سلسلههای چینی بوده و بنابراین بخشی از تاریخ چین است.
این دیدگاه با پروژه شمال شرق برجسته شد؛ یک پروژه تحقیقاتی با بودجه دولت چین که هدف آن گنجاندن تاریخ گوگوریو در روایت گستردهتر تاریخ چین بود و جنجال شدیدی را در کره برانگیخت.
لباس سنتی یکی دیگر از موارد اختلاف بین چینیها و کرهایها است. چینیها معتقدند لباس سنتی کرهای موسوم به هانبوک از لباس سنتی چینی موسوم به هانفو منشأ گرفته است، در حالی که کرهایها میگویند هانبوک تاریخ و توسعه متمایز خود را دارد که تحت تأثیر عوامل مختلف منحصربهفرد شبهجزیره کره قرار گرفته است. کره ایها در حالی که تأثیرات تاریخی را تصدیق میکنند، بر ویژگیهای متمایز آن تأکید میکنند.
اختلافاتی این دو بر سر مبدأ و مالکیت بعضی از شیوهها و دانشها در طب سنتی وجود دارد. اگرچه طب سنتی کرهای که بهعنوان هانبانگ شناخته میشود، ریشههای مشترکی با طب سنتی چینی دارد، اما تاریخ و توسعه متمایز خود را داراست و کرهایها استدلال میکنند که هانبانگ بهطور مستقل تکامل یافته است و باید بهعنوان یک سیستم پزشکی جداگانه شناخته شود.
بعضی کارشناسان چینی استدلال میکنند که تمام دانش پزشکی سنتی در شرق آسیا در نهایت از چین سرچشمه میگیرد، بنابراین توسعه مستقل هانبانگ را کماهمیت جلوه میدهند. موضوع ناسیونالیسم کرهای و چینی نقش مهمی در این قبیل موضوعات ایفا میکنند، چراکه اثبات غنی بودن فرهنگ و تاریخ اغلب بهعنوان راهی برای تقویت هویت و غرور ملی تلقی میشود.
درک نفوذ و سلطه فرهنگی یک عامل اساسی در تفاوتهای نظری این دو کشور است. بعضی از کرهایها فکر میکنند که قدرت اقتصادی و سیاسی روبهرشد چین منجر به حذف شدن یا تصاحب فرهنگ کرهای شود. نکته قابلتوجه این است که این موضوعات، مسائلی پیچیده با دیدگاههای متعدد هستند و بهراحتی نمیتوان حق را به یکی از طرفین داد، بلکه درک عوامل فرهنگی و سیاسی اساسی برای درک این موضوعات ضروری است.
اختلاف تاریخی بین این دو کشور بهطور عمده حول محور نام مقدونیه و ادعاهای فرهنگی و تاریخی مرتبط با آن میچرخد. این مناقشه ریشههای تاریخی دارد و در طول سالها، بهویژه در زمینه هویت ملی، میراث و روابط مورد توجه قرار گرفت.
مقدونیه باستان از نظر تاریخی اهمیت بسیاری دارد زیرا زادگاه اسکندر مقدونی بوده و نقش محوری در پادشاهی باستانی مقدونیه ایفا کرده است. میراث اسکندر منبع افتخار برای یونانیان و مردم مقدونیه شمالی است. علاوه بر این، میراث فرهنگی مرتبط با مقدونیه بهگونهای است که هر دو کشور را به هم مرتبط میکند.
جمهوری یوگسلاوی مقدونیه پس از کسب استقلال از یوگسلاوی در سال ۱۹۹۱، نام جمهوری مقدونیه را برگزید که منجر به ایجاد تنش با یونان شد، زیرا یونان نیز منطقهای به نام مقدونیه داشت.
یونان استدلال میکرد که استفاده از نام مقدونیه توسط کشور جدید، به معنای ادعای ارضی بر منطقه مقدونیه یونان و تصاحب میراث فرهنگی یونان است. در یونان، یک ارتباط عاطفی قوی با نام مقدونیه وجود داشت که بهعنوان بخشی جداییناپذیر از تاریخ و هویت یونان تلقی میشود و برای بسیاری از مردم مقدونیه شمالی، این نام نمایانگر هویت ملی و روایت تاریخی خودشان بود.
یک توافق اولیه در سال ۱۹۹۵ با هدف حل اختلاف نام حاصل شد. پس از سالها مذاکره، با امضای توافقنامه پرسپا در ژوئن ۲۰۱۸ پیشرفتی حاصل شد که بر اساس آن جمهوری مقدونیه پذیرفت نام کشور را به جمهوری مقدونیه شمالی تغییر دهد. در ازای این تغییر، یونان موافقت کرد که مخالفت خود را با آرمانهای عضویت مقدونیه شمالی در ناتو و اتحادیه اروپا لغو کند. این توافقنامه توسط هر دو کشور تصویب شد و مقدونیه شمالی بهصورت رسمی در اوایل سال ۲۰۱۹ نام خود را تغییر داد.
با وجود حل اختلاف بر سر نام، مسائل مربوط به میراث فرهنگی و روایات تاریخی در زیرلایههای اجتماعی مردم وجود دارد. هر دو کشور به ترویج تفسیرهای خود از رویدادهای تاریخی، شخصیتها و نمادهای مرتبط با مقدونیه ادامه میدهند. نگرانیهای مداومی در مورد مطالب آموزشی در هر دو کشور وجود دارد که ممکن است دیدگاههای جانبدارانهای از تاریخ مشترک ارائه دهند.
روابط بین یونان و مقدونیه شمالی از زمان توافقنامه پرسپا بهبود یافته است و هر دو دولت تلاشهایی برای تقویت همکاری انجام دادهاند اما پیچیدگیهای هویت ملی و تاریخی همچنان بر احساسات عمومی و گفتمان سیاسی تأثیر میگذارد.
نظریه مهاجرت آریاییها به شبهقاره هند نیز بهطور متفاوتی در هند و پاکستان تفسیر میشود. هر دو کشور ارتباط با تمدن دره سند را تأیید میکنند، اما تفسیر شیوههای فرهنگی و مذهبی آنها متفاوت است. امپراتوری مغول بهطور متفاوتی در هند و پاکستان دیده میشود؛ هندیها بر نقش این امپراتوری در هنر، معماری و فرهنگ تأکید میکند، در حالی که پاکستانیها نقش آن را در ترویج تمدن اسلامی در شبهقاره برجسته میسازند.
هر کدام از کشورها احساس میکند که روایات تاریخی خودشان صحیح است اما نکته اینجاست که روایات تاریخی متضاد به بیاعتمادی بین کشورها دامن میزند و حل اختلافات و ایجاد روابط صلحآمیز را دشوارتر میکند. به همین دلیل درک دقیقتر و متعادلتر از تاریخ مشترک منطقه برای تقویت آشتی و ترویج همزیستی مسالمتآمیز ضروری است.
همواره اختلافات بین دو کشور سیاسی یا تاریخی نیست. آلمان و ترکیه یک مناقشه خوشمزه دارند و آن هم دونر کباب است. این غذای محبوب متشکل از گوشت نازک ورقه شده که در نان با سالاد و سس سرو میشود، به کانون یک مناقشه فرهنگی تبدیل شده است.
این اختلاف پس از آن آغاز شد که ترکیه به دنبال حمایت اتحادیه اروپا از روشهای سنتی تهیه کباب ترکی خود بود و هدفش این بود که دستور پخت خود را مشابه موزارلا یا پیتزای ناپلی به رسمیت بشناساند. این اقدام بحثهایی را در آلمان برانگیخت زیرا آنها این غذا به یک نسخه منحصر به فرد کشور خود میدانند.
کباب ترکی در ترکیه نشأت گرفت و در دهه ۱۸۰۰ در سراسر امپراتوری عثمانی گسترش یافت. مهاجران ترک این غذا را در دهه ۱۹۶۰، به عنوان بخشی از برنامه کارگر مهمان با هدف رفع کمبود نیروی کار در دوران پس از جنگ، به آلمان معرفی کردند. با گذشت زمان، کباب ترکی به یک غذای ملی محبوب در آلمان تبدیل شده است، به طوریکه بیش از ۱۵ هزار مغازه کباب فروشی در این کشور وجود دارد و حدود یکسوم آلمانیها حداقل یکبار در ماه آن را مصرف میکنند. ارزش بازار سالانه کباب ترکی در اروپا حدود هفت میلیارد یورو است.
از نظر آلمانیها مدل کباب ترکی آنها یک سنت فرهنگی متمایز است و اکنون این اختلاف نگرانیهایی را در مورد تأثیر احتمالی بر هویت و تنوع آشپزی آلمان ایجاد کرده است. برخی از منتقدان، اقدام ترکیه را حمله به هویت آلمان و تلاش برای خدشهدار کردن انحصار غذای ملی آلمان خواندهاند. وزارت غذای فدرال آلمان اعلام کرده است که کباب بخشی از هویت آلمان است و تنوع روشهای تهیه آن، بازتاب دهنده تنوع این کشور است.
آرپا، یک کیک ذرت آردی، موضوع یک اختلاف آشپزی بین کلمبیا و ونزوئلا است. هر دو کشور آرپا را غذای خود میدانند که عمیقاً در هویت فرهنگی آنها تنیده شده است. این رقابت به بحث و جدل در مورد اینکه چه کسی آرپای بهتری درست میکند و منشأ آن کجاست، گسترش پیدا کرده است.
منشأ آرپا به دوران پیش از کلمب بازمیگردد، زمانی که قبایل بومی در کلمبیا و ونزوئلا ذرت سفید را آسیاب میکردند و به صورت کتلتهای گرد درمیآوردند. کاوشگران اسپانیایی در قرنهای ۱۵ و ۱۶ مشاهده کردند که مردم بومی این کیکهای ذرت را مصرف میکنند. اعتقاد بر این است که اصطلاح آرپا از مردم کوماناگوتو، که در حال حاضر شمال و شرق ونزوئلا زندگی میکردند، گرفته شده است.
در حالی که هر دو کشور از خمیر ذرت برای تهیه آرپا استفاده میکنند، نحوه سرو آنها متفاوت است. آرپاهای کلمبیایی اغلب بهصورت ساده با نمک و کره یا پر شده با پنیر سرو میشوند. آنها ممکن است با غذاهای اصلی مانند گوشت یا سوپ همراه شوند. آرپاهای ونزوئلایی اغلب بهعنوان یک وعده غذایی کامل سرو میشوند و سخاوتمندانه با مواد مختلفی مانند گوشتهای خوش طعم، پنیر و آووکادو پر میشوند.
آرپاهای کلمبیایی معمولاً تردتر است، در حالی که آرپاهای ونزوئلایی نرمتر است. کلمبیاییها معمولاً آرپا را از فروشگاهها خریداری میکنند، در حالی که ونزوئلاییها ترجیح میدهند آن را در خانه درست کنند. آرپاهای ونزوئلایی از آرد ذرت تهیه میشوند، در حالی که برخی از نسخههای کلمبیایی از ذرت کامل استفاده میکنند.
نیکلاس مادورو، رئیس جمهور ونزوئلا، از آرپا بهعنوان نمادی از غرور ملی یاد کرده است و ادعا میکند که این غذا منحصراً متعلق به ونزوئلا است. از آنجایی که میلیونها ونزوئلایی به کشورهای مختلف مهاجرت کردهاند، آرپا در سراسر جهان گسترش پیدا کرده که این امر باعث تشدید اختلافات آشپزی شده است.