نتایج ناخوشایند یک نظرسنجی
روزنامه وطنامروز نوشت:
نتایج تازهترین نظرسنجی مرکز «شناخت» درباره امید به تغییر و میزان اعتماد عمومی به دولت، بیش از آنکه یک آمار ساده باشد، انعکاسی از واقعیتهای تلخ اقتصادی و اجتماعی کشور است. وقتی شاخص امید به تغییر در جامعه نمره 5.17 از 10 را کسب میکند و اعتماد به دولت به 4.13 از 10 سقوط میکند، این یعنی از همین حالا زنگ خطر برای دولت به صدا درآمده است. تنها ۳۸ درصد معتقدند دولت میتواند مشکلات اساسی کشور را حل کند. این یعنی مردم چندان چشمانتظار تحولات مثبت نیستند و فاصله میان وعدههای دولت و واقعیتهای اجرایی، هر روز عمیقتر میشود. دولت چهاردهم در شرایطی اداره کشور را در دست گرفته که جامعه ایران بیش از هر زمان دیگری به اقداماتی ملموس و شفاف نیاز دارد. دیگر نه شعار، نه وعده و نه تحلیلهای پیچیده اقتصادی پاسخگوی نیازهای مردم نیست و دولت باید هرچه زودتر نشانههای تغییر را در زندگی روزمره شهروندان نمایان کند.
تورم افسارگسیخته و نوسانهای دائمی بازار ارز به دغدغهای همیشگی برای مردم تبدیل شده است. گزارشها نشان میدهد نزدیک نیمی از شهروندان (47.2 درصد) بر این باورند وضعیت اقتصادی در 5 سال آینده بدتر خواهد شد و تنها ۳۰ درصد معتقدند وضعیت بهتر خواهد شد. این میزان بدبینی، بسادگی به وجود نمیآید؛ حاصل ماهها و سالها تجربه تورم، گرانی کالاهای اساسی، کاهش ارزش پول ملی و سیاستهای ناکارآمدی است که هیچ چشمانداز روشنی برای بهبود وضعیت ارائه نکرده است. اما آنچه بیش از همه، نارضایتی عمومی را تشدید کرده، ناتوانی دولت در کنترل نوسانات بازار است. زمانی که قیمت مرغ ظرف ۳ ماه ۶۰ درصد افزایش مییابد، در حالی که تولید داخلی آن همچنان برقرار است، این سوال مطرح میشود که چرا دولت نتوانسته سازوکار درستی برای تنظیم بازار ایجاد کند؟ آیا تمام راهحلها صرفا به مذاکرات بینالمللی گره خورده است؟
از دیگر نکات نگرانکننده این نظرسنجی، احساس بیقدرتی مردم در تغییرات اجتماعی است. بیش از ۳۱ درصد پاسخدهندگان معتقدند نقشی در تصمیمات کلان کشور ندارند. این یعنی یک مشکل جدی در ساختار مشارکت اجتماعی وجود دارد. اعتماد عمومی، چیزی نیست که بتوان آن را با بیانیههای رسمی یا تبلیغات رسانهای بازسازی کرد. مردم زمانی احساس اثرگذاری خواهند داشت که سازوکارهای مشارکتشان، واقعی و تأثیرگذار باشد. تشکیل شوراهای محلی با اختیارات واقعی، انتشار شفاف گزارشهای دولتی و ایجاد فضاهایی برای نظارت مردمی بر پروژههای ملی، تنها بخشی از راهحلهایی است که میتواند این فاصله را کاهش دهد.
******
حمله به نظام با رمز «کالابرگ الکترونیک»
روزنامه جوان نوشت:
عملکرد ضعیف دولت وقت در دهه ۹۰ موجب بروز شکاف طبقاتی میان دهکهای مختلف جامعه شد، از این رو دولتهای سیزدهم و چهاردهم گزینه بهتری جز حمایت معیشتی از اقشار مختلف جامعه نداشتهاند. این حمایت در دولت مردمی با افزایش یارانه نقدی و تخصیص کالابرگ الکترونیک اتفاق افتاد و اکنون دولت وفاق نیز با استقراض از صندوق توسعه ملی در نظر دارد به هفت دهک جامعه در دو مرحله کالابرگ الکترونیک اختصاص دهد. به گفته وزیر تعاون مرحله نخست این طرح ۱۰ اسفند با شارژ پولی کارتهای بانکی سرپرستان خانوار که یارانه نقدی میگیرند، کلید میخورد و مرحله دوم آن در میانه ماه مبارک رمضان اجرایی خواهد شد.
برخی از به اصطلاح روشنفکران که مدافع اقتصاد بازار هستند، همواره به دنبال تخریب دولتهایی هستند که کمکهای حمایتی از اقشار مختلف جامعه دارند. بعد از پایان جنگ تحمیلی تاکنون دولتها غالباً در اختیار طیف مدافع اقتصاد لیبرالی بودهاند و اتفاقاً در همین دولتها اختلاف و شکاف طبقاتی میان اقشار جامعه بهوجود آمده است، اما همین طیف همیشه منتقد دولتهایی هستند که سیاستهای حمایتی اتخاذ میکنند. در دولت شهید رئیسی که یارانه نقدی افزایش یافت و سازوکار تخصیص کالابرگ الکترونیک ساماندهی شد، همواره این روش حمایتی مورد نقد مدافعان اقتصاد لیبرالی بود که خود متهم وضع موجود هستند و از این طرح معیشتی به عنوان بازگشت به عقب و کوپنی شدن اقلام انتقاد میکنند، هرچند حمایت دولتها از معیشت خانوارها محدود به ایران نیست و در سایر کشورها و حتی در کشورهای توسعهیافته و اقتصادهای پیشرو نیز شیوههای متنوعی از حمایت غذایی و معیشتی دولتها از خانوارها دیده میشود.
با وجود این جوسازیها دولت سیزدهم روش حمایتی خود را متوقف نکرد و در همان زمان بیشترین اقشار جامعه از طرح کالابرگ الکترونیک استقبال کردند. در دولت قبل مقرر شده بود خانوادهها یکی از طرحهای حمایتی را انتخاب کنند؛ یارانه نقدی یاکالابرگ الکترونیک. از آنجا که با تدبیر دولت اقلام یارانهای با قیمت سال ۱۴۰۱ قیمتگذاری میشد، برای برخی از خانوارها برای تأمین سبد معیشت خانوادهشان کالابرگ روش بهتری بود، از این رو از این طرح استقبال میکردند. همزمانی ماه مبارک رمضان با عید نوروز در سال جاری باعث شده است قیمت اقلام مصرفی مردم از دی ماه روند صعودی پیدا کند، از این رو دولت چهاردهم تصمیم گرفت از ۱۰ اسفند ماه در دو مرحله کالابرگ الکترونیک برای تمامی دهکهای یارانهبگیر اختصاص دهد.
یکی از شرطهای موفقیت دولت در اجرای درست کالابرگ الکترونیک مشارکت صنوف توزیعی و فروشگاههای زنجیرهای است؛ موضوعی که در دولت مردمی بعد از چند ماه مشکلات مردم رفع و دسترسی به کالاهای یارانهای و کالابرگی آسانتر شد. با توجه به روند صعودی قیمت اقلام مصرفی مردم از دی ماه تاکنون نحوه مشارکت صنوف توزیعی و فروشگاههای زنجیرهای نقش بسزایی در اجرای درست این طرح دارد. قطعاً فراوانی اقلام کالابرگی و عدمتشکیل صفهای طولانی در مقابل فروشگاهها میتواند گام نخست دولت در اجرای درست این طرح باشد. این طرح حمایتی به عزم جدی وزارت جهاد کشاورزی، صنوف تولید و توزیع و فروشگاههای زنجیرهای نیاز دارد که امید است دولت پیش از آغاز اجرای این طرح رایزنیهای لازم را انجام داده باشد چراکه در آستانه ماه مبارک رمضان و عید نوروز بسیاری از فرصتطلبان با دپوی کالا به دنبال جوسازی و بالا بردن غیرمنطقی قیمتها هستند و دولت باید با هوشمندی با این اقدام مقابله کند.
******
اشک تمساح برای قاتلان زورگیر
روزنامه کیهان نوشت:
روزنامه اعتماد ضمن ابراز همدلی با قاتلان دانشجوی داشگاه تهران، علت این جنایت را مشکلات اقتصادی موجود در کشور دانست و ضمناً مدعی شد اعدام جنایتکاران بینتیجه است. این روزنامه، به قلم محکوم پرونده فروش اطلاعات به بیگانگان مینویسد: «نتیجه دستگیری احتمالی دو ضارب که از طرف دستگاه قضائی و نیروی انتظامی وعده انجام آن داده شده، چه خواهد بود؟ ضارب از منظر قتل عمد محکوم به قصاص میشود و شریک او نیز به 10 سال زندان محکوم خواهد شد و از منظر عمومی هر دو را محارب شناخته و به اعدام محکوم خواهند کرد. همین امروز اعلام شد که 3 سارق خشن به همین عنوان محکوم به اعدام شدهاند. فراموش نکنیم که یک جوان کشته شده است و در موفقترین حالت از نظر سیاست رسمی، قرار است دو جوان دیگر هم کشته شوند! بله! همه متأسف و متأثر از سرقت و قتل هستیم، یک لحظه تصور اینکه این دانشجوی عزیز فرزند خودمان بوده، کافی است تا ما را به نهایت نفرت و خشم برساند و خواهان اشد مجازات برای مجرم شویم. ولی هنگامی که قدری فاصله میگیریم و از منظر مجرم و خانواده او به ماجرا نگاه میکنیم، متوجه میشویم که آنان نیز قربانی وضعیتی هستند که باید مسئولیت خودمان را در برابر این وضعیت قربانی را روشن کنیم. اعدام چه مشکلی را حل میکند؟ در آذرماه سال 1391 فیلم خفتگیری از یک نفر در خیابان خردمند منتشر شد و البته مشکل جسمی هم برای مالباخته پیش نیامد. ولی به صرف داشتن چاقو یا قمه در این اقدام دو جوان حدود 20ساله را با سرعت زیاد و طی 50 روز از وقوع جرم و در پارک هنرمندان اعدام کردند تا مجرمین درس بگیرند! نتیجه چه شد؟ امروز هم شاهد این وضع هستیم.»
کیهان در ادامه درباره یادداشت اعتماد یادآور شد : مجازات مجرمان خشن و جنایتکار، تا حد زیادی در مقابل شیوع این جرائم بازدارنده است و در تمام جوامع، اگر چنین جنایتکارانی مجازات نشوند، حتماً دامنه جنایت بسیار گستردهتر خواهد شد. به بیان دیگر، مجازات مجرمان خشن در هیچ جامعهای، موجب به صفر رسیدن این جنایتها نمیشود، اما تا حدود زیادی مانع انتشار و گسترش آن است. جنایت هیچ مجرم جنایتکاری قابل تبرئه و توجیه نیست..... کارنامه اقتصادی همین مدعیان طی چند ماه گذشته در قالب تحمیل گرانیهای عجیب و غریب قیمت خودرو و نان و دارو و کالاهای اساسی و برق و گاز و ارز به مردم هم اسباب مؤاخذه دوچندان آنهاست.
******
اپوزیسیون ورشکسته ناامید از مهرههای سوخته
روزنامه صبحنو نوشت:
سریال بیپایان رسوایی اپوزیسیون در هر قسمت مخاطبان خودش را با رویدادهای تازهای غافلگیر میکند؛ اما ماجراجویی و رؤیافروشی برخی از چهرههای همیشه ورشکسته این جریان همچنان ادامه دارد. آنها که رؤیافروشی کمپین وکالت میدهم را فراموش کردهاند دوباره دل به این نمایش کمدی خوش کرده بودند و خاندان پهلوی همچون گذشتگانشان همچنان مشغول به رؤیافروشی و امیدوار به اجرای یک تور نمایشی در اروپا بودند. حامیان پسر فرح که او را رضاشاه دوم میخوانند امیدوار بودند در یک هفته اخیر فرصت ثبت چند عکس یادگاری با مقامات کشورهای اروپایی برای شاهزاده خیالیشان فراهم شود؛ اما رسوایی اپوزیسیون و پهلویها به جایی رسیده که حتی دولتهای اروپایی هم دیگر خریدار بلیت این نمایش مضحک نیستند. با وجود مواضع خصمانه و استمرار دشمنی برخی کشورهای اروپایی با جمهوری اسلامی ایران، آلمانیها پذیرای رضا پهلوی در کنفرانس مونیخ نبودند، پارلمان هلند نشست مشترک با او را لغو کرد و حتی انگلیسیها هم حاضر نشدند تماشاگر شوآف پسر فرح شوند.
حقیقت این است که تاریخ مصرف مهرههای سوخته اپوزیسیون برای کشورهای اروپایی هم تمام شده و این نامهای ورشکسته حتی ظرفیت به راه انداختن یک نمایش رسانهای تازه را برای افکار عمومی ندارند. هیاهوی چند کانال تلویزیونی فارسیزبان و خشم معدود حامیان باقیمانده سلطنتطلبان همچنین فحاشی و موضعگیریهای تند این جماعت نسبت به کشورهای اروپایی نشان میدهد خاندان پهلوی هم دیگر امیدی به دریافت پروژه تازه از غرب ندارد و دوران نقد کردن فاکتورهای سخنرانی وهمآلود به سر آمده است. با این وجود که تکلیف جماعت برانداز و اپوزیسیون رؤیافروش حتی برای دشمنان خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز روشن شده، نکته عجیب در داخل کشور حمایت برخی چهرهها از عملکرد سیاسی و خصوصا اقتصادی حکومت پهلوی و نظام ستمشاهی است که در شبکههای اجتماعی به کرات دیده میشود؛ اما به نظر میرسد تاریخ مصرف اینگونه اظهارنظرهای پوپولیستی هم تمام شده و روایت های تحریف شده از این طایفه هم نمیتواند حقایق تاریخ معاصر ایران را دگرگون سازد.
******
نتیجه سیاست فشار حداکثری ترامپ چه خواهد شد؟
سایت جهاننیوز نوشت:
بازگشت فشار حداکثری به سیاستهای آمریکا علیه ایران با هدف کاهش توانمندیهای هستهای ایران صورت گرفته است. ترامپ مدتی قبل از امضا این یادداشت گفته بود: «به دنبال جلوگیری از دستیابی آن به سلاح هستهای هستیم». در حالی که برخی رسانههای داخلی از تمایل ترامپ برای مذاکره و تبادل امتیاز با ایران سخن میگفتند، او اما با یک جمله تمام تصورات را بر هم زد: «دو راه برای متوقف کردن آنها (ایران) وجود دارد. با بمب یا با یک سند مکتوب»!
رفتار فشار و ارعاب ترامپ و اجرای نمایش مرد دیوانه در دوره اول ریاست جمهوری او نیز پیاده شده بود. نتیجه آن نیز چیزی جز جهش غنی سازی اورانیوم به 60 درصد و تقویت تواناییهای هستهای ایران نبود. از نظر کارشناسان تکرار برنامه فشار حداکثری نه تنها تاثیری در کاهش ذخایر 60 و 20 درصد ایران نخواهد داشت، بلکه ممکن است منجر به افزایش قدرت هستهای ایران، در پاسخ به تهدیدات و فشارهای ترامپ شود.
در حالی که ترامپ امیدوار است اینبار فشار حداکثری بتواند موثر واقع شود، برخی تحلیلگران میگویند بعید است که هدف اصلی رئیسجمهور آمریکا صرفاً جلوگیری از هستهای شدن ایران باشد. چرا که تهدید منافع اقتصادی ایران، جمهروی اسلامی را مجاب میکند تا او نیز منافع آمریکا را در منطقه تهدید کند و همزمان برنامه غنیسازی را با قدرت بیشتر و در سطح بالاتری ادامه دهد.
تجربه نیز نشان داده که فشارهای آمریکا علیه ایران عمدتاً تاثیر معکوس گذاشته و منجر به تحت فشار قرار گرفتن منافع، سربازان و متحدان آمریکا در منطقه شده است. کما اینکه توسعه برنامههای موشکی، پهپادی و دریایی ایران در پاسخ به تهدیدات آمریکاییها رقم خورده است. رسانههای داخلی حامی مذاکره نیز معتقدند که اگر ترامپ به دنبال مذاکره بود، اقدام دیگری را به جای امضا آن یادداشت ضدایران انجام میداد.
******
«مسعودِ» باکفایت
روزنامه آرمانامروز نوشت:
اخیراً و پس از شکست پروژه استعفاء دادن دکتر مسعود پزشکیان رئیس جمهوری اسلامی ایران از طرف بدخواهان و تندرو ، طی روزهای اخیر ، شاهدیم که جریانی به دنبال مطرح کردن “بی کفایتی” آقای پزشکیان است و لذا ، شعارهایی هم با این مضمون طراحی کرده و انتشار آن در حجم وسیع ، دنبال چنین رویکردی خامی هستند.
بی تردید رأی حدود ۱۷ میلیون ایرانی ، خود یک علامت کفایت است ، گواینکه در همان ایام انتخابات نیز هنوز جامعه ما ، فرصت لازم را برای آشنایی کافی درباره ابعاد و زوایای شخصیت ایشان نیافته بوده و تردیدی نیست که با گذشت زمان ، شایستگی های بیشتری از رئیس جمهور نمایان خواهد شد. ارزیابی عملکرد شش ماهه دولت وفاق ملی ، خود مبین کافی بودن ویژگی های مثبت آقای رئیس جمهور است ، تقویت عقلانیت ، به کارگیری و حمایت از نخبگان ، تعامل شایسته با رهبری ، صداقت و راستگویی ، حمایت از استادان و دانشجویان ، توجه به سفره و معیشت نیازمندان ، نگاه بنیادی به آموزش و پرورش ، تأکید و وقت گذاشتن به هیولای ناترازی ها به ویژه در حوزه انرژی ، عزم جدی در حل مسائل نظام سلامت ، اتخاذ رویکرد مقابله با تصادفات رانندگی ، توجه به آزادی های مدنی و حقوق ملت ، توجه به زنان ، مذاهب ، اقوام ، زبان ها و… ، تفویض اختیار به استانداران ، رویکرد هوشمندانه در سیاست خارجی ، توسعه تعاملات بین المللی ، قاطعیت در برابر ترامپ در عین اظهار تمایل به مذاکره مستقیم ، آغاز برخی از اصلاحات اقتصادی ، تأکید خاص بر رضایت مردم و … ، تنها بخشی از رویکرد وفاق گرایانه مسعود پزشکیان در ۶ ماهی است که با انواع بحران ها توأم بوده است و هنر اصلی وی را در باید مدیریت بحران و جلوگیری از جنگ فراگیر در نظر گرفت.
البته این شایستگی ها به معنی مصونیت ایشان در برابر هرگونه خطا و تقصیر نیست ، گواینکه چنین باوری ، بر خلاف علم و عقلانیت است و خطا باوری ، پایه ای برای اصلاحات و تقویت امور به شمار می رود. بر این اساس ، ارزیابی شتابزده ، دامن زدن به اختلافات و موج سواری دلواپسان را نباید از نظر دور داشت ؛ آنان با هراس از توفیقات و دستاوردهای شش ماهه همه دولت وفاق ملی ، بر طبل عدم کفایت می کوبند و درپی آنند که حرکت رو به جلو دولت را ، کم اثر و عبث نشان دهند. در این بین ، در این جنگ نرم ، علاوه بر تندرویان و بدخواهان ، متاسفانه برخی از دوستان نیز ناخواسته ، آب در آسیاب آنان می ریزند و مسائلی را مطرح می کنند که طرح آن ها در این مدت اندک ، اصولی نیست.
اگر منصفانه به اطرافیان آقای دکتر پزشکیان که ـ امروز فرمان دولت را به دست گرفته اند ـ نگاه کنیم ، مجموعه ای از خردمندان و اندیشه ورزان را می بینیم که کمتر در این ۴۶ سال در بدنه دولت ، چنین جمعی را می توان یافت و امروز به شکر خدا ، کشور در مسیر درستی هدایت و پیش برده می شود . به یقین باز این ادعا به معنی نبود عیب ، به کارگماشتن افراد کمتر توانمند و یا خطا در مجموعه عملکرد دولت نیست و باید این موضوع را به طور نسبی ارزیابی کنیم.
نهایت آنکه کافی است مجموعه ویژگی های مسعود پزشکیان را به یاد آوریم چنین فردی که امروز رئیس قوه مجریه کشور است، فردی دانشمند، مومن و با تجربه ای است که برای ایران فرصت تلقی می شود ، گرچه این مسند، فرصتی نیز برای آقای پزشکیان برای خدمت به ملت شریف ایران است که متأسفانه با انبوهی از مسائل یاد شده و متراکم، دست به گریبان هستند و از او توقع دارند گره گشایی کند و عرصه زندگی را برای آنان مناسب سازد.
این انتظار در شرایطی که کشور تحت فشار زورگویانه خارجی است و در داخل نیز تندرویان در زمین دشمن بازی می کنند ، کار ساده ای نیست و ما نباید با ارزیابی شتابزده ، در انگیزه خلل ناپذیر او ، خللی وارد کنیم . او با کفایت و شایسته است و او را باید در زمره روسای جمهور قابل افتخار این کشور دانست که نه توهم دارد ، نه دروغ می گوید ، نه به دنبال رانت و سوء استفاده است و نه اهل تجمل و فخر.
******
حمله روزنامه اصلاحطلب به مجلس به دلیل استیضاح همتی
روزنامه آرمانملی نوشت:
بهارستاننشینان معتقدند که تغییر در راس وزارت اقتصاد میتواند شرایط اقتصادی را مساعدتر نماید. از همینرو نیز بهدنبال استیضاح عبدالناصر همتی وزیر اقتصاد هستند تا بهزعم خود شرایط را تغییر دهند. اینکه مجلس حق دارد از ابزار نظارتی خود استفاده کند در جای خود درست و محفوظ؛ اما به عقیده عدهای نگاه سیاست زده و بعضا سیاسی به مسائل اقتصادی را نمیتوان چندان قابل قبول دانست. اتفاقی که در ماجرای جنجال بر سر استیضاح وزیر اقتصاد شاهد و ناظر هستیم.
پرسش اینجا است؛ مجلسیها که خود انتقادات زیادی به عملکردشان وارد است؛ امروز که مثل داعیه دلسوزتر از مادر برای بحران ارزی و اقتصادی همتی را به زیر تیغ تیز استیضاح میکشند چرا در دولت گذشته که شرایط اقتصادی وقت بسیار بغرنج و نابسامان بود و خود مجلسیها به برخی ناکارآمدیها اذعان داشتند در همان ماههای نخست تن به استیضاح وزرای اقتصادی دولت سیزدهم ندادند؟
عدهای از نمایندگان از همان زمان معرفی عبدالناصر همتی به عنوان گزینه تصدی وزارت اقتصاد مخالفت آشکار خود را با او اعلام کردند و نه تنها رای اعتمادی به او ندادند بلکه از زمان تشکیل دولت نیز انتقاداتی را نیز به عملکرد وزیر اقتصاد وارد آوردهاند. مشکلات اقتصادی درست، اینکه دولت باید فکر عاجل و چارهسازی برای حل مشکلات اقتصادی کند به جای خود؛ اما اینکه این موضوع دستاویزی برای تسویه حساب با همتی قرار داده شود امر مطلوبی نیست.
******
اصرار برخی نمایندگان به برکناری ظریف
سایت دیدهبان ایران نوشت:
در ماههای اخیر بسیاری از نمایندگان مجلس شورای اسلامی نسبت به انتصاب محمدجواد ظریف به سمت معاونت راهبردی ریاست جمهوری توسط مسعود پزشکیان انتقاد کرده و آن را غیرقانونی دانستهاند. این دسته از نمایندگان مجلس، معتقدند که حضور ظریف در این سمت به دلیل این که فرزندان او تابعیت مضاعف بهویژه تابعیت آمریکا به عنوان کشور متخاصم با جمهوری اسلامی ایران را دارند، مغایر «قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس» است. آنها در این زمینه چند مرتبه از هیاترئیسه مجلس خواستهاند که در راستای عمل به وظیفه نظارت بر دولت، این انتصاب غیرقانونی را از طریق دستگاه قضایی پیگیری و آن را ابطال کند.
این نمایندگان مجلس همچنین مکاتباتی را با قوه قضاییه و شخص رئیس آن داشتهاند و از این قوه درخواست کردهاند که جلوی تداوم حضور ظریف و سایر افرادی که خودشان یا فرزندان آنها مشکل دوتابعیتی بودن دارند، در دولت گرفته شود.
در ماههای اخیر بسیاری از نمایندگان مجلس شورای اسلامی نسبت به انتصاب محمدجواد ظریف به سمت معاونت راهبردی ریاست جمهوری توسط مسعود پزشکیان انتقاد کرده و آن را غیرقانونی دانستهاند. این دسته از نمایندگان مجلس، معتقدند که حضور ظریف در این سمت به دلیل این که فرزندان او تابعیت مضاعف بهویژه تابعیت آمریکا به عنوان کشور متخاصم با جمهوری اسلامی ایران را دارند، مغایر «قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس» است. آنها در این زمینه چند مرتبه از هیاترئیسه مجلس خواستهاند که در راستای عمل به وظیفه نظارت بر دولت، این انتصاب غیرقانونی را از طریق دستگاه قضایی پیگیری و آن را ابطال کند.
این نمایندگان مجلس همچنین مکاتباتی را با قوه قضاییه و شخص رئیس آن داشتهاند و از این قوه درخواست کردهاند که جلوی تداوم حضور ظریف و سایر افرادی که خودشان یا فرزندان آنها مشکل دوتابعیتی بودن دارند، در دولت گرفته شود.
******
چرا نباید به خبر میانجیگری عربستان در مذاکره ضریب داد؟
روزنامه فرهیختگان نوشت:
پس از آنکه شبکه سیانان مدعی شد عربستان سعودی به دنبال میانجیگری میان ایران و آمریکاست، این موضوع به سرعت در رسانههای داخلی بازتاب یافت. روزنامه سازندگی با انتشار تصویری تمامقد از محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان و تیتر «تلاش برای پادرمیانی»، این ادعا را برجسته کرد. همزمان هممیهن نیز در گزارشی با تیتر پرسشی «عربستان میانجی ایران و ترامپ میشود؟» بر این مسئله تأکید کرد. با این حال، موضع رسمی ایران نشان میدهد که این ادعاها چندان مستند نیست. اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه در نشست خبری اخیر خود در پاسخ به پرسش خبرنگاری در مورد میانجیگری عربستان گفت وزارت خارجه نیز در رسانهها از این موضوع مطلع شده است.
این موضعگیری، گمانهزنیها درباره واقعی بودن چنین تلاشی را زیر سؤال میبرد. چنین گزارشهایی میتواند در راستای متهم کردن ایران به عدم تمایل به مذاکره و ایجاد فشار روانی بر تهران باشد. مطرح شدن عربستان به عنوان میانجی احتمالی، بیش از آنکه بر مبنای واقعیتهای دیپلماتیک باشد، بخشی از عملیات رسانهای برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی است. این درحالی است که تجربه نشان داده نقشآفرینان سنتی در میانجیگری میان ایران و آمریکا، کشورهایی همچون عمان و قطر بودهاند، نه عربستان که روابطش با وساطت چین به تازگی احیا شده است.
درحالیکه برخی گمانهزنیها درباره احتمال مذاکره میان ایران و آمریکا مطرح شده، مقامات ارشد دولت ایالات متحده شروطی را اعلام کردهاند که نشان از موضعگیری سختگیرانه واشنگتن دارد. مواضع اخیر مقامات آمریکایی نشان میدهد که ادعای تمایل آنها به مذاکره با ایران، در عمل با پیششرطهایی همراه است که پذیرش آنها برای تهران غیرممکن خواهد بود. در چنین شرایطی، سخن گفتن از مذاکره، بیش از آنکه نشانهای از تلاش برای دیپلماسی باشد، ابزاری برای اعمال فشار بیشتر بر ایران و متهم کردن تهران به فرار از مذاکره محسوب میشود. با نزدیک شدن به سال دهم اجرای برجام و احتمال لغو تحریمهای شورای امنیت علیه ایران، آمریکا تلاشهای خود را برای حفظ این تحریمها افزایش داده است. دونالد ترامپ یادداشت اجرایی جدیدی امضا کرده که نماینده آمریکا در سازمان ملل را ملزم به همکاری با متحدان برای بازگرداندن تحریمهای بینالمللی علیه ایران میکند.
این سند، فشار دیپلماتیک بر اروپا برای فعالسازی مکانیسم ماشه را تقویت کرده و تهران را به نقض پیمان NPT متهم میکند. همچنین، استفانیک، گزینه ترامپ برای نمایندگی آمریکا در سازمان ملل، مکانیسم ماشه را ابزاری مهم علیه ایران دانسته است. این قانونگذار سابق جمهوریخواه همچنین کارزار ناکامِ «فشار حداکثری» در دولت اول ترامپ علیه ایران را «موفق» دانست. علاوه بر این شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در آبان ماه قطعنامهای علیه ایران تصویب کرد که تهران را به «عدم همکاری کافی» متهم میکرد. این قطعنامه، تحتتأثیر فشارهای سیاسی غرب، ایران را ملزم به ارائه توضیحات درباره منشأ ذرات اورانیوم یافتشده در دو سایت اعلامنشده میداند. همچنین، خواستار شفافسازی درباره مکان فعلی مواد هستهای و ارائه دسترسی بیشتر به بازرسان آژانس شده بود.
رافائل گروسی مأمور شده بود تا در نشست اسفند شورای حکام گزارشی درباره این مسائل ارائه کند. به احتمال زیاد او در ادامه رویکرد ضدایرانی آژانس در چند ماه اخیر مطابق میل طرفهای غربی بار دیگر ادعاها در مورد عدم دسترسی کافی نظارتی را مطرح کرده و مقدمه ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت را فراهم کند. در همین راستا او چند روز پیش در اظهارنظری گفته بود: «زمان برای کنترل برنامه هستهای ایران رو به اتمام است.» در چنین فضایی ادعاها در مورد میانجیگری عربستان در مذاکرات بین ایران و آمریکا صرفاً با این هدف مطرح میشود که پس از افزایش سطح اقدامات تنشزا از جانب آمریکا که خود ناقض برجام بوده و آن را پاره کرده است، این ایران باشد که به مذاکره یا بهتر بخوانید «خلع سلاح و همچنین نابودی فناوری هستهای» تن نداده است. با وجود چنین رویکردی هرگونه اقدام در ضریب دادن به روایتهای جعلی در مورد تمایل کاخ سفید به مذاکره با ایران صرفاً در راستای توجیه سیاست فشار حداکثر ترامپ عمل خواهد کرد.
******
امیر قطر حامل پیام آمریکا به ایران است؟
روزنامه شرق نوشت:
«امیر قطر به ایران سفر خواهد کرد»؛ همین یک جمله کافی بود تا در 24 ساعت گذشته موجی از گمانهزنیها از اهداف این سفر مطرح شود که مهمترین آن حضور تمیم بنحمد آل ثانی با پیامی از سوی آمریکا برای ایران بود. بهویژه که با افزایش تنش میان ایران و آمریکا بعد از امضای یادداشت فشار حداکثری توسط دونالد ترامپ، این کشور از آمادگی خود برای میانجیگری میان دو کشور خبر داده بود. اما مسئلهای که در این موجسازی خبری کمتر به آن توجه شد، این پرسش است که تنش میان ایران و آمریکا آیا با پیام و با میانجیگری در این سطح حل خواهد شد؟
بنابراین هدف اصلی این سفر چیست؟ در بحبوحه نقض مکرر آتشبس غزه از سوی اسرائیل، روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا و زمزمهها مبنیبر کارزار فشار حداکثری واشنگتن علیه تهران، شبکه المیادین اعلام کرده است: «تمیم بنحمد آل ثانی، امیر قطر طی هفته جاری به تهران سفر و با مقامات ارشد ایرانی دیدار و گفتوگو خواهد کرد»؛ خبری که بازار گمانهزنیها را گرم کرده است.
قطر چند سالی است با هر بحران در منطقه تلاش دارد به عنوان کشوری تأثیرگذار در معادلات سیاسی خاورمیانه ایفای نقش کند و پس از عملیات طوفانالاقصی، نام قطر در رسانهها به عنوان بازیگری فعال به گوش رسید. در حالی که ایران و اعضای جبهه مقاومت تصمیم گرفتند برای حمایت از جنبش مقاومت فلسطین، سیاست «وحدت میدانها» را اتخاذ و وارد موضعگیریهایی مستقیم نسبت به اسرائیل شوند، قطریها با قرارگرفتن در جایگاه میانجی و پوشش رسانهای وقایع جاری در غزه، تصمیم گرفتند چهرهای بیطرف به خود بگیرند و تلاششان منوط به رسیدن به راهحلی برای تحقق آتشبس، همراه با حفظ و ارتقای تصویر بشردوستانهای از خود بوده است.
در این میان، با سقوط بشار اسد و تغییر حاکمیت در سوریه، بار دیگر نام قطر در کنار ترکیه و عربستان به عنوان بازیگران منطقهای در سوریه بارها مطرح شد. بهویژه که در بحبوحهای که هرکدام از گروههای معارض بشار اسد تحت حمایت کشوری از کشوهای عرب مانند امارات، عربستان و مصر بودند، تحریرالشام با رهبری جولانی، تحت حمایت ترکیه و قطر قرار داشت. البته قطر به صورت رسمی خود را نه حامی هیچ بازیگر خاصی در عرصه داخلی سوریه، بلکه همواره حامی مردم معرفی کرده است. کمکهای بشردوستانه قطر به آوارگان سوریه حتی پیش از وقایع اخیر نیز همواره بازتاب رسانهای گستردهای داشته است. قطر اکنون بیش از هر زمان دیگری لزوم ترفیع تصویر خود به عنوان حامی حقوق بشر را از طریق نقشآفرینی در سوریهای که بیش از ۹۰ درصد مردم آن نیازمند کمکهای بشردوستانه هستند، ضروری میداند.
هرچند گمانهزنیهای اولیه از سفر امیر قطر به ایران درباره شایعه پیامی از آمریکا قرار داشت، اما دیروز بقایی در پاسخ به سؤالی مبنیبر اینکه طبق اخبار منتشرشده، امیر قطر قرار است طی روزهای آتی به ایران سفر کند، از دیگر سو برخی مقامات اروپایی نیز مدعی شدهاند که آمریکا بهدنبال انجام مذاکرات محرمانه با ایران است و صحبتهایی درمورد میانجیگری برخی از کشورها درباره روابط ایران و آمریکا مطرح شده است، آیا سفر امیر قطر به ایران ربطی به این مسائل و موضوعاتی که در مورد ایران و آمریکا مطرح میشود دارد، گفت: خیر.
در همین راستا منبعی آگاه در گفتوگو با «شرق» تأکید کرد امیر قطر پیامی از آمریکا نخواهد داشت اما قرار است نقش میانجی میان ایران و سوریه را ایفا کند و حامل راهحلی برای اعتمادسازی میان تهران و دمشق با هدف بازگشایی سفارت ایران باشد. بنا بر آنچه گفته شد، قطر به عنوان کشوری که سالها درباره پرونده سوریه در حاشیه قرار داشته است، اکنون بهدنبال ایفای نقشی فعال و در راستای تحقق منافع خود و متحدانش است و ایران میتواند با تکیه بر روابط دوستانه خود با قطر برای بازگشت سریع به سوریه حسابی جدی باز کند و از این رو سفر امیر قطر اهمیتی دوچندان دارد و تهران و دوحه با تحکیم روابط دوجانبه و پیگیری توافقات فیمابین مطمئنا درباره سوریه به دنبال راهکاری عملی هستند تا چالشهای فعلی تهران – دمشق کاهش یابد.
******
درخواست رسایی برای محاکمه همتی
حمید رسایی، نماینده مردم تهران طی نطقی در مجلس، خواستار محاکمه عبدالناصر همتی، وزیر اقتصاد شد.
وی در این خصوص اظهار داشت: «علت اصلی گرانی ارز، فشاری است که آقای همتی به بازار ارز وارد کرد. در نیمه اول سال با وجود همه اتفاقات از جمله شهادت رئیسجمهور، حمله به اسرائیل و دیگر مسائل، دامنه نوسان ارز ۷ هزار تومان بود اما با رویکار آمدن همتی، شرایط عوض شد.»
رسایی ادامه داد: « ایشان دائماً خواستار گرانشدن ارز نیمایی شد و قیمت دلار از ۵۸ هزار تومان در شروع دولت به ۹۰ هزار تومان رسید.»
نماینده مردم تهران با یادآوری اظهارات همتی در خصوص ضرورت گرانکردن قیمت ارز نیمایی یادآور شد: «این تورم محصول سیاستها و برنامههای شماست.»
او خطاب به دیگر نمایندگان مجلس خاطرنشان کرد: «بدانید که درباره چه کسی صحبت میکنید و مسبب این شرایط کیست.»
رسایی در پایان بیان کرد: «آقای همتی را استیضاح نکنید بلکه محاکمه کنید و این تنها راه موجود است. اگر میخواهید در مقابل تاریخ و مردم رو سفید باشید، آقای همتی را محاکمه کنید.»