مرا به نام کوچکم صدا بزن

دنیای اقتصاد چهارشنبه 01 اسفند 1403 - 00:03
اگر عمران صلاحی زنده بود امروز ۷۸ ساله می‌شد. او یکی از چهر‌‌‌ه‌های برجسته فرهنگ ایران بود که عمر کوتاهی داشت، اما خاطرات فراوانی ساخت.

عمران صلاحی، شاعری شاخص و طنز‌نویسی خلاق بود.‌‌‌ در عرصه شعر به قالب اعتقادی نداشت و بسته به حال و هوایش شعر می‌‌‌نوشت و نکته جالب این است که هم شعرهای نیمایی و سپید درخشانی از او به یادگار مانده و هم غزل‌‌‌ها و مثنوی‌هایی خواندنی. به بهانه سالروز تولدش چند شعر از او را بخوانید.

۱

درخت را به نام برگ

بهار را به نام گل

ستاره را به نام نور

کوه را به نام سنگ

دل شکفته مرا به نام عشق

عشق را به نام درد

مرا به نام کوچکم صدا بزن

۲

گوشه پارچه‌ای برفی رنگ

غنچه‌ها باز شدند

روی هر شاخه گلی می‌روید

مادرم مثل بهار

گوشه پارچه گل می‌سازد

غنچه می‌رویاند

و نخ گلدوزی

شیره خام گیاهی ست که در

ساقه گل‌ها جاری ست

خواهرم توی حیاط

دوست دارد که گل از شاخه بچیند اما

گنجشکی خواب گل می‌بیند

ذهن گنجشک پر از عطر گل است

روی دیوار حیاط

گربه‌ای آمد و گل پرپر شد

مادرم مثل بهار

گوشه پارچه گل می‌سازد

نخ گلدوزی او کوتاه است

مادرم می‌ترسد

غنچه‌ها وا نشوند

۳

کمک کنین هلش بدیم چرخ ستاره پنچره

رو آسمون شهری که ستاره برق خنجره

گلدون سرد و خالی رو بذار کنار پنجره

بلکه با دیدنش یه شب وا بشه چن تا حنجره

 به ما که خسته‌ایم بگه خونه باهار کدوم وره؟

تو شهرمون آخ بمیرم چشم ستاره کور شده

برگ درخت باغمون زباله سپور شده

مسافر امیدمون رفته از اینجا دور شده

کاش تو فضای چشممون پیدا بشه یه شاپره

 به ما که خسته‌ایم بگه خونه باهار کدوم وره؟

کنار تنگ ماهیا گربه رو نازش می‌کنن

سنگ سیاه حقه رو مهر نمازش می‌کنن

آخر خط که می‌رسیم خطو درازش می‌کنن

آهای فلک که گردنت از همه مون بلن تره

 به ما که خسته‌ایم بگو خونه باهار کدوم وره؟

منبع خبر "دنیای اقتصاد" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.