دکتر رحمن پاداش؛ دو خبر ناراحت کننده؛ هر دو به مرگ منتهی شدند. یکی قصاص و دیگری قتل بخاطر سرقت لپتاپ و گوشی تلفن همراه. یکی در خوزستان و دیگری در تهران. هر دو جوان بودند با هزاران امید و آرزو. نالهها و اشکهای والدین آنها، دل هر انسان آزادهای را به درد میآورد.
اگر از بُعد عاطفی و احساسی این قبیل قضایا گذر کنیم، سوالات زیادی ذهن را درگیر میکند. به راستی چه اتفاقی افتاده است که باید شاهد ازدست دادن بهترین جوانان این سرزمین باشیم؟ چه کسانی مقصر هستند؟ این اتفاقات چه تاثیری بر روان اجتماعی جامعه میگذارد؟ چرا روز به روز بر تعداد چنین حوادث وحشتناکی افزوده میگردد؟ مسولین مربوطه برای جلوگیری از تکرار چنین حوادثی چه تدابیری میاندیشند؟ نقش خانوادهها در اینگونه اتفاقات خواسته و یا ناخواسته به چه میزان است؟ ریشههای این مسایل به کجاها میرسد؟ آیا بیکاری، فقر و مسایل اقتصادی و شرایط سیاسی-اجتماعی جامعه در رخ دادن این گونه مسایل نقش دارند؟ و ...
همانطور که ملاحظه میکنید و از این گونه پرسشها پیداست ریشههای حوادث خشونت بار در جامعه دارای ابعاد مختلفی است و از خانواده تا جامعه و دوستان و همینطور شرایط اجتماعی- سیاسی و مسایل اقتصادی در شکلگیری این گونه مسایل نقش دارند. در این جا به سه مورد از مهمترین عوامل موثر بر افزایش اقدامات خشونتزا بخصوص در بین جوانان و نوجوان میپردازیم؛
۱. ناترازیهای خانوادگی
خانواده به عنوان اولین و اصلیترین نهاد اجتماعی مهمترین نقش را در تربیت و آموزش مهارتهای ارتباطی نوجوانان و جوانان ایفا میکند؛ بنابراین هر رفتاری در خانواده و بین والدین میتواند خود را در قالب هنجار یا ناهنجار برای فرزندان انعکاس داده شود. از جمله مواردی که انجام آنها در خانوادهها باعث تشدید گرایش به اقدامات خشونتزا میگردد میتوان به موارد ذیل اشاره کرد؛ دعوا و اختلافات خانوادگی در حضور فرزندان، استفاده از تنبیه بدنی به منظور عبرتآموزی، بی توجهی به سلامت روان فرزندان، احساس کمبود علاقه و عاطفه، تبعیض بین فرزندان، استعمال مواد مخدر، توقعات نابجا و بدون در نظر گرفتن علاقه و استعداد فرزندان به خصوص در زمینههای تحصیلی، شغلی و رفتاری، مقایسه فرزندان با افراد موفق و ....
اگر چه این قبیل رفتارها در خیلی از خانوادهها دیده نمیشود، اما هر کدام از آنها میتواند به طرد شدگی، احساس تنهایی، گرایش به خشم و در نهایت بروز اقدامی خشونتزا در جامعه منجر گردد.
۲. ناترازیهای سیاسی-اجتماعی
از آنجایی که انسان موجودی جمعی و اجتماعی است، به طور ناخودآگاه تحت تاثیر شرایط سیاسی و اجتماعی جامعهای که در آن زندگی میکند قرار گرفته و در صورتی که فرد پاسخ به موقع و درخوری از جامعه دریافت نکند میتواند اقدام به اعمال خشونتزا نسبت به خود و یا اطرافیان کند. متأسفانه کشور ما با انواع بحرانها و به تعبیر رییسجمهور، آقای دکتر پزشکیان، «ناترازی»ها روبهرو است.
این ناترازیها که دیگر به بحران تبدیل شدهاند و روزانه آحاد جامعه با شنیدن اخبار آنها دچار تشنج و جنگ اعصاب با خود میشود شامل موارد زیر میشود؛ بی برقی، کمبود گاز، صف بستنهای متوالی از جمله برای بنزین، برنج، مرغ و ...، مسئله حجاب، تنشهای سیاست خارجی، رژه موتورسواران موافق قانون عفاف و حجاب و دهها مورد دیگر. از آنجایی که این ناترازیها در گذر زمان به مرز بحران رسیدند هر کدام همچون انبار باروتی ذهن و روان مردم را درگیر کردند و با کوچکترین کُنش تبدیل به واکنشی خشونتزا از طرف افراد میشود.
۳. ناترازیهای اقتصادی
ناترازیهای اقتصادی یکی دیگر از مهمترین عواملی است که میتواند منجر به افزایش اقدامات خشونتآمیز در بین نوجوانان و جوانان شود. از جمله این ناترازیهای اقتصادی میتوان به مواردی همچون فقر و نابرایهای اقتصادی، تبعیضها، بیعدالتیهای شغلی و تحصیلی، بیکاری، عدم امنیت شغلی و ... اشاره کرد. هر کدام از این موارد به تنهایی میتواند باعث احساس بی هدفی، بی ارزشی، کاهش اعتماد به نفس و افزایش اضطراب در بین جوانان و نوجوانان گردد که در نهایت منجر به اقدامات خشونتآمیز میشود.
واکاوی و تعمق در این قبیل مسایل نشان میدهد که بیشترین نقش را در رابطه با خشونت و اقدامات خشونت زا ناکامیهایی دارند که در زندگی افراد شکل میگیرند. در شکل گیری این ناکامیها هم خانواده و جامعه و هم دولتها و سیستم حاکم نقش موثری دارند. خانوادهها با مدیریت سالم و ایفای نقش حمایتی یاریگری و دولتها با بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی میتوانند سبب کاهش اقدامات خشونتزا گردند.