مدیران دلار تثبیت شدند
روزنامه جوان نوشت:
دلار آتش به جان اقتصاد انداخته است و قیمتها منطقی و غیرمنطقی با توجیه گرانی ارز هر روز بالاتر میروند، به طوری که مردم فقط به جرم «یک شب خوابیدن» هر روز فقیرتر از دیروز میشوند، چون هر روز کاهش ارزش پول ملی و قدرت خرید مردم رقابت دارند، البته رقابت در آن طرف بازار هم هست؛ رقابت برای به کرسی نشاندن حرف گروهها، طیفها و حلقهها! یک گروه معتقد است وزیر اقتصاد باید برود تا آتش قیمت ارز و به تبع بازارهای مختلف فروکش کند، عدهای از ضرورت برکناری رئیس کل بانک مرکزی صحبت میکنند و جریانی هم مدعی هستند نباید به ترکیب دولت تازه از راه رسیده دست زد چراکه در حال تلاش برای گشودن گرهها هستند.
در این میان آنچه مهم است، کورترشدن گرههای معیشتی مردم است که ظاهراً «تعارض منافع»ها و رقابتهای اقتصاد سیاسی اجازه بازشدن آنها را نمیدهد، مثل همین سؤال بیپاسخ که چه چیزی باعث میشود دلار در یک روز تعطیل و شبانه گران شود؟ سود سیاسی و اقتصادی چه کسی و کسانی چنین اقتضا میکند؟ آیا دولت با آن همه عِده و عُده ناتوان از حل مشکلات موجود است؟ و مهمتر اینکه آیا داستان «فشار از پایین و چانهزنی از بالا» در حال تکرار است؟!
مجلس شورای اسلامی دیروز جلسه غیرعلنی سهساعته با حضور رئیسجمهور و تیم اقتصادی دولت، رئیس سازمان برنامه و بودجه، وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی داشت و طبق روال ۱۰نفر از نمایندگان و تعدادی از رؤسای کمیسیونهای ذیربط به قید قرعه نطق داشتند. به گفته سخنگوی هیئت رئیسه مجلس ابتدا عوامل داخلی و بیرونی تأثیرگذار در آشفتگی بازار ارز از سوی مرکز پژوهشهای مجلس تشریح شد و سپس مسئولان دولتی، رئیسجمهور و وزیر اقتصاد، رئیس سازمان برنامه و بودجه و رئیس بانک مرکزی نکاتی را مطرح کردند. به گفته گودرزی «از جمله آن اقدامات صورت گرفته در خصوص رفع مشکلات جوامع هدف و اقشار مختلف جامعه بود که این گزارشها بسیار امیدبخش بود.»
رئیسجمهور دیروز بعد از آنکه خیالش از سوی مجلس راحت شد، راهی ساختمان بانک مرکزی شد و رسماً به شایعات چند مدت اخیر درباره برکناری رئیس کل بانک مرکزی پایان داد و گفت: «در پاسخ به شایعاتی که در رسانهها در مورد عزل و انتصاب اعضای دولت پخش میکنند، ما امروز هم در مجلس و هم اینجا (بانک مرکزی) از طریق رسانه به مردم میگوییم که دست به دست هم خواهیم داد و به یکدیگر کمک خواهیم کرد تا مشکلاتی را که مردم کشور به علل مختلف با آن مواجهند، حل کنیم.»
تا اینجای کار فرامتن صحبتهای سخنگوی مجلس و رئیسجمهور نشان میدهد خبری از استیضاح عبدالناصر همتی، وزیر امور اقتصادی و دارایی و برکناری محمدرضا فرزین، رئیس کل بانک مرکزی نیست، اما این همه ماجرا نیست چراکه معلوم نیست اختلاف سلیقه مدیریتی آقای وزیر و جناب رئیسکل حل شده است یا همتی همچنان در حال فشار بر فرزین برای گرانکردن دلار است؟ اینکه آیا همچنان مرغ همتی یک پا دارد و به گرانسازی دلار اصرار دارد یا خیر؟ یا اینکه چطور شد فرزین که یک سال قیمت دلار را در یک محدوده نگه داشته بود، طی چند ماه چنین بههم ریخته است؟
ضمناً صحبت از وفاق و باهمبودن مسئولان قوای مختلف تا آنجا اهمیت دارد که منافع مردم تأمین شود، والا فرش قرمز پهن کردن برای یکدیگر در حالی که مردم قربانی اقتصاد نابسامان میشوند، به چه دردی میخورد؟ و نکته پایانی آنکه مسئولان و کارشناسان اگر راهحل نداشتند چرا مسئولیت قبول کردند؟ مگر وقت، عمر و زندگی مردم آزمایشگاه آزمون و خطای شماست؟
******
بهزاد نبوی به جای منصوری؟
روزنامه صبحنو نوشت:
از پیش از چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری بود که جبهه اصلاحات مجددا با چالشهای داخلی و اختلافنظرهای قابلتوجهی مواجه شد که بر استراتژیها و تصمیمگیریهای این جریان تأثیرگذار بوده است. از آن زمان برخی از احزاب و شخصیتهای اصلاحطلب بر لزوم مشارکت فعال در انتخابات تأکید داشتند و معتقد بودند که حتی با وجود محدودیتها، باید از فرصت انتخابات برای ایجاد تغییرات هرچند حداقلی در سیاستهای جاری استفاده کرد. این گروه بر این باور بودند که معرفی نامزدهای هویتی و حداکثری، حتی در صورت رد صلاحیت، میتواند به تقویت هویت اصلاحطلبی و حفظ پایگاه اجتماعی این جریان کمک کند. در مقابل، گروهی دیگر از اصلاحطلبان معتقد بودند که احتمال رد صلاحیت نامزدهای اصلاحطلب وجود دارد و تأکید داشتند که باید با احتیاط بیشتری عمل کرد. در این میان برخی از اصلاحطلبان هم بودند که بر طبل تحریم انتخابات میزدند و معتقد بودند با توجه به وضعیت موجود، مشارکت در انتخابات نمیتواند به تغییرات اساسی منجر شود.
با روی کار آمدن مسعود پزشکیان بهعنوان گزینه اصلاحطلبان برای انتخابات ریاستجمهوری، بحث وفاق ملی به یکی از موضوعات اصلی داغ در محافل سیاسی تبدیل شد. پزشکیان که بهعنوان یک چهره میانهرو و معتدل شناخته میشود، تلاش داشت با معرفی کابینهای متشکل از افراد مختلف با گرایشهای گوناگون، زمینهساز وحدت و وفاق ملی باشد. او امیدوار بود که از این طریق بتواند حمایتهای مختلفی را از طیفهای مختلف سیاسی و اجتماعی جلب کند و درعینحال، تغییرات لازم را در عرصههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به اجرا بگذارد. اما وقتی پزشکیان گزینههای خود را برای کابینه معرفی کرد، اختلافات در میان اصلاحطلبان افزایش یافت. برخی از چهرههای اصلاحطلب معتقد بودند که معرفی برخی افراد در کابینه ممکن است بهطور غیرمستقیم به تضعیف این جریان منجر شود. درحالیکه برخی دیگر با معرفی این گزینهها بهویژه افرادی که ارتباط نزدیکی با دولتهای گذشته داشتند، مخالف بودند و بر این باور بودند که برای جلب حمایت عمومی باید تغییرات جدیتری در انتخابها صورت گیرد.
بهزاد نبوی از چهرههای سرشناس جریان اصلاحات و نزدیک به روزنه گشاها در گفتوگویی در این زمینه به تلاشهای مستمر و جدی برای ایجاد وفاق ملی اشاره و گفته بود: «ائتلافی میان بسیاری از اصولگرایان معتدل و اصلاحطلبان وجود دارد که میتواند به حل مسائل اساسی کشور کمک کند.» او همچنین به جلسه سران سه قوه بهعنوان نمادی از وفاق ملی اشاره کرده و گفته بود: «این وفاق باید در عمل، نظیر برداشته شدن تحریمها، نتیجه ملموسی برای مردم داشته باشد.»
نبوی بیان کرده است: «بسیاری از تندروها در داخل کشور هنوز در برابر وفاق ملی مقاوم هستند؛ اما مردم بهطور کلی منتظرند تا دستاوردهای این وفاق را مشاهده کنند.» همچنین نبوی تأکید کرده است: «پزشکیان در برابر فشارها از سوی اقلیتی خاص ممکن است تصمیمات مهمی بگیرد؛ اما بعید است که تحت این فشارها، گزینههای کلیدی مانند محمدجواد ظریف را کنار بگذارد.»
ائتلاف جناح لیبرال و سوسیال روزنهگشا که فلسفه سیاسی دولت مسعود پزشکیان را نمایندگی میکند، در شرایطی حساس قرار دارد. به نظر میرسد این ائتلاف در نخستین گام باید از تکرار سرنوشت دولتهای خاتمی، روحانی و بنیصدر جلوگیری و از فرصت دولت چهاردهم برای مقابله با ساختارگرایان اصلاحطلب استفاده کند. بهطور جدی، باید گفت یکی از مسائل مهمی که این ائتلاف با آن روبهرو است، چگونگی غلبه بر دوگانههای سیاسی و رسیدن به وفاق و کارآمدی در میان اصلاحطلبان است. یکی از چالشهای کلیدی، موقعیت خانم منصوری در جبهه اصلاحات است. بر اساس برخی تحلیلها، ایدههای تحریمی این جناح در اتحاد ملت با شکست روبهرو شده است و بر همین اساس، برخی پیشنهاد میکنند که زمان آن فرا رسیده است تا افراد دیگری همچون بهزاد نبوی به رأس این جبهه بازگردند. این ائتلاف بهطور خاص گ از حزب ندا و اعتماد ملی برای پیوستن به این حرکت نام برده و تأکید دارند که با همگرایی این افراد، میتوان به تحرکات سیاسی مؤثری دست یافت. در نهایت، میتوان گفت که ائتلاف روزنهگشا در شرایط پیچیدهای قرار دارد. برای اینکه موفق شود، باید از پارازیتهای حداکثری و شکافهای داخلی عبور و زمینهای برای وفاق و همگرایی در میان جناحهای مختلف ایجاد کند.
******
ما و معامله بزرگ مسکو واشنگتن
روزنامه جمهوریاسلامی نوشت:
مذاکرات آشکار و پشت پرده ساکنان کرملین با ساکنان جدید کاخ سفید به احتمال زیاد به یک معامله بزرگ میان روسیه پوتین و آمریکای ترامپ منجر خواهد شد و چه بسا شده باشد. این معامله، به قربانی کردن اوکراین در برابر روسیه و بخشیدن بخشهائی از خاک اوکراین به پوتین توسط ترامپ محدود نمیشود. این، رشوهایست که ترامپ به پوتین میدهد. در مقابل، پوتین هم دست ترامپ را در سرتاسر خاورمیانه باز میگذارد تا هرطور که ترامپ میخواهد برای اسرائیل کارسازی کند. علاوه بر لبنان، سوریه، عراق و فلسطین، ایران هم در این چرخه قرار دارد و روسیه همانطور که رادارهای خود در سوریه را به هنگام حملات هواپیماهای ارتش متجاوز رژیم صهیونیستی به مراکز حضور نیروهای ایرانی در سوریه خاموش میکرد تا صهیونیستها هر جنایتی را که مایل هستند مرتکب شوند، حالا هم چشم خود را بر روی هر اقدامی که آمریکا بخواهد علیه ایران انجام دهد خواهد بست.
تجربه خاموش شدن رادارهای روسیه در جریان شورش تحریرالشام برای تسخیر سوریه هم تکرار شد و دیدیم که چگونه روسیه در تعامل با آمریکا و اسرائیل برای تسخیر سوریه، ایران را در مقابل عمل انجام شده قرار داد. این بدعهدی روسیه را هم در عرصه سیاسی دیدیم و هم در عرصه نظامی. تکرار این معامله برای بار سوم آنهم در ازاء امتیاز بزرگ برنده اعلام شدن پوتین در جنگ اوکراین، بسیار محتمل است. روسوفیلها نفرمایند بالاخره اوکراین شکست خورد و مشخص شد که حق با روسیه بود! جنگ اوکراین، با تجاوز روسیه شروع شد و حالا هم هر اتفاقی برای اوکراین بیفتد نتیجه معامله پوتین با ترامپ خواهد بود. در جنگ اوکراین، حق این بود که جمهوری اسلامی ایران بیطرف باشد ولی روسیه وضعیتی به وجود آورد که ایران را متهم کرد و زیر بار عواقب سخت برد. حالا هم برای دومین بار در نظر دارد عوارض منفی معامله با ترامپ بر سر اوکراین را متوجه ایران کند.
عربستان با استفاده از فرصت جنگ اوکراین، 211 میلیارد دلار نفت فروخت و برنده اصلی اقتصادی این واقعه شد. ایران هم میتوانست با بکار گرفتن سیاست مدبرانه در این ماجرا به منافع زیادی از طریق فروش گاز و نفت برسد ولی افسوس که چنین نکرد. اکنون بار دیگر عربستان به صحنه آمده و با میزبانی مذاکرات آمریکا و روسیه که معامله بزرگ آنها بر سر اوکراین محور مهم آنست درصدد کسب سودهای بیشتر است. روسیه هم از این معامله، علاوه بر تملک بخشهائی از خاک اوکراین به منافعی در زمینه نفت و گاز از رهگذر رفع تحریمها خواهد رسید. طبیعی است که آنها درصدد جلب منافع خود باشند. آنچه برای ما مهم است اینست که ما با تصحیح سیاستهای خود، مانع زیانهای بیشتر شویم و با مصون نگهداشتن ایران از عوارض منفی تحرکات جاری منطقه، منافع قابل حصول را برای کشورمان جلب نمائیم.
******
یک ادعا درباره تلاش یاران جلیلی برای فتح شورایعالی امنیتملی
روزنامه شرق نوشت:
بهانــه اخیر دعــوا میان قالیبــاف و پاجوش هــای مجلس، ابلاغ نکــردن قانون حجاب و عفاف اســت اما به نظر می رســد این اختلاف ســطحی بالاتر دارد. آنها که بیش از یک دهه اســت به قدرت شــورای عالی امنیت ملی پی برده انــد، ظاهرا بار دیگر خواهان تصاحب این سمت هستند. اما برای چه کسی؟ آیا دوباره جلیلی را کاندیدای دبیری این شــورا می دانند؟ این تیم که به سعید جلیلی نزدیک اســت، اساســا از زمانی که جلیلی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی را در سال ۱۳۹۲ از دست داد، تا همین امروز این پست را زیر نظر و ضربه خود قرار داده اند. آنها در دوران روحانی نتوانستند به مقصود برسند. پس از آن نیز با وجود تلاش های بی وقفه، دو سال همه تیرشان برای تغییر شــمخانی از دبیری شورای عالی امنیت ملی به سنگ خورد تا اینکه در نهایت در پایان سال ۱۴۰۱ دبیر این شورا تغییر کرد؛ اما باز هم ظاهرا آنها رضایت ندارند. این طور که قالیباف می گوید، تصمیم دبیرخانه شــورای عالی امنیت ملی درباره توقف ابلاغ قانون حجاب، به دلیل مصوبه ای بوده که از قبل وجود داشته است؛ مصوبه ای که مدافعان جلیلی و پاجوش ها هــم آن را رد نمی کنند اما معتقدند این اختیار فقط به دلیل مسائل و تصمیمات جزئی به دبیرخانه داده شده است.
«پاجوش»های مجلس مدعی اند معنای حرف قالیباف این است که به مخالفان ســیگنال می دهد در کشــور آشوب به پا کنند. قالیباف در جلســه با دانشــجویان گفته بود: «حرف هایی که به شــما زدند کسانی بودند که در جلسه شورای امنیت ملی نبودند. من در آن جلســه بــودم و روایت می کنم». روایت قالیباف این است که با وجود آنکه دبیرخانه چنین اجازه ای داشته، اما موضوع را در صحن شورا مطرح کرده و اعضا موافقت کردند. سؤال این است که چه کسی غیر از دبیر سابق می توانسته به آنها اطلاع دهد که خودش مخالف این توقف بوده است؟
پیش تر در زمانی که شــمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی بــود، آنها انتقــادات به تصمیمــات این شــورا را از طریق انتقاد به شــخص دبیر پیگیــری می کردنــد. از نگاه آنها «تا ســه دبیر شــورای عالی امنیت ملی، انقلاب فرهنگ و فضای مجازی تغییر نمی کرد، دولت رئیســی مستقر نمی شــد» بنابراین سابقه تلاش آنها برای تغییر دبیر این شورا وجود دارد.
با توجه به مجموعه اتفاقات، به نظر می رسد چند نکته قابل استنتاج است: ۱- تنهــا کارنامــه اجرائــی جلیلــی حضــور در دبیرخانــه شورای عالی امنیت ملی و معاونت وزارت خارجه است. او هیچ سابقه دیگری که با آن بتواند ادعای مدیریت کشور را داشته باشد در کارنامه ندارد. این ســمت هم از ســال ۹۲ از او گرفته شــد. او اکنون سال هاســت که مانند دیگــران فقط یک صندلی عضویت در این شــورا دارد اما با اتکا به همین مسئله سه بار در انتخابات شــرکت کرده اســت؛ یک بار انصراف داد و دوبار شکست خورد. بازگشــت جلیلی به دبیری شــورای عالی امنیــت ملی می تواند وجهه او را بار دیگر ترمیم کند.
۲- اگرچه پرونده مذاکرات هسته ای در وزارت خارجه نیست، اما در دبیرخانه هم فعال نیست. ممکن است ارزیابی آنها این باشد که می شــود با گرفتن دبیرخانه، پرونده را به این شورا باز گرداند و دســت کم در دوران ترامپ اگر هم قرار به مذاکره باشــد، آن را از کانال خود به پیش ببرد.
******
پیشنهاد محسن هاشمی برای ایجاد بازدارندگی
محسن هاشمی رفسنجانی در سایت عصر ایران نوشت:
این روزها، صحبت از خطر حمله هوایی اسراییل به مراکز هسته ای کشور است. البته این تهدید وخطر برای نخستین بار مطرح نشده است، دست کم در دومقطع دیگر نیز در سالهای ۱۳۸۳ و ۱۳۹۲ این تهدید بصورت جدی از سوی آمریکا واسراییل طرح گردید. البته در سالهای گذشته برخی چهرهها، با اشاره به برخورداری ایران از پدافند موثرهوایی بخصوص سامانههای باور ۳۷۳ و اس ۳۰۰، آسمان ایران را در برابر تهدیدات هوایی مقاوم معرفی می کردند.
اما به نظر میرسد با حملاتی که از سوی جنگنده های اسراییلی شد، این ابزار دفاعی شايد بازدارندگی كامل را در برابر تهدیدات هوایی نداشته باشد و بهمین دلیل نگرانی نسبت به حمله اسراییل وجود دارد. اما پرسش اینجاست مگر بیست سال قبل که کشور در معرض تهدیدات آمریکا واسراییل بود، ما سامانه پدافند عجیب وغریبی در کشور داشتیم که مانع حمله شود؟ پس چه چیزی مانعی حمله به ایران شد؟
برای پاسخ به این سوال کافی است به شرایط آن روزکشور بازگردیم، در سال ۱۳۸۰ آقای خاتمی در انتخاباتی با ده کاندیدا و تنوع سلایق، با حدود ۲۲ میلیون رای در انتخاباتی که ۷۰ درصد واجدان شرایط شرکت کرده بودند مجدداَ موفق به کسب بیش از نیمی از رأی واجدان شرایط و ۷۷ درصد شرکت کنندگان شد. این میزان مشارکت بسیار بالاتر از نرم معمول کشورهای دموکراتیک غربی بود و بر عمق مردمسالاری در نظام جمهوری اسلامی تاکید می کرد. طبیعی است در آن شرایط اتهامات و ایران هراسی و تخریبها نمیتوانست در افکارعمومی جهان وحتی میان دولتهای مستقل جهان، اثرگذاری جدی داشته باشد ومسیر را برای ایجاد اجماع جهانی علیه ایران محدود میکرد.
بنابراین موثرترین و بازدارنده پدافند برای ما، مردمسالاری و مشارکت وحمایت مردمی از نظام است که موجب میشود تهدیدات علیه نظام به نتیجه نرسد. اکنون ما با شرایطی مواجهیم که در انتخابات ریاست جمهوری اخیر، در دور اول بیش از ۶۰ درصد و در دور دوم بیش از ۵۰ درصد مردم در انتخابات شرکت نکردند و آقای پزشکیان با رای حدود ۲۶ درصد واجدان شرایط یعنی حدود یکچهارم ایرانیان رییس جمهور شده است. بازهم جریاناتی قدرتمند در کشور وجود دارند که همین رییس جمهور حداقلی را برنمیتابند و در نمازهای جمعه، تجمعات و رسانه های عمومی و وابسته به نهادها، به توهین وتخریب دولت میپردازند.
اگر اعتماد عمومی ومشارکت مردم آسیب ببیند همانطور که در سالهای اخیر دیده است، هیچ سلاح و پدافندی قادر به مقابله با تهدیدات نخواهد بود. اکنون که نظام با تهدیدات خارجی مواجه است باید از آخرین فرصتها برای احیای مشارکت عمومی و حضور مردم در صحنه استفاده کنیم. قبل از آنکه دیرشود و ممنوعیتهای بی دلیل وبی فایده ای نظیر فیلترینگ شبکههای اجتماعی، برخورد و زندانی کردن منتقدین، فضای بسته رسانه ای، یکسویه عمل کردن نهادهای عمومی نظیر رسانه ملی، تریبونهای ائمه جمعه و نهادهای فرهنگی را رفع کنیم و فضا را برای بازگشت نشاط اجتماعی وامید به جامعه فراهم آوریم ومطمئن باشیم همانطور که این انقلاب متعلق به مردم وتوسط مردم به پیروزی رسید، همین مردم از کشورشان در برابر همه تهدیدات حفاظت وپاسداری خواهند کرد.
******
مانور برای «وعده صادق ۳»
روزنامه وطنامروز نوشت:
رژیم صهیونیستی هم در جریان جنگ ۱۶ ماهه اخیر و هم پس از آن بارها از حمله مستقیم نظامی به ایران گفته است. مقامات رژیم صهیونیستی از نخستوزیر گرفته تا وزیر جنگ و وزیر خارجه نیز بر این موضوع تاکید کردهاند. اگرچه در بیشتر این مواضع، تاکید شده است منظور آنها از حمله به ایران، بمباران تاسیسات هستهای است اما برخی رسانهها و مقامات سابق این رژیم، در لابهلای اظهارات ضدایرانی خود، تهدیدات خطرناکی را درباره برخی اهداف غیرنظامی در ایران نیز مطرح کردهاند. با پیروزی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، تهدیدات رژیم صهیونیستی علیه ایران نیز شدت گرفت. اگرچه ترامپ در ابتدا با تاکید بر تمایل برای مذاکره و توافق با ایران، اظهارات مقامات رژیم صهیونیستی مبنی بر حمله نظامی به اهدافی در ایران را تحتالشعاع قرار داد اما به مرور و پس از سفر اخیر بنیامین نتانیاهو به آمریکا، مقامات دولت آمریکا مواضعی همسو با تهدیدات رژیم صهیونیستی علیه ایران اتخاذ کردند.
ایران باید در مقابل این وضعیت و احتمالات آن، پیشبینیهای لازم را به عمل آورد. حتما ایران باید به طرف مقابل هشدار دهد در مقابل هر نوع شرارت، واکنشی محکم نشان خواهد داد. این هشدار باید هم تصریح و هم تشریح شود. اقدامات تلافیجویانه ایران برای طرف مقابل باید کاملا شفاف شود. یعنی طرف مقابل باید هزینههای شرارت علیه ایران را دانسته و بداند ایران در مقابل هر شرارتی، واکنشی حداکثری نشان خواهد داد. در کنار شفاف کردن هزینههای شرارت، یک اقدام حیاتی ایران در شرایط فعلی، ارتقای ملموس سطوح بازدارندگی است. ایران باید بازدارندگی دفاعی خود را تکمیل کند. در ایران تقریبا کسی نسبت به این موضوع تردید ندارد. هیچ مانع عقلی و شرعی نیز وجود ندارد. البته تکمیل بازدارندگی، اگرچه اقدامی ضروری است اما با توجه به واقعیات مربوط به محاسبات رژیم صهیونیستی از واکنش ایران، اقدامی کافی نیست.
از همین رو، برنامههای ایران برای تغییر و واقعیسازی محاسبات رژیم صهیونیستی باید بر ۲ حوزه متمرکز شود: ۱- رونمایی از ابتکارات و غافلگیری توان دفاعی ۲- نشان دادن اراده و انگیزه برای رویارویی کامل، همهجانبه و فراگیر با رژیم صهیونیستی
در این راستا ایران و جبهه مقاومت باید واقعیات معادلات میدانی پس از جنگ اخیر را شفافسازی کنند و بر اساس پیشبینیهای انجام شده ۲ احتمال بیشتر از سایر احتمالات مطرح است: الف - «وعده صادق ۳» ب - «طوفانالاقصی ۲»
پس از حمله نظامی مستقیم رژیم صهیونیستی به ایران در ساعات ابتدایی ۲۶ اکتبر ۲۰۲۴ (۵ آبان امسال)، در حالی که برخی در داخل تلاش میکردند با مقایسه این حمله با عملیات «وعده صادق ۲»، شکست رژیم صهیونیستی در مقابل ایران را تثبیت کنند، رهبر انقلاب با واکنشی دقیق و حسابگرانه به این اقدام رژیم صهیونیستی تاکید کردند: «آنها درباره ایران دچار خطای محاسباتی هستند، چرا که ایران و جوانان و ملت ایران را نمیشناسند و هنوز نتوانستهاند قدرت، توانایی، ابتکار و اراده ملت ایران را درست بفهمند که ما باید این را به آنها بفهمانیم». این موضع رهبر انقلاب به وضوح نشان داد ایران به این اقدام رژیم صهیونیستی به گونهای پاسخ خواهد داد که خطای محاسباتی آنها درباره «قدرت، توانایی، ابتکار و اراده» ایران تغییر کند.
بر همین اساس میتوان گفت واکنش قانونی ایران به حمله رژیم صهیونیستی که به عنوان عملیات «وعده صادق ۳» مصطلح شده، باید به گونهای باشد که ۴ عنصر قدرت، توان، ابتکار و اراده در آن مشهود باشد. همانگونه که پیشتر گفته شد، در کنار ابتکاراتی که میتواند قدرت و توان دفاعی ایران را به رخ رژیم صهیونیستی بکشد، گزاره اراده و انگیزه نیز باید در این عملیات نمودار شود. رژیم صهیونیستی در جایی که فکرش را نمیکند و به گونهای که فکرش را نمیکند باید مورد هدف قرار بگیرد. بر اساس گزارشهای رسیده، فرماندهان و استراتژیستهای نظامی ایران، طرح عملیات «وعده صادق3» را چندی پیش نهایی کرده و اهداف مورد نظر، همچنین سلاحهای مورد استفاده را مشخص کردهاند. نیروهای نظامی ایران در رزمایش «پیامبر اعظم ۱۹» بخشهایی از این طراحی چندلایه و پیچیده را تست کردند.
درباره عملیات «وعده صادق ۳» تنها میتوان به همین بسنده کرد که رژیم صهیونیستی در زمان اجرای این عملیات شاهد غافلگیریهای بزرگی خواهد بود و پس از این عملیات نیز با غافلگیریهای بزرگتری مواجه خواهد شد. در کنار وعده حتمی عملیات «وعده صادق ۳»؛ آنچه بر تن رژیم صهیونیستی لرزه میافکند، وقوع یک عملیات غافلگیرکننده، مشابه عملیات افتخارآفرین و شوکهکننده توفانالاقصی است. «توفان الاقصی ۲» را میتوان یک ضربه تمامکننده به پیکر رژیم صهیونیستی قلمداد کرد. با «توفانالاقصی ۲» یا عملیاتی مشابه، رژیم صهیونیستی اصطلاحا آچمز خواهد شد.
******
انتقاد یک مقام نظامی از ظریف
سردار قریشی، جانشین رئیس سازمان بسیج در همایش سالانه مجمع رهروان امر به معروف و نهی از منکر کشور گفت: «آیت الله آشتیانی جلسهای در قم گذاشتند و به بنده فرمودند در خدمت علما و ائمه جماعت قم باشم. سوالات ابتدایی نه پیچیده در مورد خیانتهای رژیم پهلوی و پیشرفتهای جمهوری اسلامی میکردیم حتی یکی از سوالها را جواب نمیدادند؛ تعداد زیادی از آقایان ائمه جماعت قم یعنی از همه روشنتر و مسلطتر، بیاطلاع بودند؛ وقتی امثال آنها فراموش کردند معلوم است که یک جوان از خیانتهای پهلوی مطلع نباشد.»
وی افزود: «پدر و پسر بخشهای مختلفی از ایران را نه با جنگ بلکه با تشر انگلیسیها و ... به بیگانگان بخشیدند؛ بسیاری از افراد جامعه هنوز هم مطلع نیستند. این یعنی سستی و ضعف در جهاد تبیین.»
سردار قریشی ادامه داد: «برای ما ضعف و ایراد است که آقای ظریف، وزیر خارجه وقت، از توانمندی دفاعی ما بیاطلاع باشد و یک جمله بسیار سخیفی را بگوید. یعنی حتی برخی مسئولان بالای ما از توانمندی ما بیاطلاع هست چه برسد به آحاد جامعه.»
******
با این ریش به تجریش نمیروند!
روزنامه هممیهن نوشت:
اولین گام برای حل هر مسئلهای شناخت و توصیف دقیق آن مسئله است. سپس بر حسب معیارهای علمی و منطقی باید توضیح داد که آن مسئله چگونه حل میشود. این کار باید مثل درمان پزشکی مبتنی بر شواهد معتبر باشد. اگر با این فرض روشن به جلسه و نشست مشترک و غیرعلنی دیروز دولت و مجلس درباره ارز و مسائل اقتصادی بپردازیم، چه برداشتی از آینده وضعیت اقتصادی کشور خواهیم داشت؟
ابتدا باید گفت که جلسه غیرعلنی بود؛ ولی ظاهراً یک نماینده آن را به تمسخر گرفت و نطق آتشین خود را در فضای مجازی منتشر کرد. همین یک اقدام بهعنوان دلیلی برای بینتیجه بودن آن نشست کافی است. بهعلاوه گزارشهای جسته و گریختهای از این نشست نیز منتشر شده که اگر بخواهیم بر اساس این گزارشها و مطالب و نیز برخورد نمایندگان تندرویی که هیچ درکی از مسائل مردم و اقتصاد ندارند داوری کنیم، باید بهکلی ناامید از آینده بود. تندروهایی که مجلس را اسیر آرزوهای خام خود کردهاند و آن را از حداقل کارایی لازم نیز انداختهاند. در این نشست مشترک با مجلس، دولت گزارشهایی به نمایندگان مجلس در رابطه با بازار ارزی کشور ارائه داد.
معاون اول رئیسجمهور گفته است که «ابتدای دولت مشکلاتی وجود داشته که به مرور زمان این مشکلات در حال کاهش هستند و بهزودی در بازار ارز نیز شاهد حل مشکل و ثبات خواهیم بود.» رئیس کل بانک مرکزی گفت که «قیمتهایی که در فضای مجازی در جاهای دیگر وجود دارد، غیرواقعی است. با ایجاد سامانه واحد ارز و طلا قیمت واقعی دلار نیز در آن سامانه درج شده است.» وزیر اقتصاد هم از شناسایی پشتپرده اختلالات بازار ارز گفت و اینکه «بهزودی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و قضایی تکلیف این افراد را مشخص خواهند کرد.» رئیس مجلس هم اعلام کرد که «باید بهگونهای عمل کنیم که نوسانات بازار، تأمین کالاهای اساسی، موضوع سلامت و مسکن را تحتتأثیر قرار ندهد. همچنین در نشست غیرعلنی، مسائل اقتصادی بهصورت دقیق بحث شد و تصمیمات خوبی درباره معیشت و موضوعات اقتصادی در بازار ارز و بورس گرفته شد، امیدواریم تصمیمات امروز بتواند از مشکلات اقتصادی گرهگشایی کند.» پزشکیان هم در ادامه گفت: «قدم اول تامین معیشت مردم است که با تصمیماتی که گرفته شده درحال برنامهریزی است و مقام معظم رهبری اجازه دادند نزدیک به یک میلیارد دلار از صندوق برداشت شود، این اعتبار به کالابرگ تبدیل و به ۷دهک مردم داده میشود.»
اینها مجموعه سخنان آن نشست است که شنیده شد. هرچند بعید است، ولی امیدواریم که نکات قابلعنایتی هم طرح شده باشد. شاید تنها دستاورد این نشست رفتن آقای رئیسجمهور به بانک مرکزی بود تا شایعات تغییر رئیس کل بانک مرکزی خنثی شود. این گزارشها فقط یک چیز را میگوید؛ اینکه درباره همه چیز گفتوگوشده جز مسئله اصلی. این مسئله که نسبت تقاضای ارز به عرضه آن بههم ریخته است و چشمانداز این عرضه و تقاضا نیز منفی است. بازار دستپخت کسی جز سیاستهای رسمی نیست. ۴۵سال است که این گزارههای نادرست تکرار میشود و همواره هم اغلب مسئولین و گویندگان میدانستند که حقیقت جز این است. این گزارهها فقط مصرف خوداقناعی و تبلیغاتی دارد. آقایان گمان میکنند اگر بگویند همه چیز روبهراه است، مردم باور میکنند؛ درحالیکه نه خودشان باور دارند و نه مردم باور میکنند و آنان هم میدانند که مردم به اینگونه تحلیلها باور ندارند.
ولی از عجایب اینکه چنین توجیهاتی بارها و بارها تکرار میشود. ماجرا روشن است. به دلیل تحولات منطقهای و جهانی و آمدن ترامپ، انتظار میرفت که تحریمها شدید شود و درآمدهای ارزی ایران یا عرضه ارز کم شود و قیمت آن افزایش یابد، در نتیجه تقاضا برای ارز بالا رفت و همین موجب افزایش قیمت در بازار آزاد شد. دولت هر نگاهی به این بازار داشته باشد، برای خودش محترم است؛ ولی در واقعیت هر ارزی که در دست کسی باشد، به این قیمت مبادله میشود. کالاهای صادراتی به سمت این قیمت تنظیم میشوند. اغلب کالاهای وارداتی نیز به همین صورت خواهند شد و این یعنی تورم. دولت هم کمکم خود را با همین قیمت سازگار میکند، چون ازیکسو، به سود بودجه ریالی و ارزی آن است و از سوی دیگر، شکاف قیمتی ارز رسمی و آزاد که زیاد شود فساد و تباهی و ناکارآمدی همهگیر خواهد شد.
این فرایندی است که از گذشته تکرار شده و جز در دوره اصلاحات در همه دورههای دیگر شاهد آن بودهایم و پس از این هم خواهیم بود. هیچچیزی حل نمیشود و این داستان تلخ همچنان توان دولت و ملت را تحلیل میبرد. اینها راهحل نیست. تنها راهحل پرداختن به مسئله اصلی است که گفته شد. با این ریش به تجریش نمیروند.
******
مشکل اصلی، فقدان برنامه در دولت و نسخههای تسلیمطلبانه است
روزنامه کیهان نوشت:
اشرف بروجردی(عضو حزب منحله مشارکت و معاون اجتماعی وزیر کشور در دولت خاتمی) به روزنامه اعتماد گفت: «یکی از مطالبات اصلی و مهم مردم، بهبود نحوه زیست و مشکلات معیشتیشان است که مبتلا به اکثریت جامعه است. متأسفانه افزایش نرخ دلار، سکه، خودرو و... مردم را نگران کرده است. برخی تصمیمات دولت در حوزه اقتصاد مبتنی بر رویکردهای سالهای قبل و بدون لحاظ کردن شرایط اقتصادی امروز جامعه است. رها کردن اهرم دلار برای رسیدن به نقطه تعادلی احتمالی، یکی از تصمیماتی است که اخیراً از سوی تیم اقتصادی دولت اتخاذ شده است. تعادل که در شرایط تحریمی برقرار نمیشود. افراد و جریاناتی از این راهبردها سود میبرند که اتفاقاً جیب پر پولی دارند و در گذران زندگی روزمرهشان مشکلی ندارند. چرا چند نفر کارشناس خبره و نخبه وارد میدان نمیشوند که قیمتها را کنترل کنند. این افراد اگر قرار بود، قیمتها را کنترل کنند که اوضاع مردم این نبود. آیا قیمت تخممرغ کنترل شد، قیمت شیر، ماست، پنیر، روغن و ... کنترل شد؟ این انتخابها آیا به افزایش کارآمدی دولت کمک میکند؟ ما در ایران چهرهای چون مؤمنی را داریم، مسعود نیلی را داریم و سایر اقتصاددانانی که میتوانند راهکار ارائه کنند. چرا از این ظرفیتها استفاده نمیشود؟»
(این بخش از اظهارات بروجردی در حالی است که مؤمنی و نیلی دیدگاه اقتصادی کاملاً متعارضی دارند و سیاستهای اقتصادی تعدیلگرایانه افرادی مثل نیلی در دولتهای هاشمی و روحانی، همواره مورد اعتراض عدالتگرایانی مثل مؤمنی بوده است.)
عضو حزب منحله مشارکت در ادامه با نسخهپیچی سیاسی رادیکال گفت: «در دولت دوم سید محمد خاتمی لوایحی برای افزایش اختیارات رئیسجمهور به مجلس ارسال شد که این لوایح نه تایید و نه رد شد. در واقع این لوایح مسکوت ماندهاند. چرا؟ خوب است لایحه افزایش اختیارات رئیسجمهور که زمان آقای خاتمی مطرح و ابلاغ شد و به مجلس ارسال شد، بلاتکلیف مانده است، مورد بررسی قرار گیرد.»
* لایحه اختیارات مورد اشاره بروجردی، دستپخت تندروهای سیاسی در دولت خاتمی و متضمن نقض قانون اساسی و خنثی کردن اختیارات قانونی مجلس و دستگاه قضایی (ایجاد دولت خودکامه و مستبد) بود و به همین علت هم از تصویب بازماند. از سوی دیگر همچنان که این فعال سیاسی اذعان میکند، مشکل از اختیارات نیست بلکه از فقدان برنامه و ستاد و فرماندهی اقتصادی مشخص در دولت است و در کنار آن، شبکه سیاسی رادیکال و فربهی که با بودنش در اتاقهای سیاستگذاری و مشاوره دولت، اجازه تصمیمسازی فنی و کارشناسی برای حل مشکلات اقتصادی را نمیدهند و نسخههای مقابلهجویانه سیاسی یا تسلیمطلبانه در سیاست خارجی میپیچند.