فرهیختگان نوشت: سفر «تمیم بن حمد آلثانی» امیر قطر به تهران در شرایطی انجام شد که دستگاه دیپلماسی ایران در حال مدیریت تحولات در دوره جدید ریاستجمهوری دونالد ترامپ است و با وجود فشارها، همچنان سیاستهای مستقل را دنبال میکند. در این میان قطریها اکنون بهدنبال تقویت روابط با ایران و بازتعریف نقش خود در معادلات منطقهای هستند.
برای همین برخی این تصور را داشتند که سفر امیر قطر به تهران در ارتباط با مذاکرات احتمالی تهران و واشنگتن باشد که البته اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه این موضوع را رد کرد.
او در نشست خبری در پاسخ به این سوال که «آیا سفر امیر قطر به ایران در راستای ارسال پیام مذاکره به ایران است؟» گفت: «سفر ایشان به تهران ربطی به میانجیگری بین ایران و آمریکا ندارد.» امیر قطر در نشست خبری روز گذشته با مسعود پزشکیان و اهالی رسانه بر اهمیت تقویت روابط دوجانبه در زمینههای اقتصادی، سیاسی و امنیتی تأکید کرد.
پزشکیان در این نشست تصریح کرد ایران و قطر دارای پیوندهای مستحکم «تاریخی و اقتصادی» هستند و سیاست کلیدی ایران بر تقویت روابط با کشورهای همسایه است. همچنین در این دیدار به موضوعات منطقهای ازجمله «تحولات سوریه» و «وضعیت غزه» پرداخته شد. امیر قطر نیز با اشاره به اهمیت روابط دو کشور، بر گسترش همکاریهای اقتصادی و تجاری تأکید کرد و گفت بهترین راهحل برای اختلافات منطقهای، گفتوگوهای سازنده است. تمیم بن حمد آلثانی در ادامه با رهبر انقلاب نیز دیدار و گفتوگو کرد.
سیدهادی سیدافقهی، کارشناس مسائل منطقه معتقد است قطریها بازیگر مورد اعتمادی برای ما در منطقه هستند و عبدالرضا فرجیراد، استاد ژئوپلیتیک باور دارد که قطریها به دنبال ترمیم روابط دو کشور و ایجاد نقش جدید برای خود هستند. در ادامه طی گفتوگوهایی با این دو کارشناس به بررسی ابعاد سفر امیر قطر به ایران پرداختهایم که از نظر میگذرانید.
سیدهادی سیدافقهی معتقد است مسئله میانجیگری قطر بین ایران و آمریکا «منتفی» شده است. او به شایعات مطرحشده پیرامون میانجیگری عربستان هم اشاره کرده و گفت: «خود سعودیها این موضوع را تکذیب کردند. با این حال، یکی از کارشناسان سعودی، که فیلم اظهارات او موجود است، در یک برنامه گفتوگوی سیاسی تأکید کرد که محمد بن سلمان علاقهمند است عربستان نقش میانجی را بین ایران و آمریکا ایفا کند تا چالشها کاهش یابد.» وی توضیح داد: «درگیری ایران و آمریکا به نفع عربستان نیست، زیرا چنین تنشی میتواند پیامدهایی برای منطقه نیز به همراه داشته باشد. با این حال، این مسئله در نهایت منتفی شد.»
این کارشناس مسائل منطقه به موضوعات بین دو کشور اشاره کرده و توضیح داد: «یکی از آنها مسئله داراییهای مسدود شده ایران است که در زمان بایدن، بخشی از آن آزاد شد و در بانکهای قطری سپردهگذاری گردید. این داراییها قرار بود صرف مصارف انساندوستانه شود. چندین بار آقای شهید امیرعبداللهیان به این موضوع اشاره کرد و تأکید داشت که اکنون این داراییها از دادگاه قطر به بانک مرکزی منتقل شده و در اختیار خودمان قرار دارد. موضوع دیگر، مسئله سوریه است. میدانید که تقریباً تمام کشورهای حوزه خلیجفارس در یکی دو سال اخیر، یا شاید پیش از آن، با حکومت بشار اسد آشتی کردند، سفارتهای خود را بازگشایی کردند و تبادل سفرا انجام دادند. اما قطر متأسفانه روی خوشی به این مسئله نشان نداد، با وجود اینکه ما میانجیگری کردیم. قطریها همچنان در کنار ترکیه به حمایت جدی و تمامقد از گروههای تروریستی، از جمله داعش و سایر گروههای تکفیری، ادامه دادند.
زمانی که رژیم بشار اسد در آستانه سقوط قرار گرفت و راه برای تکفیریها به دمشق باز شد، اولین مقامات رسمی منطقه که به دمشق رفتند، ترکیه بود. وزیر خارجه وقت ترکیه، آقای هاکان فیدان و رئیس سازمان امنیتی قطر نیز به دمشق سفر کردند. حتی رئیس سازمان امنیتی قطر همراه با احمد الشرع (جولانی) در دمشق گشتوگذار داشت. بعد از آن، مقامات امنیتی قطر و سپس وزیر خارجه قطر به سوریه رفتند و در نهایت امیر قطر نیز از این کشور دیدن کرد. به نظر میرسد که گروه حاکم جدید در سوریه از نفوذ ایران هراس دارد.
احمد الشرع در مصاحبهای اذعان کرد که ایران و حزبالله به مدت ۱۱ سال پیروزی آنها را در سوریه به تأخیر انداختند، اما در عین حال تأکید کرد که ایران را نمیتوان از معادلات منطقهای حذف کرد. حالا با توجه به اینکه روابط ما با ترکیه و قطر خوب است و مبادلات بازرگانی در حال رشد است، به نظر میرسد که سوریها نیز بیمیل به تغییر وضعیت جدید در سوریه نیستند. آقای شیبانی، نماینده ویژه رئیسجمهور در غرب آسیا، اعلام کرده که پیامهایی، هم بهصورت مستقیم و هم غیرمستقیم، از سوی سوریها دریافت شده و این پیامها در حال بررسی هستند. پیش از این نیز، در همان روزهای آغازین بحران سوریه، وزارت خارجه ایران بیانیهای مبسوط، منطقی، عقلانی، شفاف و واقعبینانه منتشر کرد که دیدگاه ایران را درباره تحولات سوریه و آینده آن روشن ساخت.»
تهران و دوحه از سالهای دور همکاریهایی با یکدیگر داشتهاند. سیدافقهی با اشاره به اینکه سفر امیر قطر به ایران میتواند چند بعد داشته باشد، گفت: «پیش از این، زمانی که عربستان سعودی، امارات، بحرین و مصر قصد داشتند قطر را اشغال کنند و این کشور را تحت محاصره زمینی، هوایی و دریایی قرار دادند، امیر تمیم نامهای به مقامات ایران نوشت و درخواست کمک کرد. در پاسخ، جمهوری اسلامی ایران بنادر خود را در اختیار قطریها قرار داد تا بتوانند از مسیرهای دریایی استفاده کنند و همچنین برخی گذرگاههای هوایی را برای پروازهای قطر باز گذاشت. بنابراین، روابط ایران و قطر همواره روابط خوبی بوده است. اما اکنون چالشی که قطر با آن مواجه است، وضعیت نیروهای آمریکایی در این کشور است که ممکن است در شرایط کنونی به یک بحران تبدیل شود.
ما که تعارف نداریم؛ بزرگترین پایگاه آمریکا در منطقه، پایگاه العدید، و یک پایگاه دیگر به نام سیلیه در قطر قرار دارند. این پایگاهها از بزرگترین مراکز نظامی آمریکا در منطقهاند و شائبههایی درباره نقش آنها در تحولات مختلف وجود دارد؛ از جمله این احتمال که در ترور شهید سلیمانی از آنها استفاده شده و همچنین در ردیابی موشکها و پهپادهای ایران طی عملیات وعده صادق ۱ و ۲، این پایگاهها بیتأثیر نبودهاند.
البته این پایگاهها کاملاً در اختیار نیروهای آمریکایی قرار دارند و خارج از اراده دولت قطرند. حالا باید دید که جدا از نشست رسمی میان آقای پزشکیان و شیخ تمیم، چه اظهارنظرها، توافقات یا برنامههایی در پشتپرده این سفر مطرح خواهد شد. مهم است که مشخص شود آیا امیر قطر حامل پیام جدی از طرف سوریهاست یا اینکه صرفاً یک گمانهزنی ضعیف مطرح است مبنی بر اینکه آمریکاییها پیامی برای انتقال دادهاند؛ چراکه قطر در گذشته نیز واسطهای قابلاعتماد در برخی مذاکرات بوده است. در نهایت، باید دید که این سفر چه توافقات پشتپردهای خواهد داشت و امیر قطر چه پیامی برای ایران آورده است.»
سیدافقهی در بخش پایانی گفتوگو به تحولات اخیر غزه و نقش قطر بهعنوان یکی از بازیگران اصلی منطقهای در این تحولات اشاره کرده و ادامه داد: «قطریها، به قول عربها، «لا حول و لا قوه لهم»؛ یعنی نه قدرتی دارند و نه نفوذی، بلکه تنها در نقش پستچی ظاهر میشوند. در عین حال، آنها روابط بسیار خوبی با رژیمصهیونیستی دارند. نکته جالب اینجاست که ما کشورهای عربی که روند عادیسازی روابطشان را با رژیمصهیونیستی پیش گرفتهاند، مانند بحرین، امارات، سودان، مغرب، مصر و اردن، مرتب مورد انتقاد، ملامت و سرزنش قرار میدهیم، اما قطریها که بهنوعی نرد عشق با این رژیم میبازند، در این میان مستثنی ماندهاند. شبکه الجزیره اولین رسانهای بود که تابوی حضور صهیونیستها در رسانههای عربی را شکست و آنها را به برنامههای خود راه داد، در حالی که تا آن زمان تمام رسانههای عربی، تحلیلگران و روزنامهنگاران اسرائیلی را تحریم کرده بودند. علاوه بر این، قطر نخستین کشوری بود که از یک مقام بلندپایه صهیونیستی، یعنی شیمون پرز، استقبال کرد. همچنین، سفرهای محرمانه شیخ احمد بن خلیفه آل ثانی، پدر امیر فعلی قطر، به تلآویو، همراه با پسرعمویش حمد بن جاسم، نشاندهنده روابط نزدیک این کشور با اسرائیل است. قطریها نه مطلقاً معصوماند و نه مطلقاً از سر نیت پاک عمل میکنند؛ بلکه صرفاً به دنبال منافع خود هستند. آنها همزمان با روسیه، ایران و ترکیه روابط نزدیکی دارند و در حال بازی در چندین جبهه مختلف هستند.»
اتفاقات متعددی در منطقه طی یک سال گذشته و بهویژه در پنج تا شش ماه اخیر رخ داده است که قطر تقریباً در تمامی آنها بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم نقش داشته است. از تحولات سوریه گرفته تا مسائل مربوط به غزه و لبنان و همچنین بحثهایی که اخیراً درباره مذاکرات ایران و آمریکا مطرح شده است. فرجیراد به این نقشآفرینی قطری در امور حساس و سرنوشتساز منطقهای اشاره کرده و گفت: «ایران، به دلیل فشارهایی که آمریکاییها وارد میکنند و رویکرد غیرمنطقی آنها در مذاکرات، در موقعیتی قرار گرفته که نیاز به بررسی مجدد رویکردهای دیپلماتیک خود دارد. در این میان، قطر چند روز پیش آمادگی خود را برای میانجیگری بین ایران و آمریکا اعلام کرد. این مجموعه تحولات موجب شده است که امیر قطر تصمیم به سفر به ایران بگیرد. قطعاً در این سفر، درباره تمامی موضوعات مطرحشده گفتوگو خواهد شد. امیر قطر ممکن است بخواهد نظر مقامات ایرانی را درباره پیشنهادی که اخیراً ارائه کرده و اعلام آمادگی برای میانجیگری کرده بود، جویا شود. در این میان، رقابت همیشگی بین قطر و عربستان نیز نباید نادیده گرفته شود.»
این استاد ژئوپلیتیک در ادامه به خبری که دیروز منتشر شد مبنی بر اینکه عربستان نیز قصد دارد در این راستا اقدامی انجام دهد-هرچند این خبر به صورت رسمی تایید نشده و صحت و سقمش مشخص نیست- اشاره کرده و افزود: «میتوان گفت که قطر از این رقابت آگاه است. اما این سفر، صرفاً در راستای نمایندگی آمریکا یا انتقال پیام خاصی از سوی این کشور نیست. بلکه امیر قطر قصد دارد بررسی کند که ایران چه برنامهای دارد، چه موضعی اتخاذ خواهد کرد و قطر چه نقشی میتواند ایفا کند. این همان موضوعی است که در ذهن امیر قطر جریان دارد.»
یکی از محورهایی که میتواند مورد بحث طرفین در دیدارهای روز چهارشنبه باشد، حول تحولات سوریه است. فرجیراد با تاکید بر اینکه مسائل مربوط به سوریه از اهمیت ویژهای برای دو طرف برخوردارند، تصریح کرد: «چند روز پیش، وزیر امنیت ترکیه به ایران سفر کرد و مذاکراتی با مقامات ایرانی انجام داد. اکنون نیز قطر برای گفتوگو در این زمینه وارد عمل شده است. قطر کشوری است که ارتباطات نزدیکی با آمریکا دارد و خود آمریکاییها اعلام کردهاند که نزدیکترین کشور به ناتو، قطر است. درواقع، میان دوحه و واشنگتن یک رابطه استراتژیک برقرار است.
با توجه به تحولات سوریه، منافعی که ایران در آنجا دارد و هزینههایی که متحمل شده است، این موضوعات قطعاً در گفتوگوها مورد بحث قرار خواهند گرفت. علاوه بر آن، اتفاقاتی نیز در لبنان رخ داده است، ازجمله مسائل مربوط به هواپیماها و فشارهایی که به نیروهای شیعه وارد میشود. قطر احساس میکند که باید در این خصوص گفتوگوهایی را انجام دهد.»
اوضاع در غزه با وجود اعلام آتشبس و تبادل اسرا همچنان پایدار به نظر نمیرسد. چنانچه روز یکشنبه وزارت جنگ اسرائیل اعلام کرد «به دستور ترامپ محمولهای شامل ۱۸۰۰ بمب سنگین MK-84 را دریافت کردیم.» از سوی دیگر رئیسجمهور آمریکا درباره توافق رژیمصهیونیستی با حماس برای آزادی اسرای صهیونیستی گفته «به نتانیاهو گفتم هر کاری میخواهی بکن.» فرجیراد با اشاره به روند این تحولات گفت: «مسئله غزه نیز بیش از گذشته اهمیت یافته است. با طرحی که ترامپ برای خروج مردم غزه ارائه داده، مخالفتهای گستردهای صورت گرفته است. قطر، عربستان و بهویژه اردن و مصر به این طرح واکنش نشان دادهاند. مصر حتی موضعی قاطع اتخاذ کرده و برخلاف سایر کشورها که فقط محکوم کردهاند، محکم ایستاده است. قاهره حتی حاضر شده از کمکهای مالی سالیانه آمریکا چشمپوشی کند و روابطش با واشنگتن دچار تنش شده است. ارتش مصر در صحرای سینا به حالت آمادهباش درآمده که نشاندهنده جدیت این کشور در این مسئله است.
در این میان از دو هفته پیش که نتانیاهو به آمریکا سفر کرد و بازگشت، مواضع او تندتر شده است. ایران نیز اعلام کرد که بعد از آن یادداشت، گفتوگویی با آمریکا نخواهد داشت. سفر روبیو به منطقه و مصاحبههای مطبوعاتی نتانیاهو نیز به افزایش تنش در منطقه دامن زده است. این بالا گرفتن تنش، کشورهای عرب حوزه خلیجفارس را نگران کرده است؛ چراکه بهخوبی میدانند سیاستهای آمریکا و اسرائیل علیه ایران به اقدام متقابل ایران منجر خواهد شد. آنها تجربه دارند که چنین درگیریهایی میتواند از سطح یک تقابل محدود خارج شده و با مداخله آمریکا، ابعاد گستردهتری پیدا کند. ورود آمریکا به این معادله منافع آن در منطقه و حتی پایگاههای نظامیاش را به خطر خواهد انداخت.
این احساس خطر، قطر و سایر کشورهای عرب منطقه را بر آن داشته است که به دنبال راههایی برای کاهش تنش باشند. بنابراین امیر قطر قصد دارد در این سفر با مقامات ایرانی درباره مسائل مختلف گفتوگو کند و پاسخی برای این نگرانیها بیابد. او میخواهد بداند که موضع ایران چیست، چه تصمیمهایی برای آینده دارد و آیا قطر میتواند در کاهش تنشها نقشی ایفا کند یا خیر.»
فرجیراد در بخش پایانی گفتوگو در پاسخ به این سوال که چه ظرفیتهایی برای ترمیم روابط بین دو کشور وجود دارد؟ گفت: «واقعیت این است که فضای زیادی برای بهبود روابط باقی نمانده است. در زمینه روابط دوجانبه، همهچیز به تصمیمات دو طرف بستگی دارد. ایران انتظار نداشت که قطر در حوادث گذشته، همراه با ترکیه آن رفتار را انجام دهد. در آن زمان، ایران در سوریه حضور داشت، درحالیکه ترکیه بهعنوان عامل اصلی اجرای طرح شام عمل میکرد، برخلاف توافقاتی که در آستانه صورت گرفته بود.
قطر که متحد ترکیه محسوب میشود، اکنون روابط خوبی با ایران دارد، اما اگر این روابط را با دوران پیش از تحولات سوریه مقایسه کنیم، میتوان گفت که تا حدودی تضعیف شده است. یکی از اهداف سفر امیر قطر به ایران، ترمیم این رابطه است. البته، چنین ترمیمی صرفاً با دیدارهای تشریفاتی و احوالپرسیهای دیپلماتیک محقق نمیشود، بلکه نیازمند اقدامات عملی است که بتواند روابط را تا حدی بازسازی کند. به همین دلیل، موضوع سوریه در این گفتوگوها مطرح خواهد شد. ایران منافع بزرگی در سوریه دارد، سرمایهگذاریهای گستردهای در این کشور انجام داده و متحمل خساراتی شده است. این مسائل احتمالاً از محورهای اصلی مذاکرات خواهند بود. اکنون باید دید که قطر، که روابط نزدیکی با ترکیه دارد تا چه اندازه میتواند در این زمینه نقشی ایفا کند.»