خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: «رسول مولتان» نوشته زینب عرفانیان توسط انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب روایتی از زندگی سردار شهید سیدمحمدعلی رحیمی به روایت همسر شهید مریم قاسمیزهد است.
به بهانه انتشار این کتاب توسط انتشارات سوره مهر با زینب عرفانیان نویسنده این کتاب به گفتگو پرداختهایم.
مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید:
* خانم عرفانیان جرقه نگارش کتاب از کجا زده شد؟ چه طور با شهید رحیمی آشنا شدید؟
من با دختر شهید رحیمی همکلاسی بودم در مقدمه کتاب هم به این آشنایی اشاره کردهام. شهید رحیمی وقتی در پاکستان به شهادت رسیدند، سال ۷۵ بود که خانوادهشان به ایران و دخترشان با من همکلاسی شد.
به یاد دارم که در آن زمان معلممان از بچههای جدید پرسید که از کجا آمدند و دختر شهید دست بالا برد و گفت از پاکستان آمدیم.
یک سال با هم بودیم و سوم راهنمایی را باهم سپری کردیم اما بعد از آن یکدیگر را ندیدیم تا زمانی که در یک هیئت همدیگر را دیدم و به او گفتم که مشغول نگارش کتابی هستم. دختر شهید گفت که مادرش خیلی مشتاق است که داستان زندگی خودش را با شهید برای نویسندهای تعریف کند. به این ترتیب با همسر شهید آشنا شدم.
خانواده شهید رحیمی خانواده فرهنگی هستند و خودشان دوست داشتند کتابی از شهید نوشته شود و به من اعتماد کردند. بارها هم در مصاحبههای مختلف گفتم که هرچه دارم از نگاه شهید رحیمی بوده است.
* چه وجه از زندگی شهید رحیمی برای شما به عنوان نویسنده جذاب بود؟
همانی که همسرشان هم گفته بودند. شهید رحیمی کارهای کوچک و عادی را هم به بهترین شکل انجام میداد و اعتقاد داشت کارهای بزرگ بعد از خوب انجام دادن کارهای کوچک جلو پای فرد قرار میگیرند. شهید رحیمی پله پله رشد کرد و لباس شهادت اندازه قامتشان شد، این برای من خیلی جذاب بود که از یک زندگی معمولی، فردی معمولی را رشد را پیدا کرده و با درست انجام دادن کارهایش به این جایگاه رسیده است. شهید رحیمی مصداق این جمله بودند که هر جا شما بایستید آنجا مرکز دنیاست.
مقام معظم رهبری نیز جمله دارند که این نگاه را میتوان از آن برداشت کرد. به نظر من شهید رحیمی یا کاری را انجام نمیداد یا به بهترین شکل انجام دادن کار برایش مهم بود.
* نحوه انتخاب نام کتاب چطور بود؟
نامهای مختلفی از ابتدا مورد بحث قرار میگرفتند برای مثال نام پابرهنه روی خون یکی از نامها بود که چون واژه خون داشت نمیخواستیم روی جلد بیاید و اصرار داشتیم که واژه مولتان هم باشد، مولتان جایی است که شهید به شهادت رسیدند و یکی از شهرهای پاکستان است.
* کتاب رسول مولتان با دیگر آثار شما مثلا همسایه خانم جان و مربعهای قرمز چه تفاوت هایی دارد؟
خب رسول مولتان یک شهید فرهنگی است که خارج از مرزهای ایران فعالیت میکرده و شهید بیرونمرزی است که با ترور مستقیم شهید شده است. اما در کتاب همسایه خانم جان روایت یک شهید نیست و حوزه مقاومت و دفاع مقدس نیست.
مربعهای قرمز هم به دفاع مقدس مربوط است و شهدا محور کارند. هرکدام از این کتابها دنیای خودشان را دارند البته شباهتهایی وجود دارد اما مرز هرکدام جدای از دیگری است.
* شما یکی از نویسندگانی هستید که یکی از کتابهایتان مشمول تقریظ رهبری شده است. این تقریظ چقدر در مسیر کاری شما تأثیر داشت؟
قطعاً تقریظ توفیق و افتخار مادام العمر است. اما مهم این است که پس از دریافت تقریظ چطور فکر کنی، اینکه تصور شود با دریافت تقریظ بالاترین قله فتح شده و دیگر نیاز به آموزش نیست، این تفکر بسیار غلط است.
من هم همچنان در مسیر تلاش و رشد هستم. تلاش میکنم بیشتر بیاموزم و عمیقتر به مسائل نگاه کنم.
حضرت آقا فرمایشی دارند که میگویند لشکر فرهنگی با تمام قوا به ما حمله کرده و این کارها مانند کتابهای دفاع مقدسی و فعالیت نویسندگان برای ایشان مهم هستند؛ این مهم سبب میشود که نویسنده وقت بیشتری بگذارد و بیشتر تلاش کند.
* بسیاری از منتقدان معتقدند در زمینه کتابهایی با مضمون زندگینامه شهدا دچار تکرار شده این نظر شما چیست؟
قطعاً در نگارش اگر بخواهیم به کلیات بپرداریم مخاطب را دلزده میکنیم و بعد از مدتی دچار تکرار در بیان خاطرات میشویم، ما باید کمی هم پشت صحنهها را نشان دهیم. باید لایه برداریهایی از روایتها و اتفاقات شاهدان عینی انجام شود.به بیان دیگر سوژه باید برای ما درونی شود.
اتفاقات باید بازگو شود تا بدانیم دفاع مقدس چه چیزهایی داشته که شهدا زرق و برق دنیا را پشت سر میگذاشتند و به سمت جبههها میروند؛ جنگ ما جنگ هویت بوده است.
باید به سبک زندگی این بچهها بپردازیم و آنها را به روزرسانی کنیم چون شاید دیگر فاعلی به نام صدام وجود نداشته باشد اما تکرار فعل همچنان ممکن است اتفاق بیفتد و ایران ممکن است درگیر جنگ شود بنابراین میتوانیم تجربیات گذشته و تجربیات دفاع مقدس و حوزه مقاومت را برای نسلی که نه جنگ و نه امام و انقلاب را دیده است به روز رسانی کنیم.