بنابراین سرمایهگذاری در تولید کالاها و خدمات مولد بهصورتی که قابل رقابت با دنیا باشد به حد کافی صورت نمیگیرد. همین باعث میشود تقاضا برای کالاها و خدمات خارجی از تولید قابل عرضه به طرفهای خارجی در مقابل واردات آن کالاها و خدمات فراتر برود. از طرف دیگر چون فضای اقتصاد ملتهب و تورمی است و در جهات غیراقتصادی هم احساس بیثباتی وجود دارد بسیاری به ارز به عنوان پناهگاهی جهت حفظ ارزش پساندازهای خود و همچنین در امان ماندن از بیثباتیهای غیراقتصادی نگاه میکنند. این یعنی وجود شکافی پیوسته و فزاینده میان عرضه و تقاضای ارز.
اما چون به هر دلیل تلاشی برای درمان «میل نازل به سرمایهگذاری مولد» صورت نمیگیرد برای مواجهه با پدیده فوق به ناچار به فروش مستقیم و غیرمستقیم منابع طبیعی به خصوص نفت و گاز و تزریق ارز آن به اقتصاد روی آورده میشود. آنگاه هر وقت معادله بین عرضه و تقاضای چنین ارزی (ارز رانتی) به هر دلیل اقتصادی و غیراقتصادی به هم میخورد اقتصاد با تلاطم ارزی مواجه میشود.
به عبارت دیگر کنترل نرخ ارز پدیدهای مستقل از سایر متغیرهای اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی ما نیست و در نهایت پاسخ سوالهای اقتصادی به متغیرهایی خارج از خود نرخ ارز و اقتصاد کشیده میشود. بسیاری میگویند نرخ ارز بر همه چیز اثر میگذارد. ولی توجه ندارند که همه چیز نیز بر نرخ ارز اثر میگذارد.تا این موضوع را به عنوان یک واقعیت کلیدی نپذیریم و چارهای برایش نیندیشیم نرخ ارز و تلاطمهای آن دست از سر ما بر نخواهد داشت.
* رئیس کل بیمه مرکزی