فیاض زاهدی و محمد مهاجری، فعالان سیاسی، در روزنامه اعتماد در یادداشتی مشترک با عنوان «ققنوس ایران!» بر لزوم حفظ تعاملات تجاری با ایالات متحده بهرغم اختلافات سیاسی موجود تأکید کردند.
آن دو در این زمینه نوشتند: ریمون گیرشمن، باستانشناس فرانسوی که بیش از دودهه در مناطق تاریخی ایران مشغول کاوش و مطالعه بود، تعبیر جالبی دارد. ققنوس! او ایران را به ققنوس شبیه دانسته؛ اینکه هر بار فرو میافتد و دوباره برمیخیزد. از خاکستر خود مدنیت نوینتری ایجاد میکند که هم پیوند در گذشته دارد و هم رو به آینده.
ایران کشور بزرگ و با تمدنی قدیم است. سرزمینی که سه خاصیت ماندگار را در بیش از سه هزار سال حفظ کرده است. ملتی را به بردگی نگرفت، هیچگاه بتپرستی نکرد و در زمانهای که استعمار هویت تاریخی و استقلالشان را بیمعنا میکرد ایران توانست استقلال خود را حفظ کند، هرچند کالبدش چندپاره شد.
از سویی ایران در چهارراه تمدن بشری واقع شده است. پیونددهنده شرق و غرب. افسوس که دشمنیهای خارجی و بیتدبیریهای داخلی این سرزمین کم نظیر را از صحنه اثرگذاری مدنیت جدید در حال حذف کردن است. هر چند میراث تاریخی، هویت فرهنگی، گستره زبان و ادب فارسی، پیوند دینی و مذهبی، جغرافیای تاریخی، معادن کم نظیر اساسا چنین امکانی به دشمنان نخواهد داد.
از سویی ایران کشوری نفتخیز است؛ معادن فراوانی دارد؛ از صنایع متعددی برخوردار است؛ متخصصان فراوانی دارد که در جهان شهرهاند؛ جاذبههای گردشگری منحصربهفردی دارد؛ موقعیت استراتژیکش بینظیر است؛ فرهنگ بسیار غنی و ریشهداری را به ارث برده؛ تاریخ کهن و درسآموزش برای جهانیان شناخته شده است و...
اینها تنها بخشی از ویژگیهایی است که سرزمین بزرگ ایران و مردم قدرتمندش را بر تارک جهان نشانده. تازیان و چنگیزیان با همه سبعیت و خشونتشان در ایران زمینگیر شده و قوم مغول در فرهنگ ایرانی مستحیل شده است. دشمنان ایران از قدیم تا امروز هرچه در توان داشتهاند برای اضمحلال آن به کار بردهاند، اما نام ایران هماره سرافراز مانده است.
آنچه در سطرهای بالا آمد رجزخوانی و حماسه سرایی نیست که اگر چنین هم باشد ایرادی بر آن نتوان وارد کرد. بلکه مقصود آن است که به مردم ایران و دنیا بگوییم، کشورهای بیبتهای که سردمدارانش با عربدهکشی بهدنبال ضعیف کردن ایرانند عرض خود میبرند و زحمت ما میدارند.
همین ۴۵ سال پیش صدام حسین با کمک شرق و غرب عالم به مرزهای ما تاخت و حتی شهرهایی از ما را تصرف و ویران کرد. الان او کجاست و ما کجا؟
ایرانی راز ماندگاری را میداند. این راز از دو واژه تشکیل شده: مقاومت و تعامل. اولی را در جنگها نشان داده و دومی را در طول تاریخ، برصفحات روزگار نگاشته است.
در ۲۰ سال گذشته، بیگانگان برای شکستن راز ماندگاری ایران کمر همت بستهاند. آنها سعی کردهاند مقاومت ما را بشکنند تا تعامل سیاسی و اقتصادی و فرهنگی ما را تعطیل کنند.
متاسفانه بعضی دولتها با ندانمکاری، پیمودن این راه را بر بیگانگان ساده کردهاند. در مقاطعی که امکان شکست تحریمها را داشتیم با ناچیز شمردنش و بیآنکه راهی برای خنثی کردن آن داشته باشند از کیسه پسانداز کشور خرج کردند و اجازه دادند تحریم تا میتواند یکهتازی کند. مشکل آنجا بود که راه تعامل را بلد نبودند و گمانشان این بود که با فحاشی و تندگویی میتوان همهچیز را حل کرد، حال آنکه تعامل دهها مسیر دارد.
اشاره کنیم به این روزهای خودمان که دونالد ترامپ، با همه صفاتی که از او میشناسیم زبان به تهدید گشوده است. اگر این ادبیات سخیف بروز نمیکرد، راه بر هر تعامل سیاسی باز بود. اما روشی که او برگزید رهبران جمهوری اسلامی را به این نتیجه رسانده که مذاکره نه عاقلانه است و نه شرافتمندانه.
با این حال، اکنون تنها راه تعامل سیاسی بسته شده و دلیلی ندارد که مسیرهای دیگر را هم بسته نگاه داریم.
بخش خصوصی ایران، توان آن را دارد که برای منافع اقتصادی ایران، با هر شرکت و بنگاه و فردی که در هرجای دنیا ولو ایالات متحده فعال است ارتباط تجاری و صنعتی و فرهنگی داشته باشد. این راه حتی در دوران دفاع مقدس هم باز بوده و کانالهای تجاری و تسلیحاتی ایران با بخش خصوصی امریکا فعال بوده است. اکنون نیز هیچ دلیل عقلانی برای مسدود کردن آن وجود ندارد. هر کشوری برای حفظ منافع ملی خود میتواند از شیوههای مورد نظرش استفاده کند و به نظر میرسد امروز این روش مفید باشد.
برخی روایتهای تاریخی از زبان مقامات سابق صحت این ادعا را که حاکمیت هیچگاه معتقد به بستن همه راههای تعامل تجاری واقتصادی به جز اسراییل نبوده است. نویسندگان این متن نمیگویند مشکل از ایران است؛ شواهد تاریخی نشان میدهد که دولتهای ایرانی چندین بار تلاش کردند صداقت خود را نشان دهند، اما این دولت امریکا بوده که خلف وعده کرده است.
ما نباید در چنبره ابتکار نتانیاهو و دشمنان ایران قرار بگیریم. بسیاری اتفاقات در منطقه سبب تغییر راهبرد برخی کشورهای همسایه شده است. دیگر برای برخی کشورهای عربی حذف نظامی ایران ناممکن است، از سویی نیاز به شکوفایی و سرمایهگذاری اقتصادی لزوم نوعی مصالحه را توجیه میکند. از سویی با رییسجمهور امریکا با روحیات خودشیفتگی ذاتی بهترین فرصت را برای بهرهوری در اختیار تیم ایران قرار میدهد. در این میانه تمرکز بر روابط و ویژگیهای اقتصادی و فرصت بزرگ سرمایهگذاری در ایران مهمترین کارت بازی ایران است.