خبرگزاری مهر، گروه استانها – کورش دیباج: نمایشگاههای هنری، بهویژه آنهایی که بر پایه مفاهیم انسانی و اجتماعی شکل میگیرند، همواره توجه ویژهای را به خود جلب میکنند. در این میان، ایده پردازی نمایشگاههای تجسمی میتواند نقش مهمی در هدایت مخاطب به درک عمیقتر از آثار و مفاهیم نهفته در آنها ایفا کند. مهدی تمیزی، هنرگردان نمایشگاه «یک شاخه گل سرخ»، با انتخاب موضوعی ساده و در عین حال پربار همچون گل سرخ، قصد داشت فضایی برای گفتوگو میان هنرمندان و مخاطبان خلق کند. در این نمایشگاه، که در گالری دیدار اصفهان برگزار شده است، تمیزی تلاش کرده تا هنر را به ابزاری برای تبادل اندیشه و بیان مفاهیم عمیق انسانی تبدیل کند.
به بهانه برگزاری این نمایشگاه و در راستای درک بهتر ابعاد مختلف آن، گفتوگویی با مهدی تمیزی ترتیب دادیم. در این مصاحبه، او به جزئیات روند برگزاری نمایشگاه، انتخاب هنرمندان، و همچنین تأثیرات فرهنگی و اجتماعی که بر انتخاب این موضوع داشته، پرداخته است. در ادامه، گفتوگو را خواهید خواند که در آن تمیزی از دیدگاههای خود درباره هنر، خلاقیت و رابطه میان آثار هنری و مفاهیم انسانی سخن گفته است.

شما در این نمایشگاه از ظرفیتهای اسطورهای عناصر برای بیان مفاهیم عمیقی مانند صلح و عشق بهره بردهاید. فرآیند انتخاب این عناصر و شکلگیری ایده اصلی نمایشگاه چگونه بود؟
حوزه هنرهای تجسمی، همانگونه که از نامش پیداست، با عناصر و اشیا سر و کار دارد. در هنرهای تجسمی، آنچه بهصورت بصری قابل تجسم است، مورد توجه قرار میگیرد. برای مقایسه، میتوان گفت که در موسیقی با اصوات و نواها سروکار داریم و در تئاتر، فرم بدن و صحنه نقش اساسی ایفا میکنند. در هنرهای تجسمی، ما از اشیا و عناصر بصری برای انتقال مفاهیم بهره میگیریم.
من بهعنوان هنرمندی که بیش از سی سال در این عرصه فعالیت داشتهام چه در حوزه کاریکاتور، چه در گرافیک، تصویرسازی و عکاسی همواره به اشیا وابسته بودهام. باور دارم که اگر بتوانم عنصر بصری مناسبی بیابم، میتوانم اثر تجسمی موفقی خلق کنم. بهعنوان نمونه، در حوزه عکاسی مستند، بیش از بیست و سه سال است که بر روی سنگتراشیهای آرامگاههای ایران مطالعه و عکاسی کردهام. تصاویر حجاریشده روی این سنگها همواره برایم جذاب بوده و همواره از خود میپرسم که هنرمندان آن دوران با چه نگاهی این نقوش را خلق کردهاند. در حوزه کاریکاتور نیز، مهمترین عنصر، قابلیت بصری و تأثیرگذاری آن است. در این هنر، انتقال مفاهیم عمدتاً با بهرهگیری از چند عنصر بصری ساده اما گویا انجام میشود.
با توجه به تجربه گسترده شما در حوزههای مختلف هنری، این تجربیات را چگونه در روند ایده پردازی نمایشگاه «یک شاخه گل سرخ» به کار گرفتید؟
در زمان برنامهریزی این نمایشگاه، ابتدا شرایط اجتماعی جامعه را بررسی کردم. احساس کردم که مفاهیمی نظیر نظم، دوستی، عشق و صلح تا حد زیادی کمرنگ شدهاند. بهویژه در جامعه ما، موضوع نظم به شکل قابل توجهی مورد غفلت قرار گرفته است، چه در مسائل شهری مانند ترافیک، چه در ساختارهای اداری، آموزشی و اجتماعی. این دغدغه سبب شد که تصمیم بگیرم نمایشگاهی را با محوریت این مفاهیم برگزار کنم و در انتخاب عناصر بصری نیز بر مفاهیمی همچون دوستی و صلح تأکید داشته باشم.
چرا گل سرخ را بهعنوان عنصر بصری اصلی این نمایشگاه انتخاب کردید؟
گل سرخ برخلاف برخی عناصر بصری که ممکن است در فرهنگهای گوناگون معانی متفاوتی داشته باشند، در سراسر جهان نماد عشق، دوستی، مدارا و صلح محسوب میشود. همین ویژگی سبب شد که این عنصر را بهعنوان محور اصلی نمایشگاه برگزینم. در بسیاری از فرهنگها، مردم از گل سرخ برای ابراز محبت، دوستی و حتی عشق استفاده میکنند. این ویژگی جهانشمول، گل سرخ را به نماد مناسبی برای مفاهیم مورد نظر ما در این نمایشگاه تبدیل کرد.
آیا هدف شما از برگزاری این نمایشگاه صرفاً انتقال مفاهیم اجتماعی بوده است، یا از منظر هنری نیز به این موضوع پرداختهاید؟
بدون شک، این نمایشگاه هم از جنبه اجتماعی و هم از بعد هنری به مفاهیم مورد نظر پرداخته است. به هنرمندان شرکتکننده توصیه کردم که آثار خود را در ابعادی مشخص، یعنی ۳۰۰ در ۴۱۴ میلیمتر، طراحی کنند. انتخاب این ابعاد، بهویژه در نظر گرفتن چهار میلیمتر اضافی، با هدف تأکید بر اهمیت نظم و هماهنگی در چیدمان آثار نمایشگاه صورت گرفت. افزون بر این، چنین نظمی در ساختار بصری آثار، خود به انتقال مفاهیمی همچون دوستی، صلح و عشق کمک میکند.
چه تعداد هنرمند در این نمایشگاه حضور دارند و فرآیند انتخاب آنها چگونه بود؟
در این نمایشگاه ۹۰ هنرمند از شهر اصفهان حضور دارند. در روند انتخاب هنرمندان، ابتدا با آنها گفتوگو کرده و طرحهای پیشنهادیشان را بررسی کردم. طی ۶۰ روز، بهطور مستمر با هنرمندان در ارتباط بودم و درباره نحوه اجرای آثارشان تبادل نظر داشتیم تا هر اثر با دقت و هماهنگی کامل با مفاهیم نمایشگاه شکل بگیرد.
آیا هنرمندان در خلق آثار خود به یک بیانیه یا مفهوم از پیش تعیینشده پایبند بودند، یا آزادی تفسیر داشتهاند؟
حدود ۸۰ درصد آثار نمایشگاه دارای بیان واحدی هستند. این مسئله تا حد زیادی به ماهیت خود گل سرخ بازمیگردد. من بهعنوان ایده پرداز، هنرمندان را به سمت یک رویکرد خاص هدایت نکردم، اما گل سرخ ذاتاً نمادی است که در ذهن بیشتر افراد مفهومی مشابه ایجاد میکند. همانطور که کوه یا رودخانه در ذهن افراد تداعی مشترکی دارد، گل سرخ نیز حس و مفهومی یکپارچه را منتقل میکند. به همین دلیل، همگرایی در آثار بیشتر نتیجه ویژگیهای ذاتی این نماد است تا هدایت مستقیم من.
آیا شرایط اقتصادی و اجتماعی فعلی کشور بر فرآیند تولید و ارائه آثار تأثیرگذار بوده است؟
قطعاً تأثیرگذار بوده است. در برخی از آثار میتوان رنج و دغدغههای اجتماعی را بهوضوح مشاهده کرد. هنرمندان، همچون سایر افراد جامعه، تحت تأثیر وضعیت اجتماعی و سیاسی هستند. این تأثیر در برخی آثار به شکلی آشکار و در برخی دیگر بهصورت لایههای پنهان و ظریف دیده میشود. در واقع، این دغدغهها و احساسات، حتی اگر مستقیماً بیان نشده باشند، در بطن آثار جریان دارند.
آیا نحوه چیدمان آثار در نمایشگاه دارای روایت خاصی است؟ و مخاطب از ابتدا تا انتهای نمایشگاه سفری مفهومی را طی میکند؟
بله، نمایشگاه دارای یک خط مفهومی مشخص با محوریت گل سرخ است. اما از نظر چیدمان، آثار را بر اساس رشتههای هنری تفکیک کردم تا از ایجاد آشفتگی در تجربه بصری مخاطب جلوگیری شود. برای مثال، آثار عکاسی در کنار نقاشیها قرار نگرفته و هنرهای چاپ دستی و سنتی نیز بهصورت مجزا نمایش داده شدهاند. این تفکیک نهتنها از نظر فنی ضروری بود، بلکه از لحاظ زیباییشناسی نیز به هماهنگی و انسجام نمایشگاه کمک کرده است. همچنین، به هماهنگی رنگی آثار در کنار یکدیگر توجه ویژهای داشتم تا ترکیب بصری منسجمی ایجاد شود.
این تفکیک چگونه بر درک و تجربه مخاطبان تأثیر گذاشته است؟
تفکیک آثار بر اساس رشتههای هنری باعث میشود که تماشاگر بدون سردرگمی، هر اثر را در بستر مناسب خود درک کند. هر شاخه هنری ویژگیهای خاص خود را دارد و قرار دادن آنها در کنار یکدیگر ممکن است موجب تداخل در انتقال پیام آثار شود. به همین دلیل، تلاش کردم تا هر گروه هنری فضای مختص خود را داشته باشد تا مخاطب بتواند با تمرکز بیشتری آثار را مشاهده کند و مفاهیم آنها را دریافت نماید.
چقدر به واکنش و مشارکت مخاطب در این نمایشگاه توجه داشتهاید؟ آیا انتظار دارید مخاطبان فقط تماشاگر باشند، یا امکان درگیر شدن عمیقتری با آثار وجود دارد؟
مشارکت مخاطبان برای من اهمیت زیادی دارد. بهعنوان یک کاریکاتوریست، همیشه به برقراری ارتباط و تعامل میان افراد توجه کردهام. در این نمایشگاه نیز تلاش کردم فضایی ایجاد کنم که مردم بتوانند درباره آثار گفتوگو کنند و نظرات خود را به اشتراک بگذارند. به همین منظور، در طول برگزاری نمایشگاه، سه نشست تخصصی برنامهریزی شده است. اولین نشست، که پنجشنبه همین هفته برگزار شد شامل سخنرانیهایی درباره اقتصاد هنر و اسطوره گل سرخ بود در هفتههای آتی نیز جلسات نقد آثار و مباحث مرتبط برگزار خواهد شد. هدف این نشستها، فراتر از بحث درباره نمایشگاه، ایجاد فضایی برای تبادل نظر و ارتباط میان هنرمندان و مخاطبان است.
نمایشگاه شما در شهر اصفهان برگزار شده، شهری که خود دارای تاریخ و پیشینهای غنی در هنر است. این بستر جغرافیایی و فرهنگی چقدر در شکلگیری ایده یا ارائه آثار تأثیرگذار بوده است؟
اصفهان همواره بهعنوان یکی از مراکز فرهنگی و هنری ایران شناخته شده است، اما در کنار این پیشینه غنی، معضلات اجتماعی و فرهنگی خاص خود را نیز دارد. یکی از مسائلی که همیشه ذهن من را درگیر کرده، گسستهای اجتماعی و کاهش تعاملات میان افراد است. به نظر میرسد که در سالهای اخیر، ارتباطات انسانی در جامعه ما کمرنگتر شده و فضای گفتگو و تبادل نظر، که زمانی در فرهنگ ایرانی جایگاه ویژهای داشت، کمتر دیده میشود.
من معتقدم که هنر میتواند بستری برای پیوند دوباره انسانها باشد. نمایشگاه «یک شاخه گل سرخ» نیز با همین هدف طراحی شد؛ اینکه فرصتی فراهم کند تا مردم نهتنها به تماشای آثار بنشینند، بلکه درباره آنها گفتوگو کنند، اندیشههایشان را به اشتراک بگذارند و از خلال این تعامل، ارتباطات عمیقتری شکل بگیرد. در واقع، برای من مهم بود که این نمایشگاه صرفاً یک نمایش بصری نباشد، بلکه محلی برای هماندیشی و گفتگو میان مخاطبان باشد.
شما به چالشهای معنایی واژهها اشاره کردهاید. آیا هنر معاصر قادر است در میان هجمه اطلاعات و تفسیرهای گوناگون، به پالایش مفاهیم بنیادین کمک کند؟
هنر همیشه یک ابزار قدرتمند برای ایجاد گفتگو و نزدیک کردن افراد به یکدیگر بوده است. وقتی انسانها درباره یک اثر هنری صحبت میکنند، در حقیقت درباره احساسات، تجربیات و دیدگاههای خود نیز تبادل نظر میکنند. این تعاملات میتوانند درک متقابل را افزایش دهند و به کاهش فاصلههای اجتماعی کمک کنند.
نمایشگاه «یک شاخه گل سرخ» هم بر همین مبنا شکل گرفت. در این نمایشگاه تلاش کردم که از طریق نشستهای تخصصی و گفتگوهای هنری، فضایی برای ارتباط بیشتر میان مخاطبان ایجاد کنم. هدف این بود که مردم فقط ناظر آثار نباشند، بلکه با هم وارد گفتوگو شوند و تجربیات خود را به اشتراک بگذارند. معتقدم که چنین فضاهایی میتوانند تأثیرات عمیقی بر جامعه بگذارند و دستکم، جرقهای برای ایجاد تعاملات بیشتر در آینده باشند.
با توجه به این نگاه شما به هنر، آیا در آینده هم قصد دارید نمایشگاههایی با این رویکرد برگزار کنید؟
قطعاً. برای من، برگزاری نمایشگاه فقط ارائه آثار هنری نیست، بلکه فرصتی برای ایجاد یک بستر فکری و فرهنگی است. در آینده هم به دنبال پروژههایی هستم که بتوانند ارتباط میان مردم را تقویت کنند و فضایی برای گفتگوهای عمیقتر درباره هنر و جامعه ایجاد نمایند. امیدوارم این مسیر ادامه پیدا کند و نمایشگاههای بیشتری با این رویکرد در اصفهان و دیگر شهرها برگزار شود.