حجت الاسلام حسین مودب، کارشناس مذهبی؛ شاعرو نویسنده کتاب «پیراهن آبی» درگفتگو با خبرنگار تابناک به بیان دیدگاههای خود پیرامون آسیب شناسی برخی مداحان و تاثیر فضای مجازی بر طیف مداح - واعظ پرداخت.متن و ویدئوی این گفتگو را از نظر می گذرانید:
چرا در سالهای اخیر تنش و اختلافنظر بین مداحان افزایش یافته و منشأ این روند چیست؟
این مباحث و اختلافها، به نظر من، همیشه وجود داشته و مختص امروز و دیروز نیست؛ اما رسانهها باعث شدهاند که این مسائل بیشتر دیده شوند. افراد مختلف در رسانهها گاهی شیطنت میکنند یا عامدانه یک موضوع را به مسئلهای بزرگ تبدیل میکنند. من نگاه کلیتری دارم و فکر میکنم این روند در زمینههای مختلف وجود داشته است. اگر به قدیمیترها نگاه کنید، میبینید که گاهی بحث و حتی اختلاف داشتند، اما این مباحث اعتقادی، فرمی یا محتوایی بود و همگی با نام سیدالشهدا گرد هم میآمدند و اصولی را رعایت میکردند.
در گذشته، کسانی که میخواستند مداح شوند، نزد اساتید میرفتند، از شاعران یاد میگرفتند و بهتدریج رشد میکردند. مثلاً حاج آقای حدادیان میگفت که در کلاسهای حاج منصور ارضی، روزانه حتماً باید قرآن میخواندیم و اگر نمیخواندیم، تنبیه میشدیم. یکی از شاعران قدیمی نقل میکرد که گاهی یک ماه طول میکشید تا استاد اجازه دهد یک شعر بخوانیم، و وقتی نقد میشدیم، خوشحال میشدیم، چون نشان میداد که استاد برای ما ارزش قائل است.
در مورد این قشر، به ویژه اینکه همیشه رسانه در اختیار داشتند، میتوان پرسید که این امر، در مقایسه با برخی اقشار دیگر که به تازگی از رسانهها بهرهمند شدهاند، چرا موجب شیوع اختلافات برای مداحان و وعاظ شده است؟
در گذشته، صداوسیما و رسانههای رسمی معرفی چهرههای مداحی را بر عهده داشت و به سراغ مداحان پرورش یافتهای مانند حاج منصور ارضی، حاج محمود کریمی و حاج آقای طاهری میرفتند.
رسانه رسمی تا حدی کنترلشده بود، اما امروز با گسترش شبکههای اجتماعی، حتی یک نوجوانی که پنج نفر هم مقابلش سینه نمیزنند، میتواند با یک ویدیو فضای اینستاگرام را پر کند، درحالیکه نه استادی دیده و نه حتی درکی از شعر دارد. مداحی در گذشته فرایندی مشخص داشت؛ افراد زحمت میکشیدند، نزد اساتید میرفتند و بهتدریج رشد میکردند. حاج منصور ارضی میگفت که ما شبهای ماه رمضان کنار استادان مینشستیم، گریه میکردیم، مناجات میخواندیم تا شاید چند دقیقه فرصت خواندن پیدا کنیم.
اما شبکههای اجتماعی این مسیر را حذف کردهاند. حالا بسیاری فکر میکنند با داشتن فالوور نیازی به استاد ندارند و دیدهشدن را جایگزین تلاش و یادگیری کردهاند. حاج قاسم سلیمانی میگفت که باید به جایی برسیم که بفهمیم نباید برای خودمان دیده شویم، بلکه باید پرچم امام حسین (ع) را بالا ببریم. اما امروزه رقابت بر سر دیدهشدن است. مانند حکایت بهلول که به هارون گفت: برای مشهور شدن یا باید آدم بزرگی شوی که سخت و زمانبر است، یا اینکه در بازار برهنه شوی و چهار دستوپا راه بروی تا همه اسمت را بشنوند. برخی راه آسان را انتخاب میکنند، کلیپی منتشر میکنند، جنجال به پا میکنند، و بعد از دو روز با یک استوری عذرخواهی میکنند؛ اما در نهایت به هدف خود، یعنی شهرت، رسیدهاند.
در این فضای جدید، چه راهکاری میتوان برای مدیریت این وضعیت در نظر گرفت؟ آیا بزرگان این عرصه باید اقدامی کنند، یا سازمانهای مسئول باید دخالت داشته باشند؟ آیا اصلاً امکان کنترل این روند وجود دارد؟
متاسفانه یک نگاه اقتصادی و بیزینسی بر بسیاری از مجالس مذهبی حاکم شده است. امروز معیار انتخاب مداح یا واعظ، بیشتر میزان فالوور و جذب جمعیت است تا دانش و معنویت. بسیاری از جلسات بهجای آنکه به محتوا و اخلاص اهمیت دهند، به دنبال چهرههای مشهور میروند تا مجلسشان پر شود. از طرفی، دریافت صله در روایات تأیید شده و قدردانی از زحمت سخنران یا مداح امری سنتی است، اما وقتی این مسئله به یک معامله اقتصادی تبدیل شود، ارزش معنوی آن از بین میرود. این روند باعث نشده که برخی برای رسیدن به شهرت و درآمد، کلیپ بسازند، دیده شوند و سپس با نرخهای بالا در جلسات حاضر شوند. در گذشته، جلسات خانگی رونق داشت و هدف، یادگیری و بهرهگیری از معنویت مجلس بود، نه صرفاً جمعیت. باید به همان اصل بازگردیم و بهجای توجه به تعداد مخاطبان، بر خلوص نیت و ارزش محتوایی روضه تمرکز کنیم. وقتی خودِ برگزارکنندگان دغدغهشان دیدهشدن است، آیا میتوان از مداحان انتظار داشت که برای یکشب مبلغهای نجومی طلب نکنند؟
آیا این افشاگریها میتواند باعث بیداری مردم شود و در نهایت به اصلاح وضعیت کمک کند؟
این موضوع، چون امر مقدسی است، حساسیت زیادی دارد و پرداختن بیشازحد به آن میتواند باعث چالشهای جدی و حتی ریزش مخاطبان شود. هیچ سازمانی نه توان مدیریت این وضعیت را دارد و نه لزوماً دغدغه آن را. اما آیا خودِ مردم، برگزارکنندگان جلسات و اهالی هیئت در ایجاد و تقویت این جریان نقش ندارند؟ اگر کسی حاضر نباشد برای یک مداح مبلغی هنگفت بپردازد، او چگونه میتواند چنین توقعی داشته باشد؟ افشاگریهایی که این روزها رایج شده، شاید برخی تصور کنند که آگاهیبخشی میکند، اما تکرار این مسائل و جار زدن آنها، بهجای اصلاح، باعث عادیسازی و گستاختر شدن برخی افراد میشود تا جایی که مداحی پشت تریبون میگوید: «من اگر پاکت بگیرم بابات هم نمیتونه پاکتم رو بده!» آیا بهتر نیست بهجای تمرکز روی فساد و افشاگری، بر ارتقای سطح جلسات و معرفی افراد شایسته سرمایهگذاری کنیم؟ چرا وقتی کسی اشتباه میکند، محتوایش را همه پخش میکنند، اما کارهای خوب و ارزشمند آنطور که باید دیده نمیشود؟ سازمانها و نهادهای فرهنگی هم وظیفه خود را دارند، اما آیا نباید بهجای برخوردهای مقطعی، در حمایت از افراد توانمند و متعهد سرمایهگذاری کنند؟
گفتگو:حجت الاسلام حسین جعفرزاده