راز رونمایی از پهپاد پیشرفته ایران در آمریکا
روزنامه خراسان نوشت:
همایش سالانه سیپک که به عنوان گردهمایی مهم جمهوریخواهان آمریکا شناخته میشود، امسال با تمرکز ویژه بر ایران برگزار شد. رونمایی از یک پهپاد تهاجمی که ادعا شد از پهپادهای شاهد ۱۳۶ ایرانی است در این نشست و ادعاهای مطرحشده درباره نقش ایران در جنگهای منطقهای، بخشی از یک راهبرد گستردهتر در سیاست خارجی آمریکا بهویژه در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ محسوب میشود. این اقدام در حالی صورت گرفت که سابقه سیپک نشان میدهد محورهای اصلی آن معمولاً حول مسائل داخلی آمریکا و برنامههای حزبی شکل میگیرد.
ترامپ در دور جدید ریاست جمهوری خود، همانند دوره پیشین، سیاست فشار حداکثری را علیه ایران دنبال میکند. همایش سیپک و نمایش ادعایی پهپاد ایرانی را میتوان در همین چارچوب تحلیل کرد. با توجه به تشدید اقدامات ضدایرانی نظیر تحریمهای جدید، ادعاهای مرتبط با ارسال تسلیحات به یمن و تکرار اتهامات درباره نقش ایران در جنگ اوکراین، هدف اصلی این سیاستها، ایجاد اجماع بینالمللی برای افزایش فشار بر ایران و جلوگیری از هرگونه کاهش تحریمهاست. همچنین، این اقدامات میتواند درجهت منصرف کردن برخی کشورها از همکاریهای تجاری و نظامی با ایران عمل کند.
ترامپ از آغاز دوره جدید خود، سیاستهای خود را بهشدت در راستای منافع رژیم صهیونیستی تنظیم کرده است. از جمله این سیاستها میتوان به لغو محدودیتهای صادرات تسلیحات به رژیم اسرائیل و حمایت از شهرکسازی در کرانه باختری اشاره کرد. در شرایطی که این رژیم با بحرانهای داخلی و چالشهای بینالمللی روبهروست، ترویج ایرانهراسی میتواند به عنوان ابزاری برای توجیه اقدامات اسرائیل و جلب حمایتهای بیشتر از آن عمل کند. از سوی دیگر، این سیاست به ترامپ اجازه میدهد تا حمایت لابیهای طرفدار اسرائیل در آمریکا را حفظ کند.
یکی از اهداف اصلی سیاستهای ضدایرانی آمریکا، محدودکردن نقش منطقهای ایران است. در همین زمینه، نمایشهای تبلیغاتی مانند آنچه در سیپک انجام شد، میتواند بسترساز اقدامات بعدی از جمله فشارهای دیپلماتیک، تحریمهای جدید و حتی اقدامات نظامی محدود باشد. همزمان، تلاش برای تضعیف محور مقاومت از طریق افزایش فشار بر لبنان، عراق و سوریه در دستورکار قرار گرفته است. این اقدامات در شرایطی انجام میشود که ایران همچنان یکی از بازیگران کلیدی در معادلات منطقهای محسوب میشود.
همایش سیپک امسال نشان داد که جمهوریخواهان و بهویژه ترامپ، سیاستهای خود را بر اساس تداوم فشار بر ایران و بهرهبرداری از فضای ایرانهراسی در سطح بینالمللی تنظیم کردهاند. با این حال، تجربه گذشته نشان میدهد که اینگونه نمایشها معمولاً به نتیجه مطلوب دست نمییابند، چرا که علاوه بر عدم همراهی کامل متحدان آمریکا، توانایی ایران در مواجهه با این راهبردها نیز افزایش یافته است. استمرار چنین سیاستهایی نهتنها موجب تغییر رفتار ایران نخواهد شد، بلکه میتواند موجب تعمیق شکاف میان آمریکا و برخی از متحدان آن شود که به دنبال کاهش تنش در منطقه هستند.
******
خارجیها هم ما( سلطنتطلبان) را جدی نمیگیرند!
روزنامه جوان نوشت:
کمپین وکالت به رضا پهلوی که پس از آشوبهای ۴۰۱ به راه افتاد، پس از چهار، پنج ماه با جمعآوری فقط ۵۰۰ هزار امضا، به شکست رسید. این شکست، هم تفرقه و اقلیت بودن براندازان را به رخ کشید و هم عدم قبول لیدری رضا پهلوی از سوی همه براندازان را. چه آنکه در خلال این کمپین، بارها گروههای برانداز دیگر - غیر از سلطنتطلبها- شروع به انتقاد و جنجال علیه پهلوی کردند. خلأ رهبری جامع در اپوزیسیون و نیز عدم اتحاد در میان آنها باعث شده کشورهای غربی هم به رغم داشتن هدف یکسان با آنها در تلاش برای از بین بردن جمهوری اسلامی، آنها را برای این کار جدی نگیرند. این امر حالا در اعترافات خود براندازان هم بروز و ظهور دارد.
در یک برنامه تلویزیونی براندازان، احمد رأفت که اجرای برنامه را بر عهده دارد، به صراحت میگوید که غربیها رهبران ادعایی براندازان را به رسمیت نمیشناسند: «جهان غرب کسانی را که در جبهه مخالفان (مخالفان جمهوری اسلامی) ادعای رهبری دارند، به رسمیت نمیشناسد. همین یکی دو هفته پیش من با برخی دولتمردان و سیاستمداران اروپایی که صحبت میکردم، گفتند رهبر ندارید؛ رهبری که تمام مردم را نمایندگی کند.»
بسیاری از براندازان رضا پهلوی و حامیانش را افرادی نمیبینند که بتوانند یک کشور را اداره کنند. برخی همچون منافقین هم که با سلطنتطلبها کارد و پنیر هستند و رسماً شعار مرگ و مرده باد علیه هم میدهند! محسن سازگارا در توصیف سلطنتطلبها در همین برنامه تلویزیونی میگوید: «سلطنتیها به همه فحش میدهند، به همه بد و بیراه میگویند، من یک نفر میمانم و همه بروند به جهنم! همه قاتل و چی و چی هستند و با این کار، درست در آن طرف اتحاد ایجاد میکند. یعنی با تهدیدات بیجا همه را دارند به لحظات ملکوتی آویزان کردن از تیر چراغ برق میرسانند.»
کامبیز غفوری، تحلیلگر سیاسی برانداز و دیگر مهمان برنامه هم اذعان میکند که «متأسفانه تلاشهایی که در این یکی دو سال برای آن ائتلاف شد، کاملاً شکست خورد. چهره رهبری قاطع که اشاره کردید، یک نقطه قانونی باید در آن باشد. الان رژیمچنج را به غربیها میگویید، کهیر میزنند! وقتی به آنها بگویید رژیمچنج، هفت هشت تجربه افتضاح توی ذهنشان میآید و عقب میروند.» اشاره غفوری به چند دهه تلاش چهرههای برانداز برای براندازی جمهوری اسلامی است که به رغم صرف پول کلان غربیها به جایی نرسیده است.
غفوری از یک توهم خطرناک حداکثری هم در میان براندازان میگوید و یک نقل قولی میکند که «نقل قولی میکند که ما هر نتیجهای میدادیم، همه این گروههای برانداز فحش میدادند و میگفتند ما ۷۰ تا ۹۰ درصد هستیم؛ نمیشود که پنج تا هفتاد درصد داشته باشیم، جور درنمیآید! و هشدار داشت میداد که شما باید برای این کاری کنید، چون فردا اگر انتخابات آزاد هم در آن مملکت برقرار بکنید، با این توهم ۹۰ درصدی، هیچ کس زیر بار نتیجه انتخابات نمیرود.»
محسن سازگارا هم در ادامه تأکید کرد که «گم شده جنبش در ایران دو چیز است: یکی امید و یکی اتحاد.» به نظر میرسد که وضعیت اپوزیسیون افتضاحتر از این صحبتهاست که گاه بیان میشود و این نکات کوتاه صرفاً سرریز چنین وضعیت بغرنجی است.
******
هم دفاع از رهاسازی قیمت هم اشک تمساح برای گرانی!
روزنامه کیهان نوشت:
روزنامه غلامحسین کرباسچی ادعا کرده که قطعیشدن استیضاح موجب واکنش منفی بازار و بالارفتن قیمت سکه و ارز شد.
هممیهن ذیل تیتر «واکنش منفی بازار به قطعیشدن استیضاح همتی/ دلار و سکه بالا کشید» نوشت: «رئیسجمهور روز چهارشنبه به صورت سرزده به وزارت اقتصاد در خیابان بابهمایون رفت تا حمایت معنوی خود از عبدالناصر همتی را نشان دهد اما چند خیابان آنسوتر در میدان بهارستان، استیضاح وزیر اقتصاد با ۹۱ امضا اعلام وصول شد تا در ۱۲ اسفند در پارلمان حاضر شود و به سؤالات نمایندگان پاسخ دهد. در روزهای اخیر بالارفتن نرخ ارز و طلا و کاهش ارزش ریال، بهانه خوبی به دست مخالفان دولت و تیم اقتصادی مسعود پزشکیان داد تا همتی را مورد هجمه قرار دهند. او قبل از حضور پزشکیان در وزارتخانه اقتصاد به کمیسیون اقتصادی مجلس رفته و درباره محورهای استیضاح توضیحاتی داده بود. همتی بعد از این جلسه گفته بود: «بیشتر مباحث اقتصادی، تورم، بیثباتی اقتصادی و مسائل ارز مطرح بودند.»
هممیهن همچنین نوشت: «نرخ ارز با افزایش نسبت به روز قبل که 91 هزار و 450 تومان بود به 92 هزار 700 تومان در بازار آزاد رسید. قیمت طلا هم در بازار به 6 میلیون و 738 هزار تومان رسید».
نسبتدادن افزایش قیمت سکه و ارز به خبر استیضاح همتی و تعبیر واکنش منفی بازار به استیضاح در حالی است که قیمت ارز در طول پنج ماه وزارت آقای همتی، یکسره رو به صعود بوده و بالغ بر 35 هزار تومان افزایش داشته است بنابراین این اتفاق، نهتنها به انتشار خبر استیضاح در هفتههای اخیر مربوط نمیشود، بلکه در مقابل حتماً نوع سوء مدیریت برخی مدیران دولتی از جمله وزیر اقتصاد در به هم ریختگی بازار مؤثر بوده است. گفتنی است حمایت همتی از حذف ارز نیمایی یکی از دلایل تحولات اخیر در بازار و افزایش نرخ ارز بود. یادآور میشود روزنامه هممیهن چند ماه قبل در تحلیلی به دفاع از گرانکردن بنزین پرداخته و مدعی شده بود: «بهترین راه حل مسئله بنزین این است که قیمت بنزین واقعی شود و دولت یک بار برای همیشه خود را از قیمتگذاری نرخ بنزین خلاص کند»!
به نظر میرسد وجه مشترک روزنامه هممیهن با آقای همتی دفاع هر دو از آزادسازی قیمتها در موضوعاتی مانند ارز و خودرو و... است. همتی پیش از این ادعا کرده بود «به سرکوب قیمت اعتقاد نداریم. سرکوبکردن قیمت هیچ نفعی ندارد و فقط علاوهبر خاموشکردن سیگنال، روند اقتصاد را نیز کند میکند. بههیچوجه دنبال اقتصاد دستوری و افزایش نفوذ دولت در عملکرد اقتصاد نیستیم... قیمتگذاری دستوری در بازارها از جمله بازار ارز، جز توزیع رانت، ایجاد فساد و تشدید سفتهبازی و التهاب در بازار ارز نتیجهای به بار نمیآورد». اما آنچه مردم در طول این چند ماه از سوی برخی دستگاههای دولتی میبینند، اصرار بر رهاسازی قیمتها یا گرانسازی دستوری است. روزنامه هممیهن قبلا هم به بهانه حمایت از رشد مصنوعی بورس که در اثر گرانسازی دولتی قیمت خودرو و ارز اتفاق افتاده، از گرانشدن ارز و کاهش ارزش پول ملی حمایت کرده بود.
******
پاسخ رئیسجمهور به صهیونیستها / پاسخی که میتوانست بهتر باشد
روزنامه وطنامروز نوشت:
رئیسجمهور روز پنجشنبه 2 اسفند، سفری به غرب استان تهران داشت و در چند شهر و اجتماعات مختلف به سخنرانی پرداخت. مسعود پزشکیان در نخستین برنامه خود در سفر استانی دولت به غرب استان تهران، در جلسه توسعه عدالت فضاهای آموزشی با مشارکت مردم در شهرستان ملارد گفت: «در منطقه یک میلیارد مسلمان داریم اما ۲ میلیون اسرائیلی آنها را تهدید میکنند؛ شرمآور نیست؟ میگوید مراکز هستهای را بمباران میکنم، تو بمباران کن، ما دوباره میسازیم». جمله آخر رئیسجمهور که اشاره به احتمال بمباران مراکز هستهای و ساخت مجدد آن داشت، در چند روز اخیر ۲ بار تکرار شده است. پزشکیان 25 بهمن در جریان سفر به استان بوشهر نیز گفته بود: «مغز بچههاست که مراکز اتمی ما را میسازند؛ ساختمان را میتوانید بزنید ولی مغز آنهایی که این مراکز را ساختند نمیتوانید بزنید؛ صدتا از آنها را هم بزنید، هزار تا مثل آن خواهند ساخت».
اولین نکته منفی این قبیل اظهارنظرها این است که به طرف صهیونیستی و آمریکایی این پیام منتقل میشود که ایران حساسیت چندانی روی موضوع بمباران سایتهای هستهای خود ندارد، چرا که توانایی ساخت مجدد این سایتها را دارد. این در حالی است که چهارشنبه گذشته (اول اسفند) سرلشکر محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح هشدار داد در صورت حمله رژیم صهیونیستی و تجاوز به خاک ایران، کل منطقه درگیر تنش و آتش جنگ خواهد شد. به عبارتی موضع سرلشکر باقری هشداری برای نشان دادن تبعات نقشه شیطانی رژیم صهیونیستی و آمریکاست اما موضع رئیسجمهور دقیقا خلاف آن پیامی است که سرلشکر باقری به طرف مقابل منتقل کرده است.
نکته دوم این است که قاعدتا نتانیاهو و ترامپ این واقعیت را میدانند که دانش هستهای در ایران بومیسازی شده است و دانشمندان ایرانی توانایی ساختن تاسیسات هستهای جایگزین را دارند اما آنها در طراحی این نقشه، جدا از اینکه تلاش میکنند توانمندی هستهای ایران را از بین ببرند، میخواهند اقتدار ملی و امنیت ملی ایران را نشانه بروند و موضوع حمله به ایران را هم تبدیل به یک رویه ثابت کنند (نظیر آنچه در لبنان و سوریه رخ میدهد) و هم اینکه با این حمله، یک سناریوی خطرناک برای بهم ریختن کشور و ایجاد ناآرامیهای گسترده اجتماعی را کلید بزنند. بنابراین حمله به تاسیسات هستهای ایران صرفا تلاش برای نابودی تاسیسات هستهای و توانمندی هستهای نیست، بلکه میخواهند خاک ایران را تبدیل به صحنه جنگ نظامی و التهابات اجتماعی کنند. هشدار سرلشکر باقری نیز با علم به همین طراحی خطرناک مطرح شده است.
اما موضع آقای رئیسجمهور به گونهای است که این نقشه شوم را سادهسازی کرده است و از خطرات آن مطلع نیست. البته حتما در تلآویو و واشنگتن از این واقعیت باخبرند که جمهوری اسلامی ایران حمله احتمالی به تاسیسات هستهای خود را تحمل نخواهد کرد و واکنش قاطعی به این موضوع نشان خواهد داد اما اظهارات آقای پزشکیان ممکن است بر محاسبات آنها از واکنش ایران به این اقدام تاثیر گذاشته و لابی صهیونیستی مایل به این حمله را ترغیب و تشویق کند.
آقای پزشکیان پیش از این در چند نوبت نشان داده است در بیان مسائل مربوط به حوزههای سیاست خارجی، خاصه مسائل امنیتی، دارای ضعف است. پس از نشست خبری آقای رئیسجمهور و صحبتهای او درباره توانمندی موشکی ارتش یمن و همینطور پس از اظهارات حاشیهساز وی در نیویورک مبنی بر از بین بردن توان دفاعی کشور، به اطرافیان و همینطور به دستگاه سیاست خارجی دولت توصیه شد فکری برای ادبیات رئیسجمهور کنند، بویژه با توجه به شرایط حساس منطقهای و بینالمللی ایران، لازم است مواضع دولت بسیار دقیق، موجه و هوشمندانه بیان شود. آقای پزشکیان یک نوع ادبیات خاص خودش را دارد. اگرچه برخی معتقدند این ادبیات و بیان ساده و عامیانه در مسائل داخلی باعث ایجاد ارتباط تودههای جامعه با وی میشود اما به طور قطع این ادبیات در حوزههای بینالمللی موجب ایجاد برآوردهای اشتباه و همینطور تحمیل هزینه به ایران میشود.
******
انتقاد تند ربیعی از استیضاحکنندگان همتی
علی ربیعی، رئیسجمهور در امور اجتماعی در روزنامه اعتماد نوشت:
قیمت دلار از 90 هزار تومان هم عبور کرده، سالها است که گرانی اجناس روزشمار شده است، هیچ اطمینانی به بازار فردا وجود ندارد، بیثباتی اقتصادی سبب بیثباتی روحی و روانی در مردم شده است. احساس عمومی بر فقیرترشدن روزانه است. سالهاست که مسکن، دستنیافتنی است و تحقق رویای خانهدار شدن هر روز دورتر و بعیدتر به نظر میرسد. داشتن شغل و کار، مدتهاست که مبدل به خواستهای دور از دسترس شده و هنوز میزان سطح اشتغال ایجاد شده به میزان سال ۹۷ و ۹۸ نرسیده است. تمام سنجشها حاکی از آن است که امید به فردای بهتر، بسیار کاهش یافته است. شاخصهای اعتماد و سرمایه اجتماعی، نه تنها تحولات مثبت چندانی را نشان نمیدهد بلکه برعکس آن را نشانگر است. در مجموع ناامنی روانی، عدم احساس خوب و وضع بد اقتصادی، امر پنهانی نیست و قابل مشاهده است. بله، باید استیضاح کرد! برای تکتک این موارد باید کسی را استیضاح کرد!! در چند سال گذشته، عدهای از جوانان و دانشگاهیان هم تلاش کردند روزنهها و کارراهههای شغلی نوینی پیدا کنند.
گفتیم باید استیضاح کرد! اما متاسفانه به روال تمام سالهای گذشته که معمولا علتها به فراموشی سپرده میشوند، بدهکاران به طلبکاران مبدل میشوند و مسببان فکری و عملی، به حسابکشان تبدیل میشوند و آنان که خود سببساز وضع هستند، معترضان وضع موجود میشوند و فریاد اعتراض آنها رو به آسمان بالا میرود!! آری، باید استیضاح کرد؛ اینان به منظور کسب قدرت حتی به جای تاختن بر تحریمکنندگان و بدخواهان ایران، جهتگیری انتقادات را به سمت داخل و جریانی بازگرداندند که برای رفع تحریمها تلاش میکرد. در واقع جریانی را باید استیضاح کرد که بر پایداری تحریم اصرار کردند. یک نکته جالب و قابل تامل این است که اتفاقا مردم خیلی خوب میفهمند. اگر امروز سنجشی از مردم به عمل آید و سوال شود که برای وضع موجود چه کسی را باید استیضاح کرد، حتما به سراغ خیابان صوراسرافیل و ساختمان وزارت اقتصاد و اتاق آقای همتی نخواهند رفت. حتما مردم آدرسی را نشان میدهند که صدای اعتراض از همانجا بلند شده است. موتور جریانساز استیضاح، همان موتور پایدار کردن تحریمهاست، اما نیک میدانیم که عده کثیری از نمایندگان دغدغه وضع اقتصادی را دارند.
اما سخنی هم با این عده از دوستان دارم: برای خروج از بنبستهای فعلی باید با هماندیشی، دولت را کمک کرد. مشکل اصلی در نظام ناعادلانه تحریمساز خارجی و تثبیتکننده آن در داخل است. اگر از من بپرسید میگویم اگر همان جریان تحریمخواه حاکم بود، امروز وخامت اوضاع چندین برابر بیشتر بود. حداقل، امروز دولت با همتِ همتیها با مردم همنوایی دارد. اگر امروز مخالفان دولت پزشکیان حاکم بودند، علاوه بر وضع کنونی، هر روز شاهد دخالت و دستکاری در زندگی روزمره مردم و تحریک جامعه بودیم. خدا به ایران رحم کرد!اخیرا کامتنی را میخواندم که چه زیبا نوشته بود: «اگر امروز از تمام اقتصاددانانی که از ابتدا جامعه مدرن را تجربه کرده نه اصلا اقتصاددانهایی که از زمان هوخشتره و حتی عقبتر از زمان پارینه سنگی در دنیا وجود داشتهاند تا آخرین آنها که برنده جایزه نوبل شدهاند را با هم ادغام کرده و به یک فرد تبدیل کنید و پای اقتصاد ایران بنشانید، آیا با این شرایط داخلی و خارجی، میتوانست معجزه کند؟» اگر شما بلد بودید، ظرف چند سال گذشته، حداقل یک قدم وضع را بهتر میکردید. بنابراین وجدان جمعی، خوب میداند چه کسانی باید استیضاح شوند. شرایطی که امروز بر اقتصاد کشور ما حاکم است، شرایطی است که تحریمکنندگان قلدر خارجی و تحریمسازان داخلی مسبب آن بودهاند.
به نظرم باید استیضاح کرد اما باید سیاستهایی را استیضاح کرد که تا امروز نه تنها کمکی به حل مسائل نکردهاند، بلکه همواره بر حجم مشکلات افزوده و فرصتهای ملی را هدر دادهاند. باید کسانی را استیضاح کرد که تفکرشان اجازه شادی و نشاط به جامعه نداد. باید افرادی را استیضاح کرد که اجازه ندادند به شکل عزتمندانه و آبرومندانه، برجام به ثمر بنشیند. آنهایی که با بهانههای مضحک و پوچ مانند «دولت وقت میخواهد سرداران را تحویل خارجیها بدهد» یک جامعه و یک ملت را در لیست سیاه FATF نگه داشتند. آنها را باید استیضاح کرد. با استیضاح همتی چه چیزی عاید کشور و جامعه خواهد شد؟ اتفاقا همتی کارشناسی است دلسوز که از بطن جامعه اقتصادی چهار دهه اخیر برخاسته و با مسائل مختلف کشور هم به خوبی آشناست. سخنی با نمایندگان دلسوز دارم اگر هم عدهای مصر بر استیضاح همتی هستند حتما موضوعشان وضع اقتصادی امروز نیست و چیز دیگری است. مسیر درست همان است که رهبری فرمودند: « روسای قوا و مسوولان باید کمک کار یکدیگر باشند و همه به دولت کمک کنند.»
******
تلاش برای عدم استیضاح همتی/ شریعتی: وزیر اقتصاد با رأی بالایی عزل میشود
مالک شریعتی، نماینده مردم تهران در مجلس طی گفتوگویی تلویزیونی در شبکه افق، با اشاره به طرح استیضاح عبدالناصر همتی، وزیر اقتصاد اظهار داشت: «به نظرم ایشان با رأی خیلی زیادی ایشان عزل میشود. البته متاسفانه برخی روابط ناسالم هم برای عدم استیضاح وزیر در حال شکلگیری است؛ آنهم برای موضوعی که رفتار قانونی است.»
وی ادامه داد: «ایشان میتواند با نمایندگان جلسه بگذارند و توضیح دهند که چرا این اتفاقات در اقتصاد کشور افتاده؛ همانطور که با ما در کمیسیون اقتصادی جلسه گذاشت و بسیاری قانع نشدند. اما قرار باشد که روابط ناسالمی شکل گیرد و قرار باشد برخی مسائل گروی استیضاحنشدن قرار داده شود، برخورد کرده و در اینباره برای آلودهنشدن مجلس شفافسازی میکنیم.»
******
استیضاح، تاکتیک پایداری برای پاستور
روزنامه آرمانملی نوشت:
رایزنیها و لابیهای دولت در بهارستان گویا تاثیر چندانی نداشته و حتی جلسه غیرعلنی و از قبل برنامهریزی نشده دولت و مجلس هم نتوانست تعداد امضاهایی را که برای استیضاح عبدالناصر همتی، وزیر اقتصاد و دارای ثبت شده بود کاهش دهد. واکنشها نشان میدهد که بحث برسر یک استیضاح سیاسی است زیرا چالشها و بحرانهای اقتصادی ایران ریشه در تحریمهایی دارد که گره آن در دست دولت جمهوریخواه آمریکا است. تحریمهای آمریکا نهتنها در سالهای اخیر روند کاهشی نداشته بلکه مشاهده میکنیم در هر مرحله دشوارتر خواهد شد. بازارهای ایران اما در جواب این واکنشها وارد وضعیت قرمز میشوند. وعدههای دولت چهاردهم هم نتوانست راهحلی بر این ناترازیها باشد بههمین دلیل مخالفان دولت در مجلس که در انتخابات ریاستجمهوری نتوانستند آرای شهروندان را جلب کنند از فرصت استفاده کرده و میخواهند یکی از مهرههای اصلی دولت را استیضاح کنند.
طبق آخرین خبرهایی که در رسانهها منتشر شده است نشان میدهد 91 نماینده پای این استیضاح را امضا کردهاند که بیشتر آنها را چهرههای پایداری و دیگر شاخههای تندروی اردوگاه اصولگرایی تشکیل میدهند که نشان از برنامهریزی دقیق و مدون دارد که وزارت اقتصاد را نشانه گرفتهاند و با کمی شانس میتوانند به هدف خود برسند، همتی روز 12 اسفند در صحن بهارستان استیضاح خواهد شد. در ادامه این گزارش با یکی از نمایندگان ادوار مجلس شورا گفتوگو کردهایم. آیتی معتقد است که پایداریها با چهار وزیر کابینه میخواهند تسویهحساب سیاسی کنند.
مهدی آیتی، تحلیلگر مسائل سیاسی و نماینده ادوار مجلس شورا در پاسخ به اینکه نمایندگان پایداری در بهارستان چه برنامهای برای کنارزدن برخی از وزرای دولت چهاردهم را دارند، به خبرنگار «آرمان ملی» میگوید: «باتوجه به اظهارات تریبونداران این جریان در بهارستان باید بگوییم که پایداریها حداقل چهار وزیر پزشکیان را تا پای استیضاح خواهند کشاند و همواره آنها را تهدید خواهند کرد. پایداریها به این وزرا حساسیت سیاسی و ایدئولوژیک دارند. این چهار وزیر سوابقی در دولتهای اصلاحطلب و... داشتهاند که در آن روزها احتمالا زاویههایی با پایداریها بهوجود آمده و حالا دنبال تسویه حساب سیاسی هستند. باتوجه به زمزمههایی که از ابتدای دولت شنیده میشود میتوانیم بگوییم که همتی با تعلقاتش به آیتا... هاشمی، ظفرقندی با نزدیکی به خاتمی، میدری با عضویت در مجلس ششم و حسین سیمایی صراف که از چهرههای اصلاحطلب دولت محسوب میشود، در لیست پایداریها حضور دارند که در این بین ابتدا قرعه بهنام همتی وزیر اقتصاد خورده است. پایداریها تلاش دارند تا انتقام ادوار گذشته را از چهرههایی که اکنون در دولت هستند بگیرند. در اینجا باید تاکید کنم که زمان مناسبی برای تسویهحساب سیاسی نیست و این تصمیم مجلس میتواند شرایط را بحرانیتر کند.»
******
دوراهی نادرست شیر و روباه
روزنامه هممیهن نوشت:
برخلاف ظاهر که گفته میشود وضعیت سیاست خارجی کشور عادی و همهچیز تقریباً آرام است، واقعیت از چیز دیگری حکایت میکند و نشان از یک بیتوجهی کامل به جزئیات تعاملات خارجی دارد. در شهریور سال گذشته سروصدای زیادی راه انداختند که پولهای بلوکهشده ایران در کرهجنوبی آزاد شد. آقای رئیسی در یک گفتوگوی تلویزیونی با شبکه آمریکایی NBC قاطعانه وجود هرگونه شرط و شروطی را نفی کرد و اعلام کرد که «این پول متعلق به مردم و دولت ایران است. بنابراین، جمهوری اسلامی ایران تصمیم خواهد گرفت که با این پول چه کار کند. بشردوستانه یعنی هر چیزی که مردم ایران به آن نیاز دارند، بنابراین، این پول برای نیازها هزینه خواهد شد و نیازهای مردم ایران توسط دولت ایران تصمیمگیری و تعیین میشود.»
همچنین، چند ماه بعد خبرگزاری رسمی آن دولت گزارش داد که «دولت رئیسی چگونه اموال بلوکهشده را آزاد کرد؟ و وزیرخارجه آن دولت هم گفت که «امروز ۶میلیارد دلار مطالبه ما در کرهجنوبی به دو بانک منتقل شده و در اختیار ۶ بانک ایرانی قرار دارد،» البته در آن زمان نگفتند که چرا یک میلیارد دلار از طلب ایران آب رفته است. ولی اگر از این نکته بگذریم، معلوم شد که آزادسازی اموال ایران اصلاً رخ نداده بود یا بهنحوی مشروط بود که نتوانستند از آن استفاده کنند. به همین دلیل، پس از اتفاقات ۷ اکتبر در سال گذشته منابع خبری اعلام کردند آمریکا و قطر توافق کردهاند که دسترسی ایران به ۶میلیارد دلار پول این کشور در بانکهای قطری را به طور موقت قطع کنند.
در پی انتشار این خبر، دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک خبر را تکذیب کرد. دیگر مقامات دولت رئیسی از جمله رئیس بانک مرکزی و سفیر ایران در قطر نیز این خبر را تکذیب کردند؛ درحالیکه معلوم شد که حقیقت دارد. بنابراین و در عمل، پولها فقط از کرهجنوبی به قطر منتقل شده بود. دلیل این ادعا، سخنان مقام رهبری در دیدار با امیر قطر است که نشان میدهد هنوز پولی پرداخت نشده است. پرسش این است که آیا به آقای رئیسی دروغ گفته بودند یا اساساً متوجه ماهیت و ضمانت اجرای توافق یا شرطهای موجود در آن با طرف مقابل نبودند؟ هرکدام باشد؛ نشاندهنده یک شکست کامل در امر دیپلماتیک و گفتوگوست و چه خوب شد که اصولاً دولت رئیسی وارد هیچ گفتوگو و معاملهای با دولتهای دیگر بهویژه آمریکا نشد. جالب اینکه در این مورد هیچ توضیح رسمی هم ندادهاند. حتی برخلاف اتهام بحق خلف وعدهای که در ماجرای برجام به آمریکا زده میشود، دراینباره سکوت میکنند.
روشن است که قطر هم در موقعیتی نیست که بخواهد خلاف توافق عمل کند. بنابراین معلوم نیست در ازای امتیازات و تعهدات دادهشده چگونه فکر میکردند که در عمل هیچ پولی دریافت نکردند؟ خوشمزگی تندروها این است که دراینباره سکوت مطلق میکنند، چون نمیتوانند مسئولیت را متوجه هیچکس دیگری جز دولت مورد علاقه خود کنند. این سردرگمی اکنون هم هویداست؛ ولی بهنحو دیگری دیده میشود. سخنان روز پنجشنبه آقای پزشکیان در عین ظاهر درست آن حکایت از چیز دیگری میکند. وی گفت: «مذاکره میکنیم اما نه به هر قیمتی. آیا اینکه ترامپ بیاید برای ما در همه زمینهها تعیینتکلیف کند و بگوید چه بکنید و چه نکنید، اسلحه و موشک نداشته باشید و هر چه ما گفتیم، قبول کنید، بعد هم رژیم صهیونیستی را بالای سر منطقه بگذارد که هر وقت خواست بیاید به ما موشک بزند یا بمباران کند و خودش هم از او حمایت همهجانبه کند، منطقی و قابلقبول است؟!» وی سپس با خواندن و ترجمه شعری به زبان آذری خاطرنشان کرد: «اگر قرار است انسان در لانه روباه پناه بگیرد، بهتر این است که بیرون بماند و شیر او را بخورد.»
سخنان ایشان بهصورت پیشفرض گفتوگو را نفی نکرده؛ ولی طبیعی است که وضعیت توصیفشده از طرف آقای پزشکیان بهمعنای تسلیم است و نه مذاکره. اگر طرف مقابل چنین گزارههایی را به دولت ایران اطلاع داده؛ پس بهتر است آنها را منتشر کنید تا همه مردم از رد مطلب آنها حمایت کنند. ولی اگر چنین مواردی را نگفتهاند یا ننوشتهاند، منطقی نیست که خلاف آن در سخنرانی گفته شود. بهعلاوه، گفتار شما به معنای نفی گفتوگو نیست. دراینصورت، جای آن است که شما دستورالعمل مذاکره پیشنهاد کنید. مهمتر اینکه ضربالمثل ترکی جناب پزشکیان معنای خوبی ندارد؛ چون فقط یک دوراهی ترسیم شده که با این حساب نتیجه میگیریم که چون قرار نیست برویم در لانه روباه، پس بمانیم تا شیر ما را بخورد. برداشت دیگری هم متصور است؟ این دوراهی نادرست است و منطبق بر واقعیت نیست.
******
منافع شجاعت در تجدید نظر
روزنامه جمهوریاسلامی نوشت:
تحرکات پیاپی چند کشور عربی برای تشویق جمهوری اسلامی ایران به مذاکره با آمریکا از یکطرف و تغییراتی که در لحن سخنان مسئولین دولت آمریکا ازجمله شخص ترامپ به وجود آمده، نشاندهنده فراهم شدن زمینه برای نگاه جدید مسئولان ایرانی به این موضوع است. شرایط امروز ایران، منطقه و جهان ایجاب میکند ملاحظاتی مورد توجه باشند.
1- جمهوری اسلامی ایران به لحاظ توانائیهای ذاتی در تمام زمینهها قدرت برتر منطقه و یکی از قدرتهای مطرح جهانی است. به همین جهت، در عین حال که وساطت قطر، عُمان، عربستان و بعضی کشورهای دیگر برای اصل ورود به مذاکره را میتواند مورد مطالعه قرار دهد و اصل موضوع را بپذیرد لزومی ندارد این کشورها در مراحل انجام آن نقش داشته باشند. انجام مذاکره بدون واسطه از جهات مختلف مفیدتر است و ایران با برخورداری از منطق قوی، نیروهای باتجربه و پشتوانههای ذاتی این امکان را در حد بسیار بالا دارد که از منافع ملی خود دفاع کند و حقوق ملت را تامین نماید. از این فرصت که با قدرت و دست برتر میتوانیم مذاکره کنیم باید استفاده شود کمااینکه در موارد مختلفی که قبلاً وارد مذاکره با کشورها شدیم نهتنها زیان نکردیم بلکه گامهای مفیدی در جهت رفع خطر و جلب منافع برای کشور برداشته شد.
2- جمهوری اسلامی ایران، تجربه روشن و مفیدی در زمینه مذاکره با دولتهای مختلف اعم از متخاصم و غیرمتخاصم و حتی در شرایط جنگی در کارنامه خود دارد که عموماً برای کشور مفید بودند و منافع قابل ملاحظهای برای مردم دربرداشتند. یکی از بارزترین نمونهها مذاکره با صدام است که بیشترین جنایت را علیه کشورمان کرد و صدها هزار نفر از بهترین جوانان ما را به شهادت رساند و خسارتهای زیادی به کشورمان وارد کرد ولی بعد از تحمیل 8 سال جنگ سرانجام با او وارد مذاکره شدیم و منافع زیادی را نصیب کشورمان کردیم. نمونه دیگر، دولت عربستان است که بعد از حج خونین سال 1366 در عین حال که امام خمینی فرموده بودند حتی اگر از صدام بگذریم از آل سعود نخواهیم گذشت، خود ایشان به صلح با آل سعود رضایت دادند و مصالح کشور را با آن تجدید نظر شجاعانه تامین کردند. مرحله دیگر مرتبط با عربستان، ماجرای شیخ نمر و به آتش کشیده شدن سفارت عربستان در تهران بود که موجب قطع رابطه 7 ساله میان دو کشور شد ولی دولت سیزدهم با آل سعود آشتی کرد و اینبار هم مصالح و منافع کشور با یک تجدید نظر شجاعانه تامین شد. چرا از این تجربیات ارزشمند برای مذاکره با کشورهای دیگر استفاده نکنیم؟ تنها ممنوعیتی که برای مذاکره وجود دارد مربوط به رژیم صهیونیستی است که یک رژیم جعلی و نامشروع است. قابل توجه اینکه حماس که حدود 16 ماه زیر ضربات جنایتکارانه همین رژیم بوده و بیش از 50 هزار شهید داده و 80 درصد خانههای مردم غزه در اثر جنایات صهیونیستها ویران شده، با این رژیم مذاکره کرده و هماکنون در حال تبادل اسراست و از این مذاکره سود زیادی هم نصیب خود و مردم فلسطین کرده است.
3- اگر به وضعیت منطقه بعد از تحولات سوریه با دقت و اطلاعات پشت پرده توجه شود، تصویری غیر از آنچه در ظاهر نشان داده میشود خواهیم دید. رقابت شدیدی میان کشورهای منطقه بر سر شکل دادن آینده سوریه در جریان است که ایران از آن دور نگهداشته شده است. وقت آنست که ما از بسیاری مسائل عمده فارغ شویم و برای جلوگیری از رقم خوردن شرایط منطقه برخلاف منافع ملی ما و امنیت خاورمیانه نقش ایفا کنیم.
4- وقت آنست که حکمرانان ما به امور داخلی کشورمان توجه ویژه کنند. قبول کنید که مدتها در اثر توجه بسیار زیاد به مسائل خارج از مرزها، از رسیدگی به امور داخلی به ویژه وضعیت معیشتی مردم غفلت کردهاید. این اصل قطعی را هرگز از یاد نبرید که قدرت حکمرانی از داخل و فقط با جلب رضایت مردم از طریق تامین رفاه مادی و حقوق شهروندی آنان شکل میگیرد. امکانات دفاعی و سایر توانائیهای مادی فقط وقتی کارائی خواهند داشت که با پشتوانه مردمی همراه باشند. نظام با پشتوانه مردمی قوی خواهد بود. بپذیرید که در حال حاضر اولویت با امور داخلی و رسیدگی به مردم است. با رعایت این اولویت است که نظام قویتر میشود و قوت و قدرت نظام است که لحن و زبان سرسختترین دشمنان را نرم میکند.
******
تلاش نتانیاهو برای وادارسازی ترامپ به جنگ با ایران
روزنامه گاردین در گزارشی با عنوان «نتانیاهو به دنبال این است که ترامپ را به حمله به سایتهای هسته ای ایران ترغیب کند» نوشت: بنیامین نتانیاهو ادعا کرده که با حمایت دونالد ترامپ، میتواند «کار دولت ایران را تمام و تهدید این کشور را خنثی کند» در حالی که گزارشهایی از آمریکا حاکی از آن است که اسرائیل در حال بررسی حملات هوایی علیه تأسیسات هستهای ایران در چند ماه آینده است.
این گزارش می افزاید: «ترامپ گفته که ترجیح میدهد با تهران به توافق دست یابد اما همچنین روشن کرده که در صورت شکست مذاکرات، اقدام نظامی آمریکا را در نظر دارد. این در حالی است که دولت او در ابتدا خواسته حداکثری مبنی بر کنار گذاشتن کامل برنامه هستهای ایران را مطرح کرده است.»
مشاور امنیت ملی آمریکا، مایکل والتز، روز یکشنبه گذشته به فاکس نیوز گفت: «همه گزینهها روی میز است». او در ادامه با تکرار ادعاهای بی پایه و اساس مطرح کرد که دولت جدید آمریکا تنها در صورتی با ایران مذاکره خواهد کرد که «آنها بخواهند کل برنامه خود را کنار بگذارند و بازیهایی که در گذشته در مذاکرات قبلی از ایران دیدهایم، انجام ندهند».
اوایل این ماه نیز ترامپ به ایران یک انتخاب صریح پیشنهاد داد؛ او به نیویورک پست گفت: «من دوست دارم با ایران در مورد مسائل غیرهستهای به توافقی برسم. ترجیح میدهم این کار را به جای بمباران شدید آن انجام دهم».
تحلیلگران هشدار میدهند که با گذشت هر ماه، پنجره دیپلماتیک برای حلوفصل بنبست با تهران تنگتر خواهد شد، زیرا تواناییهای هستهای ایران پیشرفت میکند و نتانیاهو تلاش میکند تا ترامپ را متقاعد کند که در ضربات مشترک به تأسیسات هستهای ایران، شرکت کند.
در گزارش گاردین آمده است: در سیاست همانند تجارت، «هنر معامله» معروف ترامپ به شدت به بلوف و تهدید وابسته بوده است، اما تحلیلگران تردید دارند که این رویکرد با تهران چقدر مؤثر باشد. تحلیلگران هشدار میدهند که با گذشت هر ماه، پنجره دیپلماتیک برای حلوفصل بنبست با تهران تنگتر خواهد شد، زیرا تواناییهای هستهای ایران پیشرفت میکند و نتانیاهو تلاش خواهدکرد تا ترامپ را متقاعد کند که در ضربات مشترک به تأسیسات هستهای ایران، مشارکت کند.
نخستوزیر اسرائیل تلاش کرده و نتوانسته دولتهای متوالی آمریکا، از جمله دولت اول ترامپ، را متقاعد کند که در اقدام نظامی علیه ایران مشارکت کنند. ترامپ در دوره اول ریاستجمهوری خود در کاخ سفید با هدف دور نگه داشتن آمریکا از جنگهای خارجی، این پیشنهاد را رد کرد.
در ادامه گزارش آمده است: با این حال، در سال ۲۰۱۸، ترامپ به درخواست دیگری از نتانیاهو عمل کرد و آمریکا را از توافق چندجانبه سهسالهای که برنامه ایران را در ازای کاهش تحریمها محدود کرده بود، خارج کرد. از آن زمان، ایران توسعه هستهای خود را پیش برده و اکنون مقادیر فزایندهای از اورانیوم غنیشده ۶۰ درصدی تولید میکند، که این یعنی تنها یک گام فنی کوچک تا تولید مواد شکافتپذیر در سطح تسلیحاتی فاصله دارد. تهران اصرار دارد که هیچ قصدی برای ساخت سلاح هستهای ندارد و همچنان عضو معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای است اما بحث هایی درباره تغییر دکترین هستهای ایران در چند ماه اخیر در داخل این کشور شکل گرفتهاست.
گاردین با تکرار ادعای دروغین اسرائیل مبنی آسیب جدی به سیستم دفاع هوایی ایران در پی حمله ۲۵ اکتیر رژیم صهیونیستی به ایران، ادعا مسکند که این آسیب، همراه با ضرباتی که به حزبالله لبنان وارد شده، ایران را در وضعیت آسیبپذیری قرار داده است.
این گزارش می افزاید که نخست وزیر رژیم اسرائیل به دنبال بهره برداری از این به اصطلاح آسیبپذیری ایران است. آژانسهای اطلاعاتی آمریکا طی هفته گذشته به خبرنگاران اطلاع دادهاند که معتقدند اسرائیل احتمالاً در نیمه اول سال ۲۰۲۵ به تأسیسات هستهای ایران حمله خواهد کرد. با این حال ارزیابیهای اطلاعاتی همچنین بر وابستگی اسرائیل به حمایت آمریکا در قالب سوخترسانی هوایی، اطلاعات و شناسایی تأکید کردهاند. مقامات آمریکایی همچنین گفتند که چنین حملاتی در بهترین حالت برنامه ایران را چند ماه به تعویق میاندازد و ممکن است تهران را به گرفتن تصمیم قاطع برای تولید اورانیوم در سطح تسلیحاتی سوق دهد.