کاکس در سال۱۹۰۴ بهعنوان کنسول بریتانیا در ایالات ایرانی فارس، لرستان و خوزستان انتخاب شد، ۵سال بعد بهعنوان منشی دولت بریتانیا به هند رفت. وی در سال۱۹۱۰ با عنوان سرهنگی به خلیجفارس برگشت تا نیروهای انگلیسی را در جریان جنگ جهانی اول علیه عثمانی سامان بخشد و فرماندهی کند. کاکس در سال۱۹۱۸ وزیر مختار بریتانیا در تهران شد و نقش مهمی در بستن قرارداد۱۹۱۹ بین بریتانیا و ایران ایفا کرد.
موسیو هین سنز در واپسین روزهای سال از بنادر دریای خزر به بوشهر انتقال یافت و به جای موسیو وافلیرات به سمت مدیرکل گمرکات جنوب ایران منصوب شد و در سال بعد هم در این سمت باقی ماند. اقلیت تجار اروپایی مقیم بوشهر ایشان را مدیری اصولی و کارآمد میدانند و گفته میشود که انتقالش از انزلی به بوشهر خرسندی فراوان کنسول روسیه در آن شهر را در پی داشته است؛ زیرا موسیو دردسر فراوانی برایش فراهم میآورده، طوریکه کمکم بهصورت حاکمی دوفاکتو در آن بندر عمل میکرده است. موسیو بنا به اظهار خود توانسته بود گمرک انزلی را بسیار پویا و فعال سازد و در بدو ورودش به بوشهر بسیار امیدوار بود که بتواند این«اصطبل اوژین» (ساختار مالی پر از رشوه و فساد) را در این بندر پاک کند؛ اما تا حدودی در اینباره ناکام ماند؛ زیرا ورود نامبرده به بوشهر مقارن با زمانی بود که آثار ظالمانه مقررات گمرکی مصوبه دسامبر ۱۹۰۴ که با شدت و حدت اجرا میشد و موجبات آزردگی بازرگانان را فراهم میآورد.
موسیو در آغاز مایل بود که حتی جدیتر از سلفش مقررات گمرکی فوق را پیگیری و اجرا کند؛ بهویژه درباره بند۱۵ که مصرانه از صاحبان کالا خواسته میشد کالاهای وارداتیشان را شخصا اظهار کنند و چنانچه کمترین اختلافی بین کالای اظهارشده و اسناد وابسته مشاهده میکرد آنان را جریمه میکرد که این امر نارضایتی زیادی بهوجود میآورد در نتیجه تجار ایرانی و اروپایی بهعنوان اعتراض از ترخیص کالاهایشان در گمرک بوشهر خودداری کردند. تجار ایرانی حتی پا را فراتر نهادند و با ارسال تلگرافی به شاه و نخستوزیر درخواست رسیدگی کردند و در عین حال کوشیدند پشتیبانی همکارانشان را در اصفهان، شیراز و یزد نیز بهدست آورند.
بنابر آنچه گذشت نه تنها محوطه و بارانداز محدود گمرک انباشته از کالا شد، بلکه واردکنندگان، سفارشهایشان را لغو کردند و انحراف مسیر کالا از بوشهر به سایر بنادر طوری شد که در ماههای مه و آوریل، فعالیت تجارتی در این بندر عملا دچار وقفه و رکود شد. در آغاز ماه ژوئن مقامات مسوول در تهران وقتی از اوضاع بوشهر مطلع شدند تلگرافی از عالیجناب دریابیگی خواستند تا با مدیر گمرک درباره اعطای امتیاز به تجار همکاری کند و به این وسیله آنها را برای ترخیص کالاهایشان دلگرم سازد. بعد از مذاکرات و قانع کردن تجار آنها با این تفاهم که به شکایتشان رسیدگی کامل خواهد شد و تشریفات گمرکی هم به روش گذشته باز خواهد گشت، متعهد شدند کالاهایشان را از گمرک ترخیص کنند.
در همین اثنا کلیه تجارتخانههای اروپایی اعم از انگلیسی و غیره یادداشتهای اعتراضی مشابهی را درخصوص فصلهایی از آییننامه گمرکی به کنسولگریهایشان ارسال کردند. مدیرکل گمرکات هم که تا آن زمان مایل نبود تا به شکایات موجه در حد امکانش رسیدگی کند، دستورالعملی را از تهران دریافت کرد تا با تجار مذاکره کند و معلوم سازد که چه اندازه از این مسائل در محل حل میشود و چه مواردی از آییننامه نیاز به دستورات دولت مرکزی دارد. موسیو هین سنز در مورخ دوم اوت۱۹۰۵ با ارسال یادداشتی، طوری به شکایات تجار پاسخ داد که گویی کلیه مشکلات عمدهشان برطرف شده است.
در نتیجه با وجود یادداشتهای پیاپی نایب کنسول دولت انگلیس تجار به خود این زحمت را ندادند تا دوباره جلسهای تشکیل دهند و به یادداشت مدیر کل پاسخ دهند. آنچه مذکور افتاد وضعیت گمرک بوشهر در پایان سال بود و ظن قریب به یقین است که از آن موقع تاکنون رفتاری شایسته با تجار به عمل آمده و دلیلی برای نارضایتی آنان وجود ندارد. بهطور کلی، این نمایندگی مقیم از جهت مسائل گمرکی - که در گذشته بسیار زیاد بود - در خلال این ۱۲ماه از آسودگیخاطر برخوردار بود؛ اما جای این نگرانی وجود دارد که روش موسیو هین سنز با تجار و پیلهوران محلی و همچنین عامه مردم که از پشتیبانی عمیق روحانیون برخوردارند، بسیار سخت و انعطافناپذیر بوده است.
بنابراین تشکیلات گمرک هنوز هم بهصورت مردمپسند و مورد دلخواه اهالی درنیامده است. بر همین اساس در فوریه۱۹۰۶ موقعی که مدیرکل گمرک از تخلیه محموله شناورهای محلی در باراندازهای خصوصی جلوگیری کرد، مردم بلافاصله به علما مراجعه کردند؛ اما آنها نیز نتوانستند مدیر گمرک را وادار کنند تا دستوراتش را لغو کند و در مقابل کارکنان شناورها هم توافق کردند تا در حضور مسوولان گمرک مبادرت به تخلیه کالا کنند.
واقعیت امر این است که اجرای تعرفه جدید گمرکی انگیزه محکمی برای قاچاق کالا فراهم آورده و اداره گمرک هم با امکانات کنونی نمیتواند به گونهای کارساز به مقابله برخیزد و هر مدیر گمرکی که سعی کند با پافشاری با قاچاقچیان مبارزه کند بهویژه قاچاق اسلحه، بدیهی است که مورد انزجار افراد بومی قرار خواهد گرفت. بازتاب قاچاق فراگیر هم این خواهد بود که کمکم عایدات گمرک بوشهر کاهش یابد و تنها راه چاره موثر این است که گمرک به سیاق سابق از کلیه اقلام وارداتی ۵درصد عوارض دریافت دارد که در این صورت برای کارکنان شناورهای محلی مقرون به صرفه نخواهد بود که به موجب این تعرفه باز هم خطر کنند و مبادرت به قاچاق کنند. در اکتبر۱۹۰۵ بنا به درخواست این نمایندگی و هیات نمایندگی اعلیحضرت پادشاه انگلستان در تهران دفاتر گمرکی در دالکی واقع در راه بوشهر - شیراز و گدار بالوتک واقع در مسیر اهواز - اصفهان تعطیل شد.
با وجود کوششهایی که برای جلوگیری از قاچاق اسلحه به عمل میآید قاچاق اسلحه از مسقط به سواحل خلیج فارس و مکران ایران با رونق هر چه بیشتر ادامه دارد. اینجانب بر این باور است که موسیو هین سنز مدیر کل کنونی گمرک تمام سعیاش را برای مبارزه با قاچاق اسلحه بهکار میبرد و این نمایندگی مقیم نیز هرگونه اطلاعات دقیقی را که درباره ارسال اسلحه از مکران به داخل ایران بهدست میآید، بلافاصله در اختیار او میگذارد؛ اما در حال حاضر نامبرده برای مبارزه با قاچاقچیان اسلحه - که قاطعانه در برابرش ایستادگی کرده و همواره از حمایت روستاییان ساکن در سواحل برخوردارند- به اندازه کافی آماده و مجهز نیست.
افزون بر این نمیتوان از مسوولان جزء محلی که در جاهای پرت و دورافتاده خدمت میکنند حتی اگر درستکار هم باشند انتظار داشت بدون هراس وظایفشان را انجام دهند؛ چون اینان در اختیار ساکنان محلی بودند و تا زمانی حضورشان را تحمل میکنند که تنها مقامی پوشالی باشند و گزندی نرسانند.
در ماه مه۱۹۰۵ در بندر کوچک کرّی از توابع تنگستان، ماموری که از طرف گمرک برای تحقیق پیرامون قاچاق اسلحه به آنجا رفته بود، ساکنان او را شلاق زدند از آنجا اخراج کردند و کشتی مبارزه با قاچاق «مظفری» که برای کمک به نامبرده سعی داشت وارد عمل شود نتوانست کاری از پیش ببرد چه ساکنان که کاملا مسلح بودند اجازه ندادند شناوری به کرانه آنجا نزدیک شود. مورد دیگر از این قرار بود که در دسامبر۱۹۰۵ از بندر لنگه یک فروند قایق بادبانی گمرک حامل مدیر و چهار نفر تفنگچی جهت رهگیری شناوری که از مسقط میآمد عازم دریا شد؛ ضمنا حرکت آن شناور از مسقط توسط این نمایندگی به اطلاع مسوولان گمرک رسانده شده بود. قایق بادبانی با شناور یادشده درگیر شد؛ اما شناور قاچاقچیان مبادرت به تیراندازی کردند.
یکی از سرنشینان قایق را زخمی ساخت؛ طوریکه قایق گمرک نتوانست از ادامه حرکت شناور به ساحل و تخلیه قسمتی از محمولهاش جلوگیری کند. در همین گیر ودار «مظفری»، حامل مدیر گمرک فرا رسید و به محض اینکه قاچاقچیان از حضور آن آگاه شدند با تفنگهایی که توانسته بودند تخلیه کنند به کوههای اطراف فرار کردند. دستیار مدیر گمرک آنان را تعقیب کرد و توانست به قسمتی از جنگافزارهایی که در زیر خاک پنهان کرده بودند دسترسی پیدا کند. ۸۵ قبضه تفنگ ۱۵هزار عدد فشنگ و ۷ قبضه تپانچه.
این دو مورد به این سبب مذکور افتاد تا نشان داده شود که در حال حاضر گمرک بنادر جنوب با چه مشکلاتی مواجه است؛ اما امید میرود که با بهکارگیری ۵فروند لنجی که حکومت هند برای دولت ایران به کارخانه کشتیسازی بمبئی سفارش داده و انتظار میرود قریبا تحویل داده شوند، عملا بتوانند گمرک را در امر سرکوب قاچاق اسلحه یاری رسانند.
در خلال سال گذشته و در مقاطع گوناگون صادرات اقلام مشروحه زیر ممنوع شد:
غلات: از تاریخ ۱۷دسامبر۱۹۰۵ تا پایان سال، صادرات غلات از بنادر خلیجفارس غیرقانونی اعلام شد.
روغن حیوانی: از تاریخ ۱۴اکتبر تا پایان سال صادرات روغن حیوانی غیرقانونی اعلام شد. ضمنا گمرک اعلام کرد مجوز صادرات برای بچه بره بعد از تاریخ سوم ژانویه۱۹۰۶ صادر نخواهد شد.
گوسفند: ممنوعیت صادرات گوسفند که در سال۱۹۰۴ لغو شده بود در ارتباط با پیشنهاد آقای لئوملکم که وکالتا و بهصورت حقالعمل کاری در نظر داشت تعداد زیادی گوسفند برای یک شرکت آفریقای جنوبی خریداری کند، در دسامبر۱۹۰۵ دوباره پابرجا شد. ضمنا از اوایل سال۱۹۰۵ ممنوعیت صادرات فرشهایی که دارای ماده انلین بودند به حال تعلیق درآمد. ظاهرا علت آن، این بوده که وزیر گمرکات بتواند مشکلات مربوطه را بررسی کند؛ اما به احتمال زیاد این اقدام برای دلجویی از بافندگان که تعداد زیادی فرش با پشم انلین روی دستشان مانده بود به عمل آمده است.
در روز ۱۲مه۱۹۰۵ آقای گلیدو نیوکومن، سرپرست هیات اعزامی بازرگانی هند و انگلیس وارد بوشهر شد. دو هفته پیش از ورود ایشان دو نفر از اعضای هیات فوق به نام آقایان لفمان و بیان پیشاپیش وارد بوشهر شده بودند. در نوامبر گذشته هیات مذکور از طریق بندرعباس وارد خاک ایران شد و پس از عبور از شهرهای یزد، کرمان و شیراز وارد این بندر شد و این مسافرت خستهکننده در اینجا به پایان رسید. گزارشی مهم و بسیار جالب از مسیر حرکت تکراری هیات و اقدامات آن و نتایجی که در این سفر بهدست آمده بود، حکومت هند برای آقای نیوکومن به چاپ رسانده است. این گزارش صرفنظر از مزایای علمی آن بهعنوان مرجع حاوی مطالبی بسیار ارزنده و مفید درباره تمامی امور تجارتی و ارتباطات جنوب ایران نیز هست. نیازی دیده نمیشود که بیش از آنچه بهطور گذرا اشاره رفت درباره ماموریت و وظایف این هیات بیشتر گفته شود. ولی برای کسب اطلاعات و جزئیات بیشتر توجه شما را به متن گزارش فوق معطوف میدارم.
بر اساس نتایج کلی آنطور که در اولین نظر ملاحظه میشود اوضاع تجارتی امپراتوری انگلیس چندان هم مطلوب نیست؛ ولی با اجرای اقدامات بیشتر - که هم میتوان و هم باید انجام داد - چشمانداز تجاری را میتوان به نحوی دلخواه بهبود بخشید. در موقع ورود هیات به بوشهر در غیاب (حکمران) با وجود درخواست این نمایندگی، نماینده وزارت امور خارجه ایران از ملاقات با سرپرست هیات خودداری کرد. بعدها در پی درخواست هیات سیاسی اعلیحضرت پادشاه انگلستان در تهران مشیرالدوله به او دستور داد تا از سرپرست هیات دیدار کند. ایشان علت خودداریاش را این گونه توضیح داد:
مقامات و مسوولان مکرر درخواست میکنند تا با کنسولها و افرادی نظیر آقای نیوکومن رفتاری در خور به عمل آید؛ اما آنها خود بهطور کلی رفتاری مشابه با مقامات ایرانی در هند انجام نمیدهند. کارگزار افزود که این مطالب را تنها بر اساس تجربههای شخصی خود در بمبئی اظهار میکند هرچند مایل است که همین دیدگاه را درباره کلکته هم عنوان کند چون نامبرده مواردی قابل قبول عنوان نکرد. آنچه او گفت نمیتواند دلیلی موجه برای رفتارش باشد. مشارالیه به این نمایندگی گفت که خود چند سال ژنرال کنسول ایران در بمبئی بوده و از نظر رتبه و مقام هم نسبت به آقای نیوکومن ارشدیت دارد. در هر حال زمانی او از این نمایندگی مقیم در سبزآباد دیدار کرد که آقای نیوکومن رهسپار کشتی لارنس شده بود، نظریات ایشان به اطلاع حکومت هند و هیات سیاسی انگلستان در تهران رسانده شد.
در مه۱۹۰۵ موسیو.ام.تی هاتینوگلو، نماینده اتحادیه امتیازات و بهرهبرداری از اسفنج دریایی محدود که در لندن به ثبت رسیده است از اروپا وارد بوشهر شد و درباره کسب امتیاز و حق انحصاری صید اسفنج، مروارید، مرجان و فرآوردههای زیرآبی دریایی که با اهداف بازرگانی مناسب است از این نمایندگی مقیم درخواست کمک کرد. در این مورد به نامبرده گفته شد که او اول باید از طریق دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان اقدام کند و مادام که در این مورد مکاتبات صورت میگرفت او هم برای یافتن حوزههای مناسب در آبهای خلیجفارس وقتش را میگذراند. نامبرده در اکتبر۱۹۰۵ به نایب کنسول اطلاع داد که از دولت ایران این امتیاز را بهدست آورده و به زودی هم رهسپار مسقط خواهد شد. با وجودی که به سلطان مسقط هشدار داده شده بود مع الوصف او توانست در تاریخ نهم نوامبر امتیازی را به مدت ۱۵سال برای صید اسفنج در مسقط بهدست آورد. این نمایندگی ابطال این امتیاز را درخواست کرد؛ ولی دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان آن را عملی تشخیص نداد و بعدها روشن شد زمانی اعلیحضرت پادشاه ایران در اروپا به سر میبرده و توانسته امتیاز صید در آبهای ایران را از ایشان بگیرد. موسیو هاتینوگلو در پایان سال در انتظار دریافت وسایل غواضی و ورود گروهی از غواصان یونانی از اروپا به سر میبرد و میخواست به محض ورود غواصان عملیات ویژهای را آغاز کند.
آقای فرانک استریک و شرکا در اکتبر۱۹۰۵ از دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان درخواست کردند که چون موفق به بهرهبرداری از محصول اکسید قرمز در جزیره هرمز شدهاند با معینالتجار پیمانی را منعقد سازند، اکنون خواهان آن بوده که دست رقبای خارجی از این کار کوتاه شود؛ زیرا آنها مبالغ سنگینی را هزینه کردهاند.
در سال جاری هیچگونه اختلافی با اداره پست نداشتم؛ اما در خلال سال تنها راجع به عقد قراردادی پیرامون دفاتر امانات پستی با دولت ایران مذاکراتی انجام شد.
دولت انگلیس بر این باور است که دفاتر پستی انگلیس در خلیجفارس از موقعیتی ممتاز برخوردار بوده و لزوما اجباری ندارد که درباره مسائل پستی از مقرراتی پیروی کند که سایر ملل ملزم به رعایت آن هستند. به سبب مسافرت موسیو نوز به اروپا و عدم حضورش در محل، مذاکرات به تاخیر افتاد و تا پایان سال هم نتایجی بهدست نیامد.
خوشبختانه تحت این عنوان به مطالب بسیار اندکی میتوان اشاره کرد. بیماری آبله بهگونهای خفیف در ماه مارس۱۹۰۶ شایع شد و افزون بر این مورد و قرنطینه کردن دو مورد مشکوک طاعون روی کشتی پرسپولیس که در مه۱۹۰۵ از بمبئی آمده بود موردی وجود ندارد که از آن سخنی به میان آورد و روی هم رفته بهداشت عمومی مطلوب بوده است.
پزشک نمایندگی مقیم کمافیالسابق از سوی دولت ایران مسوولیت اداره امور قرنطینه را بر عهده دارد و از این بابت پیشآمدی هم رخ نداده است تا سبب بروز اختلاف نظر با مقامات محلی شود.
نمایندگان کشورهای خارجی بهطوری فزاینده نسبت به اداره قرنطینه توسط انگلستان رشک میورزند و از هیچ فرصتی هم برای انتقاد از رژیم ما دریغ نمیکنند.
این نگرش و طرز برخورد ظاهرا تا حدودی در تهران هم پژواک یافته است؛ زیرا با وجودی که دفتر نمایندگی بهعنوان مسوول امور بهداشتی دولت ایران در خلیجفارس گزارشهای منظمی راجع به امور بهداشت دارد - دکتر اشنیدر فرانسوی دبیر آن است - ولی نمایندگان کشورهای خارجی همواره سعی بر آن دارند این گزارشها را نادیده انگارند و کلا به آن بیاعتنایی کنند و در عوض بر گزارشهای غیرمسوولانه دکتر بوسیه پافشاری کنند.
در روز ۲۱نوامبر موسیو پاسک، ژنرال کنسول روسیه در بوشهر برای مشایعت از دوستش که عازم بمبئی بود با یک فروند قایق بادبانی با پرچم کنسولی و تعدادی اسکورت قزاق از محل اقامتش رهسپار لنگرگاه بیرونی شد و بر عرشه کشتی پستی سریعالسیر تجار قدم گذاشت. مادام که کشتی فوق در لنگرگاه مستقر بود نامبرده و دو نفر از همراهانش در آن به سر میبردند و آنگاه به محل اقامتش مراجعه کرد.
دکتر نمایندگی به محض اینکه توسط دستیارش از جریان امر آگاه شد بیدرنگ نسبت به عمل موسیو پاسک اعتراض کرد و محل اقامتش را مشمول مقررات قرنطینه اعلام کرد. تعدادی مسافر انگلیسی از اینکه به پاسک اجازه داده شده بود تا وارد کشتی شود و آنگاه بدون رعایت مقررات قرنطینه رهسپار محل اقامتش شود؛ درحالیکه آنها به جزیره قرنطینه برده میشدند با صدای بلند به شکایت و اعتراض پرداختند. نمایندگی مقیم با این نظر که توجه دولت ایران را به این مطلب معطوف دارد، مراتب را به هیات سیاسی دولت انگلستان گزارش کرد. بعدها که پاسک به حکمرانی و حضور دریابیگی فراخوانده شد سعی کرد با اظهار مطالبی طولانی و انتقادهای نامربوط به نحوه اداره قرنطینه توسط انگلیسیها عمل خود را توجیه کند.
نظر به اینکه در سال گذشته دکتر فیور از طرف دولت فرانسه ماموریت یافته بود تا برای تحقیق پیرامون وضعیت قرنطینه و اوضاع بهداشت به بنادر خلیجفارس مسافرت کند، دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان هم به دکتر تئودور تامسون، عضو کمیته حکومت محلی ماموریت داد تا به بنادر خلیجفارس سفر کند و اوضاع بهداشتی آنجا را گزارش دهد نامبرده در روز ۱۹ فوریه وارد مسقط شد که برای حرکت به سایر بنادر کشتی لارنس در اختیارش قرار گرفت. دکتر تامسون درحالیکه پزشک نمایندگی مقیم او را همراهی میکرد از تمام بنادر خلیجفارس از جمله بحرین و کویت هم دیدار کرد و در روز ۱۹مارس پس از اتمام تحقیقات محلی عازم بمبئی شد به این منظور که تا پیش از آنکه رهسپار انگلستان شود با حکومت هند تبادل نظر کند.
در نواحی بوشهر باران به موقع نبارید و مجموع بارندگی تا حدودی به اندازه میانگین ۱۰سال گذشته بود که در نتیجه محصولات اندکی به بار آمد؛ اما در شیراز و سایر مناطق فارس بهویژه دشتستان باران به موقع بارید و محصولات کشاورزی هم دوباره رضایتبخش بود و ارزش مواد خوراکی کاهش چشمگیری یافت؛ اما محصول تریاک به سبب وضعیت بد بوتههای خشخاش دلخواه نبود.
در آغاز ماه ژوئیه سرقتهای جزئی در اطراف بوشهر به وقوع پیوست. مقامات محلی آن را به تنگستانیها نسبت میدادند؛ اما رویدادهایی که در خلال آخرین دوره حکمرانی دریابیگی رخ داد، این بدگمانی را نیرو بخشید که حاکم، خود این هرج و مرجها را به راه انداخته است تا دستاویزی برای اجرای لشکرکشی تادیبی علیه تنگستانیها بهدست آورد.