به گزارش اقتصادنیوز، موسسه مطالعاتی ispionline با انتشار یادداشتی مدعی شد: روز سهشنبه، ۱۸ فوریه ۲۰۲۵، ریاض میزبان نخستین مذاکرات دیپلماتیک میان ایالات متحده و روسیه از زمان آغاز جنگ اوکراین بود. این نشست، فراتر از تأثیرات آن بر ژئوپلیتیک جهانی – و بهویژه غرب – نشاندهنده نقش رو به رشد عربستان سعودی بهعنوان پلی میان دو طرف درگیر در این مناقشه قلمداد می شود. در کشمکش ژئوپلیتیکی پیرامون جنگ روسیه و اوکراین، ریاض تنها یک بستر بیطرف برای مذاکرات نیست؛ بلکه پادشاهی – اغلب در کنار امارات متحده عربی – موفق شده موقعیتی متوازن بین مسکو و کییف حفظ کند. این کشور در حالی به قطعنامه سازمان ملل علیه حمله روسیه به اوکراین رأی مثبت داد که هرگز تحریمی علیه مسکو اعمال نکرد.
این موسسه مطالعاتی در ادامه آورده، در مقیاس گستردهتر، روابط کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا با روسیه عمدتاً باثبات باقی مانده– بهویژه به واسطه تصویری که مسکو در میان کشورهای عربی برای خود ترسیم کرده است. در مقایسه با ایالات متحده، چهره روسیه نهتنها خدشهدار نشده بلکه حتی تقویت نیز شده است. افزایش احساسات ضدغربی و ضدآمریکایی پس از جنگ غزه، جایگاه مسکو را در میان کشورهای عربی بهعنوان یک بدیل نمادین در برابر واشنگتن تثبیت کرده است.با این حال، باوجود تأثیرگذاری سیاستهای روسیه بر واقعیتهای ژئواستراتژیک منطقه، حضور سیاسی و اقتصادی این کشور همچنان در مقایسه با ایالات متحده حاشیهای است. علاوه بر این، مسکو با چالشهای جدی مواجه شده است. سقوط اسد در دسامبر ۲۰۲۴ ضربهای اساسی به مسکو وارد کرد. آینده روابط روسیه با دولت جدید سوریه در هالهای از ابهام قرار دارد، اما با وجود مذاکرات جاری، مسکو همچنان کنترل سه پایگاه نظامی کلیدی در سوریه – طرطوس، حمیمیم و قامشلی – را حفظ کرده است. در همین راستا، روسیه بخشی از داراییهای نظامی خود را به لیبی منتقل کرده است. این تغییر، که در پی تحولات سوریه صورت گرفت، نشاندهنده اهمیت راهبردی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در سیاست خارجی مسکو است. روسیه نهتنها از منطقه عقبنشینی نکرده، بلکه در حال بازتنظیم موقعیت خود است تا جایگاهش را بهعنوان یک قدرت جهانی که قادر به پر کردن خلأهای راهبردی است، تقویت کند.
الئونورا آردماگنی، پژوهشگر ارشد خاورمیانه مدعی است، عربستان سعودی نهتنها میزبان مذاکرات صلح روسیه، اوکراین و آمریکا نبود، بلکه در نقش یک میانجی ظاهر شده است. این کشور با پیگیری سیاست چندجانبهگرایی، به دنبال آن است که صرفنظر از نتایج مذاکرات، در فرایند دیپلماتیک حضوری پررنگ داشته باشد. این امر عمدتاً با اهداف خاورمیانهای و جاهطلبیهای جهانی ریاض مرتبط است. بااینحال، در موضوع غزه، عربستان در موقعیت دشواری قرار دارد، چرا که پروژه «ریویرا»ی ترامپ این بازیگر را ملزم میکند که یک طرح جایگزین ارائه دهد، رهبری موضع کشورهای عربی را در دست گیرد، اما درعینحال، رضایت کاخ سفید را نیز جلب کند. عملکرد دیپلماتیک موفق در قبال جنگ اوکراین و روابط آمریکا – روسیه، میتواند اهرم نفوذ ریاض را در سیاست خاورمیانهای واشنگتن تقویت کند. علاوه بر این، عربستان سعودی بر این باور است که رویکرد امپریالیستی ترامپ در عرصه سیاست، موجب تقویت قدرتهای بزرگ (آمریکا، چین و روسیه) خواهد شد و این امر میتواند ابتکار عمل بازیگران منطقهای مانند عربستان را محدود کند. ازاینرو، سعودیها با تلاش برای میانجیگری در اوکراین، در واقع به دنبال کسب اعتبار دیپلماتیک نزد قدرتهای بزرگ هستند."
" یوسف شریف، مدیر مرکز جهانی کلمبیا از نظری دیگر به این موضوع پرداخته و در این باره مدعی است، اگرچه سقوط اسد در دسامبر ۲۰۲۴ ضربهای به اعتبار روسیه وارد کرد، اما جایگاه این کشور در خاورمیانه همچنان قویتر از آمریکا و غرب است، بهویژه به دلیل بحران غزه. آمادگی مسکو برای مذاکره با واشنگتن در عربستان سعودی، نقش کرملین را بهعنوان یک قدرت جهانی تقویت میکند. فارغ از نتایج مذاکرات، روسیه این روند را بهعنوان پیروزی قلمداد خواهد کرد – از طریق کسب امتیازات، دور زدن تحریمهای اروپا و استفاده از ماشین تبلیغاتی خود برای تقویت دستاوردهایش. در همین حال، تعامل ترامپ با سعودیها، جایگاه منطقهای آنها را تقویت میکند، اما همزمان فشارها را برای همسویی بیشتر با سیاستهای آمریکا در قبال غزه افزایش میدهد. این امر احتمالاً احساسات ضدآمریکایی را عمیقتر کرده و جایگاه روسیه را بهعنوان یک وزنه متعادلکننده در برابر نفوذ غرب، مستحکمتر میسازد."
" نوار هواش، تحلیلگر ارشد، گروه بینالمللی بحران نیز براین باور است که پس از سقوط اسد، حضور روسیه در سوریه بهطور چشمگیری کاهش یافت. مسکو بسیاری از داراییهای خود را به لیبی یا روسیه بازگردانده، اما پایگاههای حمیمیم، طرطوس و قامشلی را همچنان حفظ کرده است. هرچند روسیه یک متحد کلیدی را از دست داده، اما تلاش دارد از طریق تعامل با دولت جدید سوریه، نفوذ خود را حفظ کند. در مقابل، دمشق نیز به حفظ روابط با مسکو نیاز دارد، چرا که تسلیحات نظامی باقیماندهاش عمدتاً روسی هستند و پول ملی این کشور در روسیه چاپ میشود. رویارویی با مسکو میتواند هزینهبر باشد، چرا که روسیه همچنان اهرمهایی همچون حق وتو در شورای امنیت، شبکههای نیابتی و عملیات اطلاعاتی را در اختیار دارد."
" عمادالدین بادی، پژوهشگر ارشد، شورای آتلانتیک نیز براین باور است که روسیه باوجود کاهش حضور در سوریه، استراتژی خود را به سمت آفریقا متمرکز کرده است. در این راستا، حمایت از نیروهای خلیفه حفتر در لیبی، نه بهعنوان یک تعهد بلکه بهعنوان ابزاری برای نفوذ در مدیترانه، اقتصاد لیبی و منطقه ساحل تلقی میشود. نیروهای واگنر و جنگندههای روسی حفتر را تقویت کردهاند، اما وابستگی او به مسکو نشان میدهد که حفتر بیشتر یک مهره در بازی روسیه است تا یک شریک استراتژیک. روسیه تنها یک خلأ را پر نمیکند، بلکه در حال بازتعریف صحنه نبرد است."