فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
چون شوم خاک رهش دامن بیفشاند ز من
ور بگویم دل بگردان رو بگرداند ز من
روی رنگین را به هر کس مینماید همچو گل
ور بگویم بازپوشان بازپوشاند ز من
چشم خود را گفتم آخر یک نظر سیرش ببین
گفت میخواهی مگر تا جوی خون راند ز من
او به خونم تشنه و من بر لبش تا چون شود
کام بستانم از او یا داد بستاند ز من
گر چو فرهادم به تلخی جان برآید باک نیست
بس حکایتهای شیرین باز میماند ز من
گر چو شمعش پیش میرم بر غمم خندان شود
ور برنجم خاطر نازک برنجاند ز من
دوستان جان دادهام بهر دهانش بنگرید
کو به چیزی مختصر چون باز میماند ز من
صبر کن حافظ که گر زین دست باشد درس غم
عشق در هر گوشهای افسانهای خواند ز من
شرح لغت: معنی لغتی برای این غزل وجود ندارد.
۱- اگر او به شما توجه نکرد، مهم نیست. شما ثابت قدم باشید، چون موفقیت در نهایت با شما خواهد بود. پس نگران نباشید، زیرا شاهین موفقیت و کامیابی در صدد ایجاد لانه در اطراف خانه شماست. مواظب باشید.
۲- او قصد ناراحت کردن شما را ندارد، بلکه میخواهد کاملاً مطمئن شود که چقدر به او علاقه دارید. پس نباید زود از میدان خارج شوید. توصیه میکنم که مقدمات کار را فراهم کنید تا شاهد مقصود را در آغوش گیرید.
به کسی دل سپرده ای که نه تنها نسبت به تو بی اعتناست بلکه با تو سر لجبازی نیز دارد، ولی بدان تمام اینها که تو می بینی تنها ظاهر قضیه است. او اگرچه در ظاهر با تو دشمنی می کند و دیگران را بر تو ترجیح می دهد، ولی در باطن به شدت خواهان توست. از غم و مشکلات عشق گریزی نیست و باید همه را تحمل نمود ولی به عاقبت شیرین آن می ارزد.