پوتین آری، زلنسکی نه؛ ترامپ شیفتۀ رهبران اقتدارگراست

نامه نیوز سه شنبه 07 اسفند 1403 - 14:14
برای خیلی‌ها این پرسش مطرح است که چرا ترامپ در مواجهه با جنگ اوکراین، به جانبداری از ولادیمیر پوتین و انتقاد از ولودیمیر زلنسکی پرداخته است؟ نویسنده توضیح می‌دهد ترامپ روابط شخصی را بر قواعد سیاسی مقدم می‌داند و اساساً به رهبران اقتدارگرا مانند پوتین علاقه‌مند است. او شیفته رهبران قدرتمند و تمامیت‌خواه است.
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

فرید زکریا، نویسنده، روزنامه‌نگار و تحلیلگر برجسته هندی‌آمریکایی است که به تحقیق و پژوهش در مسائل بین‌المللی و سیاست‌های جهانی اشتغال دارد. 

او سابقه‌ای طولانی در همکاری با نشریات معتبری مانند "واشنگتن‌پست" و "نیویورک‌تایمز" دارد و در حال حاضر میزبان برنامه تحلیلی "Fareed Zakaria GPS" در شبکه CNN است. او نویسنده چند کتاب پرفروش، از جمله "جهان پساآمریکایی" (The Post-American World) است که به روندهای جهانی و چالش‌های پیش‌ روی قدرت‌های جهانی اختصاص یافت. 

تحلیل‌های عمیق و دقیق‌ او در زمینه سیاست جهانی و روابط بین‌الملل استادانه و شناخته‌شده است و رسانه‌ها اقبال ویژه‌ای به نوشته‌های او دارند. مقاله‌ جدید او نیز بر روایتی تحلیلی و خواندنی مبتنی است و به تشریح وساطت جانبدارانه ایالات‌متحده برای خاتمه‌دادن به جنگ روسیه و اوکراین پرداخته است.

رئیس‌جمهور ایالات متحده، در شبکه اجتماعی‌اش، "تروث سوشال"، ولودیمیر زلنسکی، (رئیس‌جمهور اوکراین) را «دیکتاتور بدون انتخابات» خطاب کرده و هشدار داده "اگر زلنسکی به‌سرعت برای برقراری صلح اقدام نکند، ممکن است کشورش را از دست بدهد."

این اظهارات در حالی بیان می‌شود که قانون اساسی اوکراین، برگزاری انتخابات در زمان حکومت نظامی (که از زمان حمله روسیه در فوریه ۲۰۲۲ اعمال شده است) را ممنوع کرده است. 

ترامپ اعلام کرده  مذاکرات موفقی با روسیه برای پایان دادن به جنگ اوکراین داشته است. "آندری سیبیها" (وزیر خارجه اوکراین)، در پاسخ به این اظهارات گفته  هیچ‌کس نمی‌تواند کشورش را وادار به تسلیم کند و اوکراین از حق مسلمِ "موجودیت ملی" دفاع خواهد کرد. تنش‌ها در حالی افزایش یافته  که مذاکرات ایالات متحده و روسیه برای پایان‌دادن به جنگ اوکراین در جریان است و زلنسکی نگرانی خود را درباره احتمال توافق، بدون حضور اوکراین ابراز کرده است.

روابط تاریخی روسیه و ایالات متحده همواره با فراز و نشیب‌های متعددی همراه بوده است. پیش از جنگ جهانی دوم، روابط دو کشور محدود بود و تعامل مختصری بین آن‌ها وجود داشت. 

با ظهور تهدید مشترک از سوی آلمان نازی، اتحاد موقتی بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی شکل گرفت که با پایان جنگ و شکست دشمن مشترک، به‌سرعت فرو پاشید.

پس از جنگ جهانی دوم، تنش‌‌ بین دو کشور افزایش یافت و به دوره‌ موسوم به "جنگ سرد" انجامید. این دوره شامل رقابت‌های ایدئولوژیک، نظامی و فضایی بود که تا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 ادامه داشت. با فروپاشی شوروی، روابط دو کشور وارد مرحله جدیدی شد. 

در دهه 1990، تلاش‌هایی برای بهبود روابط صورت گرفت، اما با روی کار آمدن ولادیمیر پوتین و اختلاف بر سر موضوعاتی مانند گسترش ناتو به شرق، بحران اوکراین و مسائل سوریه، تنش‌ها مجدداً افزایش یافت.

در مجموع می‌توان گفت که روابط روسیه و ایالات متحده، تاکنون آمیزه‌ای از همکاری‌ و رقابت‌ بوده و تحت تأثیر تحولات جهانی و منافع ملی دو کشور قرار داشته است.

برای خیلی‌ها این پرسش مطرح است که چرا ترامپ در مواجهه با جنگ اوکراین، به جانبداری از ولادیمیر پوتین و انتقاد از ولودیمیر زلنسکی پرداخته است؟

نویسنده توضیح می‌دهد ترامپ روابط شخصی را بر قواعد سیاسی مقدم می‌داند و اساساً به رهبران اقتدارگرا مانند پوتین علاقه‌مند است. 

او شیفته رهبران قدرتمند و تمامیت‌خواه است و به زمامداران دموکرات مثل زلنسکی علاقه‌ای ندارد. ضمنا مناسبات ترامپ و زلنسکی در گذشته با تنش‌هایی همراه بوده است.

این سابقه می‌تواند به تنش‌ها و اختلافات دو رهبر دامن بزند. ترامپ به روابط بین‌المللی با دیدگاه تجاری نگاه می‌کند. این نگاه معامله‌گرایانه ممکن است باعث نزدیکی بیشتر او به پوتین و دوری از زلنسکی شده باشد. او بارها از زلنسکی به دلیل نحوه مدیریت جنگ و عدم برگزاری انتخابات در زمان جنگ انتقاد کرده و او را "دیکتاتور بدون انتخابات" نامیده است. 

این عوامل در مجموع می‌توانند توضیح‌دهنده حمایت ترامپ از پوتین و مخالفت او با زلنسکی در ماجرای جنگ اوکراین باشند.                                                                                            

 متن مقاله به قرار زیر است با این توضیح که توضیحات و نکات داخل قلاب [کروشه] با حروف ایتالیک از مترجم ما است:

 فرید زکریا: "مایکل والتز" (مشاور امنیت ملی ایالات متحده)، این هفته در پایان مذاکرات با هیأت روسی در عربستان سعودی خاطرنشان کرد که «فقط رئیس‌جمهور ترامپ می‌توانست معادلات جهانی درباره پایان‌دادن به جنگ اوکراین را تغییر دهد.» 

"مارکو روبیو" (وزیر امور خارجه) هم که آشکارا می‌کوشید از والتز عقب نماند، به‌سرعت افزود: «همین‌طور است. تنها رهبر جهان که می‌تواند سبب خاتمه‌دادن به جنگ شود، رئیس‌جمهور ترامپ است.» 

به دیپلماسی جدید ایالات‌متحده خوش آمدید. مقامات جدیدمان در پی تملق‌گویی هستند تا یافتن راهکاری معقول در مواجهه با دشمن.

ترامپ راهی شتاب‌آلود برای خاتمه‌دادن به جنگ اوکراین یافته و از زلنسکی خواسته تا تسلیم شود. این تصمیم، "نبرد فرانسه" را به ذهن متبادر می‌کند. دولت فرانسه در پی تهاجم برق‌آسای آلمان در سال ۱۹۴۰ سقوط کرد و یکی از بزرگ‌ترین فروپاشی‌های تاریخ مدرن را رقم زد.

[م. سقوط فرانسه در برابر آلمان در سال ۱۹۴۰ یکی از مهم‌ترین وقایع آغازینِ جنگ جهانی دوم بود. این رویداد که با عنوان "نبرد فرانسه" شناخته می‌شود، از ۱۰ مه تا ۲۵ ژوئن ۱۹۴۰ رخ داد و به اشغال بخش بزرگی از فرانسه از سوی آلمان نازی انجامید.]

اوکراین سه سال به ضرب و زور جنگیده، نیروهای روس را عقب نگه داشته و به‌رغم مبارزه با دشمنی بسیار قدرتمندتر، حتی برخی از اراضی روسیه را ضمیمه کرده است.

به دیپلماسی جدید ایالات‌متحده خوش آمدید. مقامات جدیدمان در پی تملق‌گویی هستند تا یافتن راهکاری معقول در مواجهه با دشمن

و با این حال، دولت ترامپ پیش از آغاز مذاکرات رسمی، بیشتر خواسته‌های کلیدی روسیه را می‌پذیرد. او با بازگرداندنِ همه اراضیِ تصرف‌شده اوکراین، عضویت این کشور در ناتو و خروج نیروهای آمریکایی از خاک اوکراین موافقت کرده است. ترامپ، رئیس‌جمهور اوکراین، ولودیمیر زلنسکی را لگدمال کرده، او را دیکتاتور خوانده و هشدار داده است که «اگر سریع اقدام نکند، کشورش را از دست خواهد داد.»

جالب است که مقامات ارشد روسیه، از جمله رئیس‌جمهور سابق این کشور، "دیمیتری مدودف"، به‌وضوح از این موضوع شادمان هستند.

چرا ترامپ چنین بی‌محابا به صرافت می‌افتد که اوکراین را بفروشد و خود را به پوتین نزدیک کند؟ نظریه‌های زیادی درباره رفاقت ترامپ و پوتین وجود دارد، اما فکر می‌کنم موضوع به مناسباتِ ترامپ و زلنسکی مربوط است. ترامپ تقریباً همه‌چیز را از منظر مناسبات شخصی می‌بیند و سال‌ها با زلنسکی رابطه پرتنشی داشته است.

"پل مانافورت" (رئیس ستاد کمپین ترامپ) در سال ۲۰۱۶ فاش کرد که حقوق‌بگیرِ رئیس‌جمهور سابق اوکراین یعنی "ویکتور یانوکویچ" (سیاستمدار ناسیونالیست روس که در سال 2014، پس از اعتراضات ملی به روسیه پناه برد)، بوده است. سپس اتهامات مبنی بر دخالت روسیه در انتخابات ریاست‌جمهوری 2016 (به نفع ترامپ) مطرح شد. 

برخی از اطرافیان ترامپ، در مواجهه با این اتهامات، تئوری توطئه حیرت‌آوری را مطرح کردند. آن‌ها فکر می‌کردند که اوکراینی‌ها خود را به جای روس‌ها جا زده‌اند و مسئول این مداخلات هستند. به نظر می‌رسید که ترامپ هم مجاب شده باشد، چون در تماس تلفنی معروفش با زلنسکی در جولای 2019، از او خواست که دو خواهش او را برآورده کند. ترامپ خواهان پایگاه داده‌ای(سروری) شد که دخالت اوکراینی‌ها در انتخابات آمریکا و تقصیرکاریِ روس‌ها را نشان می‌داد و از زلنسکی خواست تا تحقیقاتی پیرامون اتهامات قضایی جو بایدن و پسرش هانتر انجام دهد.

زلنسکی به فشارهای ترامپ تن نداد و اهمیت نداد که ترامپ کمک‌های نظامی به اوکراین را به‌عنوان اهرم فشار متوقف خواهد کرد. به عبارت دیگر، بلوفِ ترامپ را به چالش کشید. این داستان باید خشم ترامپ را برانگیخته باشد. ممانعت زلنسکی، توهین به شخصیتِ لایزال، قهار و قدرتمند او محسوب می‌شد.

ترامپ اخیراً درخواست دیگری مطرح کرده  استکه حتی در چارچوب قواعد ترامپ هم زیاده‌خواهانه و محیرالعقول به نظر می‌رسد. خواسته او از زلنسکی این است که 50 درصد از منابع طبیعی اوکراین (که شامل نفت، گاز و معادن می‌شود) را در ازای کمک‌های نظامی ایالات متحده به این کشور واگذار کند. زلنسکی این درخواست نئوکلونیالیستی و امپریالیستی را رد کرد و در مقابل پیشنهاد داد که چنین خواسته‌ای، بخشی از مذاکره‌ای باشد که در چارچوب تضمین‌های امنیتی برای اوکراین مطرح می‌شود. مشخص است که چنین واکنشی در چارچوب زورمدارانه ترامپ نمی‌گنجد. 

"لوِ پارناس" (بازرگان اوکراینی‌آمریکایی که با "رودی جولیانی" در پیگیری دستور کار ترامپ در اوکراین همکاری داشت)، به پُلتیکو گفته است: «ترامپ به‌شدت از زلنسکی بیزار است و زلنسکی هم این را می‌داند.»

حدس می‌زنم که اوکراین برای ترامپ، باید مجموعه‌ای از خاطرات بد باشد. زلنسکی رهبری خارجی است که با خط‌مشی او همخوانی ندارد. او به فریب‌کاری‌های مداوم و زیاده‌خواهی‌های ترامپ، تن نداده است. 

پیامد این رویکرد فراتر از مناسبات شخصی است. تمکین رهبران، تسلیم تاریخیِ منافع و ارزش‌هایی است که با خردورزی و مرارت بنا شده‌اند.

[م. زلنسکی در واکنش به اظهارات و تهدیدات اخیر ترامپ، مواضع قابل‌توجهی دارد‌ که  نشان‌دهنده شرافت و استقامت او در برابر فشارهای خارجی و تعهد به حاکمیت و تمامیت ارضی اوکراین است. ترامپ، زلنسکی را "دیکتاتور بدون انتخابات" نامیده بود. زلنسکی تأکید کرده که اوکراین واجد دموکراسی است و اظهارات ترامپ را متاثر از تبلیغات روسیه قلمداد کرده است. ترامپ مدعی شده که ایالات متحده ۳۵۰ میلیارد دلار به اوکراین کمک کرده است.

زلنسکی

زلنسکی در پاسخ گفته است که در خلال سه سال جنگ، آمریکا حدود ۱۰۰ میلیارد دلار به اوکراین کمک کرده و این کمک‌ها، نه در قالب وام که هدیه و بلاعوض بوده‌اند. ترامپ پیشنهاد دسترسی ایالات متحده به منابع معدنی اوکراین به ارزش ۵۰۰ میلیارد دلار را مطرح کرده است. زلنسکی با این پیشنهاد مخالفت کرده و اعلام کرد که نمی‌تواند کشورش را به توافقی بفروشد و بخشی از منابع ملی و معدنی را به آمریکا واگذار کند. زلنسکی از سه سال مقاومت و فداکاری اوکراینی‌ها در برابر تجاوز روسیه تمجید کرده و از همه کسانی که دلاورانه از اوکراین دفاع و حمایت کرده‌اند، قدردانی کرده است. ]

ایالات‌متحده سال‌های مدید در صف مقدمِ تلاش‌ برای غیرقانونی‌کردنِ تصرف زورمندانه اراضی قرار داشته است. واشنگتن پس از جنگ جهانی دوم، تأکید داشت که این ایده باید در قلب منشور سازمان ملل قرار گیرد. ایالات‌متحده پس از جنگ‌های  جهانی و در دادگاه‌های نورنبرگ بر این خواسته پای فشرد که تجاوز نظامی باید جرم‌انگاری شود. این کشور خواهان ارسال نیروی نظامی برای مقابله با تجاوز کره شمالی در سال 1950 و تجاوز عراق در سال 1991 بود.

نتایج این اقدامات ارزنده در کتاب «بین‌المللی‌ها» نوشته "اونا هاتاوِی و اسکات شاپیرو" نگاشته شده است. در خلال سال‌های 1816 تا 1945، بیش از 150 تصرف سرزمینی وجود داشت، ولی از سال 1945، قواعد و هنجارهای‌بین‌المللی روی کار آمد که ایالات متحده در انعقادشان نقش داشت و سبب شد «تصرفات سرزمینی به‌طور کامل برچیده شود.» افسوس! در روزگاری به سر می‌بریم که به لطف قهر و لجاجت دونالد ترامپ، این دستاورد ارزشمند در خطر نابودی قرار دارد.

[م. "اشغال سرزمین، تصرف اراضی، حق فتح یا مالکیت زمین به‌سببِ فتح" که در این مقاله بارها به کار رفته، مفهومی تاریخی و حقوقی است که بر اساس آن، دولت‌ها یا گروهی از افراد، به‌موجب جنگ یا تصرف نظامی، سرزمینی را تصاحب می‌کردند. این مفهوم در طول تاریخ در بسیاری از تمدن‌ها و نظام‌های حقوقی به اشکال مختلف وجود داشته است.

پیشینه تاریخی آن به امپراتوری‌های باستانی (روم، مغول، عثمانی و سایر قدرت‌های بزرگ) می‌رسد. در فقه اسلامی هم مفاهیمی مانند دارالحرب و دارالاسلام وجود دارد که طبق آن، مسلمانان در شرایط خاص می‌توانند سرزمین‌های غیرمسلمان را فتح کنند و در لوای حاکمیت اسلامی درآورند. از سویی در قرون ۱۵ تا ۲۰ میلادی، "استعمار" متداول بود. بسیاری از کشورهای اروپایی (مانند بریتانیا، فرانسه، اسپانیا و پرتغال) به‌سبب جنگ و اشغال، مستعمراتی در آسیا، آفریقا و آمریکا ایجاد کردند.

در دوران معاصر، پس از جنگ جهانی دوم و تأسیس سازمان ملل متحد (UN)، تصرف سرزمین با جنگ غیرقانونی اعلام شد. در منشور سازمان ملل (۱۹۴۵) آمده است که "هیچ کشوری حق ندارد از طریق جنگ، سرزمین جدیدی را به خاک خود اضافه کند."

اشغال فلسطین از سوی اسرائیل در سال ۱۹۶۷ یا الحاق کریمه به روسیه در سال ۲۰۱۴ نمونه‌هایی از غصب و فتح نامشروع اراضی محسوب می‌شوند.

در گذشته، حق فتح، روشی متداول برای گسترش قلمرو حکومت‌ها بود، اما امروزه حقوق بین‌الملل به کشورها اجازه نمی‌دهد که با زورمداری، تهدید و جنگ، زمین‌های جدیدی تصاحب کنند. در حال حاضر، حل و فصلِ اختلافات ارضی به‌مدد مذاکرات دیپلماتیک، معاهدات بین‌المللی و قوانین حقوقی انجام می‌شود.]

منبع: عصر ایران

منبع خبر "نامه نیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.