عصر ایران؛ مهدیه ملک شیخی- "مدارس به دلیل آلودگی هوا تعطیل شدند". "مدارس به علت برودت هوا تعطیل شدند ... "
در سال های اخیر متهم ردیف اول تعطیلی مدارس، آلودگی هوا بوده، ولیکن اخیرا ناترازی نیز همدست متهم شناخته شده است. خلاصه کلام اینکه دیواری کوتاه تر از آموزش و پرورش پیدا نشده و مسئولان بی محابا نسخه تعطیلی چند روزه مدارس را می پیچند.
حال هرچه متولیان تربیت کشور، فریاد زنند برای توسعه کشور راهی جز اولویت دادن به آموزش و پرورش نداریم و حتی رییس جمهور پزشکیان بگوید"اگر می خواهیم مملکت درست شود باید از مدرسه شروع کنیم"؛ اما گویی قریب به اتفاق دولت هنوز مصرانه بر این باورند که آموزش و پرورش تنها یک وزارتخانه مصرفی است.
ناگفته پیداست تعطیلی مکرر و پی در پی مدارس آسیبهای جدی در بخش آموزش وپرورش به همراه دارد و به کیفیت یادگیری دانشآموزان ضربه های جبران ناپذیر وارد می کند.
اولین آسیب ناشی از تعطیلی مکرر مدارس به هر بهانه ای، فشرده شدن تقویم آموزشی است. چرا که در چنین شرایطی معلم ناچار است در جلسات آینده حجم بیشتری از مطالب را به دانشآموزان تدریس کند که در نتیجه هم کیفیت آموزش پایین میآید و هم به دانشآموز و هم به معلم فشار وارد میشود. در این زمان کوتاه باقی مانده به پایان سال تحصیلی نه تنها مجالی برای پرداختن تمام و کمال محتوای آموزشی باقی نمی گذارد، ناراحت کننده تر اینکه در این میان پرورش روح و روان دانش آموزان مانند قبل به فراموشی سپرده می شود.
چالش ها و هزینه هایی که در اثر فشرده شدن آموزش های مدرسه ای گریبان گیر اولیا و از همه مهم تر کشور می گردد، نباید و نمی شود به سادگی از کنارش عبور کرد.
از سوی دیگر شبکه شاد به رغم ایفای نقش مؤثر در نظام آموزشی در صورتی که لازم باشد بستر علمی تمام دانش آموزان همه مقاطع تحصیلی باشد، با مشکل مواجه خواهد شد. اما اینکه ما به یک بستر مجازی اتکا و فکر کنیم این تعداد دانش آموز و معلم در سراسر کشور میتوانند با شبکه شاد به صورت کیفی در نظام آموزشی فعالیت کنند، تلقی اشتباهی است. در این میان کیفیت آموزش به عنوان عنصری ثانوی و حاشیه ای، مغفول مانده است.
به نظر میرسد تعلیم و تربیت چیزی نزدیک به ۱۶ میلیون دانشآموز را که به وزش باد و باران و دو درجه کمتر انرژی بند کرده ایم؛ عاقبت خوشی نخواهد داشت. البته نتایج ناکارآمدی آموزش و پرورش در موارد دیگری چون آزمون های جهانی حسابی نگران مان کرده است.
متاسفانه در رتبه بندی مدارس جهان و بر اساس گزارش سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در پایین جدول قرار داریم.
عملکرد دانش آموزان ایران در دروس علوم و ریاضیات در همه دوره های آزمون تیمز همواره پایین تر از میانگین بین المللی بوده و در مقایسه با برخی کشورهای منطقه دارای عملکرد ضعیف تری هستیم؛ که با توجه به انتظارات سند چشم انداز ایران در سال ۱۴۰۴، موجب نگرانی است.
در سال ۲۰۱۹، ۵۷ کشور در آزمون تیمز شرکت کرده بودند که ایران رتبه چهل و نهم را کسب کرد و در سال ۲۰۲۳، ۶۴ کشور در این سنجش شرکت کرده بودند که ایران رتبه پنجاه و چهارم را کسب کرده است.
نکته حائز اهمیت این است که در آزمون های بین المللی تیمز هدف بررسی وضعیت دانش آموز نیست و به دانش آموزان نمره ای تعلق نمی گیرد، بلکه وضعیت عملکرد هر کشور مدنظر است و عملکرد نظام آموزشی سنجیده می شود.
انجمن بین المللی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی، از سال ۲۰۰۱ آزمون پرلز را با هدف سنجش پیشرفت سواد خواندن دانش آموزان، هر پنج سال یک بار اجرا می کند. انتخاب پایه چهارم به این دلیل است که دانش آموزان باید چگونه خواندن را تا پایه ی چهارم به خوبی یاد گرفته باشند.
دانش آموزان ایرانی در این آزمون نیز نمره ی ۴۲۸ را کسب کردند که کمتر از میانگین جهانی (۵۰۰) است.
هر چه سطح سواد خواندن دانش آموزان و نمرات آنها بالاتر باشد، در ارزیابی های علوم و ریاضی بهتر عمل می کنند و وضعیت مطلوب تری دارند. ایران جزو کشورهای انتهای جدول در آزمون پرلز است.
برخی کشورها مانند نروژ نسبت به نتایج این آزمون ها آنقدر حساس هستند که نمرات پایین تر از حد استاندارد دانش آموزان آنها، به عزل وزیر آموزش این کشور منجر می شود.
سوالی که به رغم ساده بودن اما سال هاست بی جواب مانده است؛ اینکه در واقع وظیفه آموزش و پرورش چیست؟
پاسخ ساده است؛ آموزش و پرورش وظیفه تولید بدنه فعال جامعه و تأمین نسل باکیفیت جایگزین را دارد و در نظام توسعه کشورها نقش بسیار پررنگی را ایفا می کند.
هر روز اظهار نظرهای مختلفی را از وزیر آموزش و پرورش و یا سخنگوی این وزارتخانه می شنویم.
مصداق آن علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش، پیش تر با اشاره به اینکه معتقدم که مغز متفکر و قلب نظام تعلیم و تربیت نیازمند باز مهندسی عمیق است؛ گفت: نیازمند معماری و بازطراحی در این قسمت هستیم و اگر این کار را به سرانجام نرسانیم، سیکل معیوب ادامه خواهد داشت.
همان طور که پیش تر فرهادی سخنگوی وزارت آموزش و پرورش با تأکید بر اینکه به دنبال تعطیلی مدارس نیستیم، گفت: یک روز تعطیلی مدارس هزار میلیارد تومان هزینه دارد و آموزش مجازی جای آموزش حضوری را نمیگیرد و روی این موضوع باید برنامهریزی کنیم.
این اظهارات فاقد عمل نه به عنوان مُسکِن و نه درمان، دردی از بدنه فرسوده آموزش و پرورش درمان نمی کند.
گویی عده ای نشسته اند تا آموزش و پرورش کشور را زمین بزنند وگرنه در کنار بی ثباتی مالی و بودجه ای در آموزش و پرورش، این تعطیلی های مکرر بر گُرده آموزش و پرورش سنگینی می کند.
شاید لازم به یادآوری باشد که در بودجه تخصیص یافته به بخش آموزشی کشور، سهم هزینه های پرسنلی و حقوق کارکنان در کل بودجه آموزش و پرورش به بیش از ۹۰ درصد می رسد در حالی که کم تر از ۱۰ درصد از بودجه آموزش و پرورش به هزینه های غیر پرسنلی، هزینه های نهادی، به روزرسانی معلمان، آموزش ضمن خدمت، تجهیز و نوسازی مدارس اختصاص می یابد.
پرواضح است؛ مدارس جدی گرفته نمی شوند. شاید چون بناست همه دانش آموزان بالاخره مدرک دیپلم را بگیرند و یا طبیعی است که عده ای از دانش آموزان نیز در میانه راه از تحصیل باز بمانند. چنانکه تصور می گردد به گفته یک کارشناس تعلیم و تربیت "علم حقیقتاً یک بازی و یا یک شوخی است. ما کاربرد را نه از یافته های علم بلکه از مدارک حاصل از آن انتظار داریم."
به راستی سوالی که در آخر پیش می آید اینکه چرا از رییس جمهور تا وزرا از جمله وزیر آموزش و پرورش همه به وجود مشکلات اذعان دارند اما این حس به ما توده مردم دست داده که انگار کاری از دست هیچ یک برای بهبود وضعیت موجود بر نمی آید؟!