به گزارش خبرنگار مهر، رمان «۱۹۷۹» نوشته کریستیان کراخت بهتازگی با ترجمه محمد همتی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شد. نسخه اصلی اینکتاب سال ۲۰۰۱ چاپ شده و ترجمه فارسیاش یکی از عناوین مجموعه «کتابخانه ادبیات داستانی معاصر» است که اینناشر چاپ میکند.
کریستیان کراخت متولد سال ۱۹۶۶ در سائنن سوییس است و اولینرمانش با نام «فازرلاند» سال ۱۹۹۵ منتشر شد. او طی سال ۱۹۹۷ تا ۹۸ خبرنگار بخش آسیای هفتهنامه اشپیگل در دهلی نو بود و سال ۲۰۰۰ گزارش سفرهایش به کشورهای آسیایی مختلف را در کتابی با نام «مداد زرد» چاپ کرد. سال ۲۰۰۱ هم رمان «۱۹۷۹» را چاپ کرد که باعث شهرت بینالمللیاش شد.
ایننویسنده بین سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۶ سردبیر مجله ادبی فرویند شد و سال ۲۰۰۸ هم رمان بعدی خود با عنوان «من اینجا خواهم بود، در آفتاب و سایه» را منتشر کرد که با انتشار آن سهگانه «فازرلاند» و «۱۹۷۹» را تکمیل کرد. کراخت سال ۲۰۱۲ بهخاطر نوشتن رمان «امپراتوری تعلق» برنده جایزه ویلهلم و سال ۲۰۱۶ هم برنده جایزه هرمان هسه شد.
«۱۹۷۹» اولینرمانی است که از ایننویسنده به فارسی ترجمه میشود و داستانش در روزهای انقلاب اسلامی ایران جریان دارد که یکدکوراتور سوییسی همراه دوست بیمارش به ایران میآید. راوی رمان، بینام است و در دنیایی بین زیبایی و رنج قرار دارد. او پس از دیدن اتفاقات انقلاب در ایران به تبت میرود تا با اینچالش خود که نمیتواند تماشاگر باقی بماند روبرو شود و آزمون آخرش را پشت سر بگذارد...
اینرمان در ۱۲ فصل نوشته شده است.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
چندباری به نظرم رسید که حسن را لای جمعیت دیدهام، اما هربار معلوم شد که اشتباه کردهام. هوا داشت تاریک میشد که صدای شلیک چندگلوله را شنیدم. دستهای از تظاهرکنندهها در طول خیابانی بزرگ به پیش میرفتند، دانشجوها با مشتهای گرهکرده و پرچمهای کمونیستی و پلاکارد در دست شعار میدادند.
دانشجوها با چهرههای برافروخته و خشمگین نردههای جلو دانشگاه را گرفته بودند. چند نفر از آنها پارچهای بزرگ را در عرض خیابان به دست گرفته بودند، روی آن نوشته بودند: Down with President Carter. بعضی روی تیرهای چراغ کنار خیابان نشسته بودند، چندنفری موهای واقعا بلندی داشتند، خارجیهایی موطلایی بودند که روی جلیقههای پوستیشان نشانهایی داشتند.
پلاکاردهای مقوایی را دیدم که نقش سرِ گوشتالوی مائو تسهتونگ روی آنها نقاشی شده بود. آنها را با گردنهای کشیده بالا گرفته بودند و خواهان کمونیسم، سقوط حکومت، انقلاب دائمی، مرگ شاه و پایان سرکوبیها بودند؛ نوجوانانی را که تصویر آیتالله خمینی را دست گرفته بودند، به باد کتک میگرفتند، خیابانها را بالا میرفتند و دنبال ایندانشجوهایی میافتادند که بازوبندهای سرخ چینی نبسته بودند، ویترین مغازهها خرد میشد، خردهشیشهها روی خیابان میریخت.
اینکتاب با ۱۵۲ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۷۰ هزار تومان منتشر شده است.