زبان مادری نخستین ابزار ارتباطی کودک با محیط پیرامون خود است و نقشی اساسی در رشد شناختی، هویتی و اجتماعی وی ایفا مینماید. سازمان ملل متحد، یونسکو ، صندوق حمایت از حقوق کودکان ملل متحد و دیگر نهادهای بینالمللی بر اهمیت آموزش زبان مادری تأکید دارند و آن را زمینهساز تحقق عدالت آموزشی و توسعه پایدار میدانند. در ایران، باوجود تأکید قانون اساسی بر پاسداری از تنوع فرهنگی، سیاستهای زبانی آموزش و پرورش همچنان با چالشهایی در زمینهی به رسمیت شناختن و تدریس زبانهای مادری مواجه هستیم. در همین راستا کنوانسیون حقوق کودک ملل متحد بر اساس مادهی سیام خود، کودکانی که به اقلیتهای قومی یا گروههای بومی تعلق دارند، حق استفاده از زبان و فرهنگ خود را دارند، همچنین میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی در مادهی بیست و هفتم این میثاق بر حق اقلیتها در استفاده از زبان خود تأکید دارد. اعلامیه جهانی حقوق زبانی این سند بر ضرورت آموزش زبان مادری در نظامهای آموزشی تأکید دارد. اصل پانزدهم قانون اساسی نیز به صراحت امکان استفاده از زبانهای محلی و قومی در کنار زبان فارسی در رسانهها و آموزش و پرورش را مجاز دانسته است. اصل نوزدهم قانون اساسی همچنین اشعار داشته که همهی اقوام ایرانی از حقوق برابر برخوردارند، که شامل حق استفاده از زبان مادری نیز میشود. سند تحول بنیادین آموزش و پرورش هم بر لزوم توجه به ظرفیتهای فرهنگی و زبانی مناطق مختلف کشور تأکید دارد.
تدریس زبان مادری در مدارس نهتنها یک مطالبهی فرهنگی، بلکه یک حق بنیادین است که در اسناد حقوق بشری و قوانین داخلی ایران به رسمیت شناخته شده است. زبان مادری نخستین ابزار شکلگیری تفکر، هویت و ارتباط اجتماعی کودک است و نادیده گرفتن آن در نظام آموزشی میتواند پیامدهای عمیقی بر عملکرد تحصیلی، انسجام اجتماعی و توسعهی پایدار کشور عزیزمان داشته باشد. بررسیهای علمی نشان دادهاند که آموزش به زبان مادری در سالهای نخست تحصیل، نهتنها به درک بهتر مفاهیم علمی کمک میکند، بلکه زمینهساز تقویت اعتماد به نفس، مشارکت اجتماعی و تعامل مؤثر میان گروههای زبانی مختلف است. کشورهایی که سیاستهای آموزشی دو زبانه را اتخاذ نمودهاند، توانستهاند به موفقیتهای چشمگیری در بهبود کیفیت آموزشی، کاهش نرخ ترک تحصیل و افزایش احساس تعلق اجتماعی دست یابند. بر این اساس، برخلاف تصور برخی سیاستگذاران، آموزش زبان مادری نهتنها تهدیدی برای وحدت ملی محسوب نمیشود، بلکه میتواند به عنوان ابزاری برای تقویت هویت ملی و افزایش همبستگی اجتماعی مورد استفاده قرار گیرد. باوجود این، اجرای سیاست تدریس زبان مادری در مدارس ایران با چالشهای متعددی مواجه است. از جملهی این چالشها میتوان به رویکرد متمرکز نظام آموزشی، فقدان برنامهریزی راهبردی، کمبود منابع مالی و آموزشی و نگرانیهای سیاسی اشاره نمود. برای عبور از این موانع، ضروری است که یک سیاست آموزشی مبتنی بر شواهد علمی، تجربیات بینالمللی و نیازهای واقعی جامعه تدوین شود. اجرای آزمایشی طرحهای آموزشی دوزبانه در برخی مناطق، تربیت معلمان متخصص در زمینهی آموزش زبانهای مادری و تدوین محتوای درسی استاندارد از جمله راهکارهایی هستند که میتوانند زمینهساز تحقق این حق اساسی شوند.
در نهایت، ایران عزیزمان به عنوان کشوری با تنوع زبانی و فرهنگی گسترده، میتواند با پذیرش و اجرای سیاستهای حمایتی از زبانهای مادری، الگویی برای تلفیق وحدت ملی و تنوع زبانی باشد. آموزش زبان مادری، نهتنها گامی در راستای تحقق عدالت آموزشی است، بلکه میتواند به افزایش سرمایهی انسانی، تحکیم روابط بین فرهنگی و رشد پایدار کشور کمک کند. آیندهی ایران، نه در تکصدایی، بلکه در پذیرش و بهرهگیری از تنوع زبانی و فرهنگی آن نهفته است.
* حقوقدان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان