جنگ یمن که از سال ۲۰۱۵ میلادی (۱۳۹۴ هجری شمسی) آغاز شد، به عنوان یک درگیری پیچیده میان گروه انصارالله یمن و ائتلاف سعودی شناخته میشود. در این جنگ، ائتلاف تحت رهبری سعودی، که شامل کشورهای مختلفی از جمله امارات نیز میشد، به حمایت از دولت یمن به ریاست «عبد ربه منصور هادی» وارد عمل شد. این جنگ پس از آن آغاز شد که به قول فرنگیها «حوثیها» در سپتامبر ۲۰۱۴ میلادی (شهریور ۱۳۹۳) پایتخت یمن، صنعا را تصرف و آزاد و دولت هادی را مجبور به فرار کردند. رژیم سعودی در واکنش به این اقدام، حملات هوائی و زمینی به یمنِ محاصرهشده را آغاز کرد تا حاکمیت دولت دستنشانده هادی را به این کشور بازگرداند. در این بین رژیم صهیونیستی، آمریکا و برخی کشورهای دیگر نیز پیدا و پنهان به سعودیها کمک کردند.
در ابتدا، پیشبینیها بر این بود که ائتلاف سعودی میتواند به سرعت این جنگ را به نفع خود به پایان برساند. با این حال، انصارالله با استفاده از استراتژیهای مؤثر و بهرهبرداری از وضعیت جغرافیایی یمن، نهتنها توانست به مقاومت در برابر حملات هوائی و زمینی ادامه دهد، بلکه به تدریج در عرصههای مختلف نظامی و اقتصادی موفقیتهایی کسب کرد که بسیاری از تحلیلگران را شگفتزده کرد.
یکی از بزرگترین شوکها به رژیم سعودی و ائتلاف آن، حملات موشکی و پهپادی انصارالله به زیرساختهای اقتصادی و نظامی این کشور بود. این حملات، به ویژه حمله به تأسیسات نفتی آرامکو در سپتامبر ۲۰۱۹ میلادی (شهریور ۱۳۹۸)، تأثیرات بزرگی بر اقتصاد سعودی داشت و نشان داد که انصارالله قادر است آسیبهای جدی به بخشهای حیاتی اقتصادی سعودی وارد کند. افزون بر این، نبردها در مرزهای یمن و عربستان نیز منجر به تلفات سنگین نظامی برای رژیم سعودی شد و هزینههای جنگ برای این کشور را بهشدت افزایش داد. آلسعود در این بین، تا میتوانست خود را با سیاستهای آمریکا هماهنگ کرد و...
با توجه به آنچه که از توان نظامی و استراتژیهای انصارالله در این جنگها دیده شده و قرائن موجود مبنی بر صحت تهدیداتشان، این هشدارها باید به عنوان یک تهدید واقعی و قابلتوجه در نظر گرفته شود. همچنین هشدارهای انصارالله نسبت به اعتماد غلط رژیم سعودی به آمریکا نیز با قرائن و شواهد فراوان تأیید میشود؛ چنانکه یکی از رهبران جنبش انصارالله یمن در پیامی خطاب به مقامات سعودی از آنها خواست نسبت به اتفاقات کاخسفید و تحقیر «ولودیمیر زلنسکی» در آنجا عبرت بگیرند.
به گزارش خبرگزاری «مهر» به نقل از «یمننیوز»، محمد فرح ،عضو دفتر سیاسی جنبش یمن، در پیامی در شبکه مجازی ایکس (توئیتر سابق) خطاب به مقامات سعودی، نوشت: «دیدید آمریکا با متحد و مزدور اول خود در اروپای شرقی که یک عنصر یهودی بود، چه رفتاری کرد و چطور از ائتلاف با او کنار کشید؟ چه تضمینی وجود دارد که اموال و داراییهای شما که آنها را در بانکهای آمریکا به ودیعه گذاشتهاید، سالم بماند؟ چه تضمینی وجود دارد که آمریکاییها از شما روی برنگردانند و تمامی رفتارهای شما را تقبیح نکنند؟ درست مانند همان کاری که با اوکراینیها انجام دادند.» این عضو ارشد انصارالله یمن تأکید کرد: «وقتی آنها با کسانی که تا این حد دوستشان داشتند، با تحقیر و توهین برخورد میکنند، با کسانی که از آنها متنفر هستند یعنی عربها و مسلمانان چه رفتاری خواهند داشت؟»
وقتی توجه شود به اینکه اوکراین به رهبری زلنسکی با خواب حمایتهای آمریکا و در واقع با طناب خیالی واشنگتن به چاه جنگ افتاد، این هم روشن میشود که با همین طناب نمیشود به چاه جنگ با یمن و انصارالله افتاد که در جنگ غزه خود آمریکا را نیز در آبها گرفتار کرده بود!
رژیم تازه به دوران رسیده سعودی از ابتدای تأسیس خود در سال ۱۹۳۲ میلادی (۱۳۱۱ هجری شمسی) تا به امروز روابط نزدیک و وابستهای با آمریکا داشته است، روابطی که عمدتاً بر اساس منافع اقتصادی، نظامی و امنیتی شکل گرفته است. یکی از مهمترین پایههای این وابستگی، فروش نفت و تأمین انرژی برای غرب است. عربستان به عنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت جهان، همواره یک شریک کلیدی برای آمریکا در تأمین انرژی بوده است. در ازای تأمین نفت، آمریکا به سعودیها تجهیزات نظامی پیشرفته و حمایتهای امنیتی ارائه کرده است. این روابط در دهههای اخیر با فروش سلاحهای آمریکایی به سعودیها بهشدت گسترش یافته است. به عنوان مثال، تنها در سال ۲۰۱۷ میلادی (۱۳۹۶ هجری شمسی)، سعودیها قراردادی به ارزش ۱۱۰میلیارد دلار برای خرید سلاحهای پیشرفته از آمریکا امضا کردند. این وابستگی نظامی به آمریکا به رژیم سعودی این امکان را میدهد که به راحتی از قدرت نظامی خود در منطقه بهرهبرداری کند، بهخصوص در جنگهای یمن و بلواهای سوریه، جایی که آمریکا به عنوان حامی غیرمستقیم ائتلاف سعودی نقش داشته است. البته دیدیم که نتایج این «استفاده راحت از قدرت» چه نتایجی داشت.
اما در عین حال، آمریکا از این روابط برای سوءاستفاده نیز بهرهها برده است. یکی از مهمترین نمونهها، استفاده آمریکا از سعودیها در راستای تحقق اهداف استراتژیک خود در منطقه است. آمریکا از طریق حمایت نظامی و اقتصادی به سعودیها کمک کرده تا نفوذ خود را در خاورمیانه گسترش دهند و در عین حال از سیاستهای منطقهای خود در برابر رقبای جهانی مانند ایران، روسیه و چین بهرهبرداری کند. همچنین، واشنگتن همواره از ارتباطات نزدیک خود با ریاض برای پیشبرد منافع اقتصادی خود، بهویژه در زمینه فروش سلاح و تجهیزات نظامی، بهره برده است.
این سیاست به جایی رسیده است که عملاً رژیم سعودی برای آمریکا تبدیل به منبع نامحدود پول تبدیل شود که قرار است فقط پول به آمریکا برساند و تا جایی از عربستان حمایت میکند که هیچ خللی برای خود او ایجاد نشود، در واقع یک رابطه یکطرفه. افزون بر این، در بسیاری از موارد، سیاستهای آمریکا نسبت به حقوق بشر و دموکراسی در عربستان تحت تأثیر روابط اقتصادی و نظامی قرار گرفته و واشنگتن بهجای فشار بر ریاض، اغلب سکوت کرده است؛ اما رژیم سعودی باید توجه کند که تمام اینها اگر لازم باشد به پتکهایی تبدیل خواهد شد که سر این گاو شیرده را خواهد کوبید. «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا، یک ماه پیش با «محمد بنسلمان»، ولیعهد سعودی تلفنی گفتوگو کرده و در جریان آن، بنسلمان از تصمیم پادشاهی سعودی برای گسترش تجارت با آمریکا طی چهار سال آینده خبر داده است.
بنسلمان رقم این سرمایهگذاری را ۶۰۰میلیارد دلار و احتمالاً فراتر از آن اعلام کرده است. این اتفاق پس از آن انجام شد که دونالد ترامپ گفته بود که اگر ریاض با خرید ۵۰۰میلیارد دلار محصولات آمریکایی (مشابه آنچه در اولین دوره ریاستجمهوری او انجام داد) موافقت کند، ممکن است این کشور اولین مقصد سفرهای خارجی او باشد! در اولین دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ نیز عربستان اولین مقصد سفرهای خارجی او بود و در جریان آن، دو کشور چندین قرارداد سرمایهگذاری به ارزش حدود ۴۰۰میلیارد دلار امضا کردند.