وقتی که ما علت انقراض هر یک را بررسی میکنیم، بهطور قطع درمییابیم که این علت جنگ یا نظام طبقاتی یا هر دوی آنها با هم بوده است. تا زمان حاضر این دو آفت با شرکت هم به قدر کافی مرگبار بوده و ۱۹تا از ۲۰نماینده این نوع تازه تحولیافته جامعه بشری را هلاک کردهاند؛ ولی مرگباری این دو بلیه تاکنون راه باریکی از نجات باقی گذاشته است. درحالیکه جنگ و نظام طبقاتی توانستهاند نمونههای فردی را منهدم سازند خود نوع را نتوانستهاند از میان بردارند تمدنها آمده و رفتهاند اما تمدن، به معنی مطلق کلمه، هر بار در بازساختن خود به شکل نمونههای تازه ای از اصل خود، موفق شده است؛ زیرا خرابیهای اجتماعی جنگ و نظام طبقاتی هر چند که بسیار عظیم بوده، ولی کامل و شامل نبوده است. این دو آفت طبقات بالای جامعه را خرد کرده ولی معمولا نتوانستهاند مانع ادامه حیات طبقات پایین شوند. این طبقات کم و بیش دست نخورده مانند گیاهانی که در بهار به گل مینشینند در نور و هوای بعد از توفان بارور شدهاند. در گذشته هرگاه یک جامعه در یک نقطه دنیا در هم میشکست، چنان نبود که جوامع دیگر را با خود به غرقاب کشد.
وقتی که تمدن کهن چین در قرن هفتم قبل از میلاد منهدم شد تمدن یونان در انتهای دیگر دنیای قدیم، از اعتلا به سوی اوج خود بازنایستاد و وقتی که تمدن یونان - روم سرانجام بر اثر بلای دوگانه جنگ و نظام طبقاتی در سدههای پنجم، ششم و هفتم میلادی نابود شد، این امر مانع از این نشد که یک تمدن جدید با موفقیت در همان سه قرن به وجود آید. چرا تمدن نمیتواند در راه رنجبار فسادآمیز ولی نه کاملا خودکشانه، که در چندین هزار سال اول موجودیت خود در آن گام برداشته است، از یک ورشکستگی به ورشکستگی دیگر لنگلنگان پیش رود؟ پاسخ این سوال در اختراعات تکنولوژی طبقه متوسط جدید غربی نهفته است. ادواتی که برای مهار کردن نیروهای فیزیکی طبیعت غیر انسانی اختراع شدهاند، طبیعت انسانی را بدون تغییر باقی گذاشتهاند. نظامات جنگی و طبقاتی بازتابهایی از قسمت معیوب طبیعت بشر در نوعی از جامعه هستند که ما متمدن میخوانیم یا آن چیزی هستند که الهیون گناه اصلی میدانند. پیامدهای اجتماعی گناهبارگی انسان با پیشرفت شگفتانگیز مهارت فنی ما منسوخ نشده، ولی از تاثیر این پیشرفت نیز مصون نماندهاند؛ چون منسوخ نشدهاند، از لحاظ قدرت فیزیکی خود، مانند بقیة شئون زندگی انسان به مقیاس عظیمی رشد کردهاند نظام طبقاتی اکنون به جایی رسیده است که میتواند بهنحوی برگشتناپذیر جامعه را متلاشی کند و جنگ نابودکننده قادر است که تمام نژاد بشر را از پای درآورد سرهایی که تاکنون فقط مایه ننگ و رنج بودهاند اکنون تحملناپذیر و مرگبار شدهاند.
ما ناگزیریم که جنگ و نظام طبقاتی را منسوخ کنیم - و هم اکنون باید به این کار دست زنیم اگر ما از این کار سر باز زنیم یا در آن قصور ورزیم، به رنج دیدن پیروزی این دو آفت بر بشریت دچار خواهیم شد پیروزی که اینبار قطعی و نهایی خواهد بود. جنبه جدید جنگ برای اذهان مردم غرب، آشناست. ما از این حقیقت آگاهیم که بمب اتم و بسیاری از سلاحهای جدید مرگبار دیگر میتوانند در یک جنگ دیگر نه تنها جنگجویان را بلکه تمام نژاد بشر را از صفحه روزگار محو کنند؛ اما شر نظام طبقاتی چگونه با تکنولوژی بالا گرفته است؟ آیا تکنولوژی به هر تقدیر در کشورهایی که از حیث ثروتهای طبیعی و مصون بودن از خسارات جنگ به سعادت زیستهاند، حداقل سطح زندگی را بالا نبرده است؟ اما انسان فقط با نان زندگی نمیکند. سطح زندگی مادی بشر هر قدر هم که بالا رود روح او را از تقاضای عدالت اجتماعی بینیاز نخواهد کرد و توزیع نامساوی ثروتهای این دنیا بین یک اقلیت صاحب امتیاز و یک اکثریت کم نصیب، از یک شر اجتنابناپذیر بر اثر آخرین اختراعات انسان غربی به یک بیعدالتی غیر قابل تحمل تبدیل شده است.