دیدن جهانی که دیده نمی‌شود!

دنیای اقتصاد سه شنبه 14 اسفند 1403 - 00:03
دنیای اقتصاد: در حال راه‌رفتن در پیاده‌رو، فردی را می‌بینید که کنار دیوار نشسته و مشغول تعمیر قلب و چشم و مغز انسان است. بدون ذره‌ای تعجب، راه خود را ادامه می‌دهید. کمی دورتر به کیوسک روزنامه‌فروشی می‌رسید و برای خواندن تیتر روزنامه‌ها مقابل آن می‌ایستاد. یکی از روزنامه‌ها در صفحه اول خود با حروفی درشت نوشته‌ است: «خوردن انسان، حق حیوانات است.» این هم هیچ حساسیتی در شما برنمی‌انگیزد. پس از آن همان‌طور که پیش می‌روید، گرمایی شدید احساس می‌کنید. چشم به آسمان می‌اندازید. ده خورشید در آسمان بالای سرتان جا خوش کرده‌اند و مشغول حرف ‌زدن هستند. چنین صحنه‌ای هم برایتان کاملا عادی است.
جور دیگر جهان copy

در نهایت به چاهی می‌رسید که اگر هر کس، از جمله شما، به درونش نگاه کند می‌تواند خودِ واقعی‌اش را در آب آن ببیند...

بله می‌شود جهان را به گونه‌ای دیگر تصور کرد. می‌توان واقعیت‌های جلوی چشممان را کاملا کنار گذاشت و همه چیز را خارج از قاعده و قانونِ موجود دید.

مجموعه داستان «جور دیگر جهان»  که توسط نشر نیماژ منتشر شده است، چنین جهانی را پیش روی خواننده قرار می‌دهد. علاوه‌بر آن به سخره‌گرفتن جهان واقعی و واقعی انگاشتن جهان غیرواقعی از ویژگی این اثر و آثار دیگر اکبریانی در رمان‌ها و مجموعه داستان‌هایی چون «باید بروم»، «زندگی همین است»، «عصب‌کشی» و «آرام‌بخش می‌خواهم» است.

اما گریز از واقعیت‌ها در مجموعه داستان «جور دیگر جهان»، بن‌مایه‌های خاصی دارند که آنها هم غیرواقعی‌ و افسانه‌ هستند. این بن‌مایه‌ها خود را در قصه‌های عامیانه ایران و سرزمین‌ها و اقوام گوناگون چون سرخ‌پوست‌ها و آریایی‌ها‌، عجایب‌نامه‌ها، آثار کلاسیک چون هزارویک‌شب، داستان اسطوره‌های ملل مختلف از جمله ایران، ژاپن، مصر، چین و... نشان می‌دهد.

آغازگر «جور دیگر جهان» داستان‌ «استخوان قلم پا» است. اساس این داستان در عجایب‌نامه‌ها دیده می‌شود. نویسندگانی چون «محمد‌ابن محمود همدانی» و «زکریا بن محمد بن محمود کمونی قزوینی» درهفتصدهشتصد سال قبل، در کتاب‌هایی چون «عجایب‌المخلوقات و غرائب‌الموجودات» از چاه‌ها و چشمه‌هایی گفته‌اند که حیوانات مختلف را می‌بلعند و استخوانشان را پس می‌دهند. البته آن نویسندگان، این غرائب و عجایب را داستان و افسانه نمی‌دادند و واقعیت‌هایی می‌دانند که در جاهای مختلف وجود دارند. اما اکبریانی با الهام از آنها داستان خودش را نوشته. داستان‌های دیگری هم از این نوع  در «جور دیگر جهان» هستند: «پولدار شدن»، «زندگی «بله» و «نه»»، «کاشتن انسان در زمین» و...

اما همه داستان‌ها ارتباطی با غرائب و عجایب ندارند. داستان‌هایی چون «تعمیر چشم و قلب و مغز»، «مادرم فمینیست شده»، «از قعر به قعر»، «اعضای سرگردان بدن»، «یافتن مرکز هستی»، «موبایل لیلی و مجنون» و «الان چه زمانی ا‌ست» اساسشان در دنیای مدرن دیده می‌شود. این داستان‌ها با وجود فراواقعی بودنشان، با ذهن امروزی ما همخوانی دارند. اینکه معنای زمان چه می‌تواند باشد، آیا چشم و قلب و مغز را می‌شود از شکلی که هست به شکل دیگر درآورد، رویکردهای اجتماعی و فلسفی چون فمینیسم چه تاثیری بر زندگی انسان دارند، تاثیر تکنولوژی بر انسان امروز چیست، و مانند اینها از موضوعاتی هستند که محل بحث‌اند و دغدغه ذهن بشر امروز را می‌سازند.

اما اسطوره‌ها نقش بسیار مهمی در شکل‌گیری داستان‌های مجموعه «جور دیگر جهان» دارند. هر جامعه‌ای از اسطوره‌هایی برخوردار است که ریشه در تاریخ و تفکر آنها دارد. داستانی کردن آنها در شکل و قالب و محتوای مدرن، کاری است که در این مجموعه داستان، انجام شده ‌است. «روزی که مرگ جشن گرفت»، «قاتل مرموز»، «جنگ»، «سنگ می‌گوید «نساز»» و «مردی با دندان‌های زهردار» از جمله این داستان‌ها‌ست.

نکته پایانی آنکه «جور دیگر جهان» شاید به مذاق آنهایی که به داستان‌ها و رمان‌های رئالیستی و واقع‌گرایانه علاقه‌مندند، خوش نیاید اما اگر دوست دارید با دنیایی غیر از جهان رئالیستی دمخور شوید، این اثر به دردتان خواهد خورد و خواندنش برایتان لذت‌بخش خواهد بود.

منبع خبر "دنیای اقتصاد" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.