به گزارش خبرآنلاین، روزنامه هم میهن نوشت: شهید رئیسی، چهرهای شناخته شده برای ماست. مردی که از ابتدای انقلاب، در مناصب مختلف، حضور داشت و در نهایت هم رییسجمهور تاریخ ایران شد که به شهادت رسید. شاید خیلی از ما، بررسی کارنامه شهید رئیسی را معطوف به همین سه سال ریاستجمهوری بدانیم. البته که عجیب هم نیست؛ چرا که ریاستجمهوری در کشور ما شغلی است که بیشتر از هر مسئول دیگر، در تیررس انتقادات و تحلیلها قرار میگیرد.
اما در این بین بررسی دقیق و موشکافانه عملکرد دولت سیزدهم در بخشهای مختلف از جمله اقتصاد و معیشت، این مهم را تایید میکند که دولت شهید رییسی، برخلاف آنچه پروپاگاندای رسانههای حامی او و جریان فکریاش القاء میکرد، در بسیاری از موارد، موفقیتآمیز نبود است. برای اثبات این ادعا کافی است به آمار و ارقامی که در رسانهها منتشر شده است دقت کنید.
حامیان شهید رئیسی و دولت او که اینروزها، یا دولت در سایه خودشان را راه انداختهاند، یا به بنیادهای ابرسرمایهدار پیوستهاند و یا از روی صندلیهای مجلس شورای اسلامی صدایشان را میشنویم، کار را به جایی رساندهاند که چهرهای از رییس دوره سیزدهم ریاستجمهوری ساخته شده که بر اساس آن، هیچ کسی نمیتواند نقدی به آن دولت داشته باشد. آنها اینکه دولت پزشکیان مجبور به قطع برق میشود را بارها از هر تریبونی که به دست آوردهاند عنوان کردهاند، اما عنایتی به این ندارند که بر اساس شکل رفتاریشان کسی امکان گفتن اینکه ماجرای قطعی برق و ناترازی انرژی از دولت سیزدهم به ارث رسیده است را ندارد.
به نظر میرسد ماجرای آنها با محمد جواد ظریف – معاون مستعفی پزشکیان – هم بیشتر از آنکه مربوط به محل تولد فرزندانش باشد، قصه سیاسی است و نقدهایی که او به صراحت از دولت قبل داشت. شاید همین هم دلیلی برای استیضاح عبدالناصر همتی به عنوان وزیر اقتصاد بود! هر چه هست او بود که در دوره پیشین انتخابات ریاستجمهوری در مقابل شهید رییسی و سعید جلیلی ایستادگی کرد.
اینها همه روایتی است از شرایطی که امروز موافقان دولت سیزدهم و منتقدان دولت چهاردهم رقم زدهاند. اما همینها، حالا که دو تن از وزرای دولت قبلی محکوم به زندان شدهاند، سکوت پیشه کردهاند و تا نشاندهند کارشان، سیاسیبازی است و نه بازی سیاسی. این طیف شبیه همانهایی هستند که وقتی در دولت محمود احمدینژاد چند مقام عالی ریاستجمهوری از جمله معاون اول رئیسجمهوری به اتهامات مالی محکوم و زندانی، تلاش کردند تا بازی را تغییر دهند.
اما قصه امروز یک تفاوت ویژه دارد. محمود احمدینژاد زنده ماند و جریان انحرافی در اطرافش شکل گرفت اما سید ابراهیم رئیسی به فیض شهادت نائل شد و این طیف حالا از او توتمی ساختهاند که باقی مسئولان را با عیار آن میسنجند. شاید بد نباشد اگر اینطور بگوییم که از یک سو، اینها همان خصلت ایرانیان را دارند و از سوی دیگر، منفعتشان اقتضا میکند که اینطور رفتار کنند. در این میان اما مردم حتماً قضاوت دقیقتری خواهند داشت. قضاوتی که اگر عادلانه بیاندیشیم متوجه میشویم که فساد در دولتهایی که تفکراتشان اصولگرایانهتر بود، بیشتر از آنهایی بود که دم از اصلاح میزدند.
۲۳۳۰۲