شاعر نباید برای دیده‌شدن از ترفندهای شاخ‌های مجازی استفاده کند

خبرگزاری مهر چهارشنبه 15 اسفند 1403 - 09:05
رضا یزدانی می‌گوید اینکه تعداد دنبال‌کننده‌های یک شاعر میلیونی باشد برای شاعر و فرهنگ جامعه خوب است، اما شاعر جوان نباید برای دیده شدن شعرش از ترفندهای شاخ‌های مجازی استفاده کند.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: رضایزدانی از شاعران دهه هفتادی است که به گفته خودش، عمر شاعری‌اش به ۱۵ سال رسیده و در این مسیر، در کنگره‌های متعدد شعر برگزیده شده است. از این شاعر یک مجموعه شعر به نام «حاشا» از سوی انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده و به تازگی با مجموعه شعر منتشرنشده «به احتمال فراوان» در هجدهمین جشنواره ملی شعر جوان سوره برگزیده شده است. همچنین هفته پیش بود که در کنگره ملی شعر مکتب گمنامی، در بخش ترانه، برگزیده شد.

به بهانه همین موفقیت‌ها سراغش رفتیم تا درباره شعر، شعر جشنواره‌ای، اهمیت جشنواره‌ها و آسیب‌شناسی آنها و نیز وضعیت شعر جوان کشور با او گفتگو کنیم.

مشروح این گفتگو در ادامه می‌آید؛

* آقای یزدانی جایی خواندم که شما در بیش از ۵۰ کنگره ملی شعر حائز رتبه شده‌اید. در فضای شعر امروز به شاعرانی که برای جشنواره‌ها شعر می‌سرایند، «شاعر جشنواره‌ای» می‌گویند. آیا شما با این برچسب موافق هستید؟

فارغ از مباحث هنر برای هنر و شعر برای شعر که موافقان و مخالفانی دارد و در کتاب‌ها و مقاله‌ها و مصاحبه‌های مختلف درباره آن ابراز نظر شده است، به نظر من شعر بدون «موضوع» و «موضِع» در جهان وجود ندارد. اینکه به شعرهای عاشقانه یا شعرهای شخصی شعر «آزاد» بگوییم و به شعرهایی که به بهانه یک اتفاق یا حادثه سروده می‌شوند، شعر «موضوعی» بگوییم و با حالتی تاسف‌بار به شاعران چنین آثاری نگاه کنیم و آنها را شاعران «مناسبتی» و «جشنواره‌ای» بنامیم، ریشه در عدم آگاهی ما از جهان هنر دارد. مگر عشق و اتفاقات و حالت‌های شخصی موضوع نیستند؟ اصلاً مگر می‌توان شعری پیدا کرد که موضوع نداشته باشد؟ انسانی که در برابر اتفاق‌های پیرامونش موضعی نداشته باشد و موضوعی برای گفتن، باید به درک و شعورش شک کرد. شاعر و هنرمند که جای خود دارد. حتی عوام‌ترین انسان‌های جامعه نیز درباره گرانی، جنگ، آلودگی هوا و مسائل دیگر موضع دارند. حالا اگر شاعری برای یک موضوع یا حادثه شعر بگوید، باید با برچسب «شاعر مناسبتی» به او با دیده حقارت نگاه کنیم؟ درست است که متاسفانه در دهه اخیر برگزاری جشنواره‌های شعر تبدیل به معضل شده است، اما اصل برگزاری جشنواره را نمی‌توان نادرست دانست و اگر نقدی وجود دارد، به شیوه برگزاری آن‌هاست که باید به آن پرداخت.

مگر می‌توان شعری پیدا کرد که موضوع نداشته باشد؟ انسانی که در برابر اتفاق‌های پیرامونش موضعی نداشته باشد و موضوعی برای گفتن، باید به درک و شعورش شک کرد، شاعر و هنرمند که جای خود دارد.

نکته مهم در مناسبت‌سرایی و موضوعی نوشتن، نوع نگاه شاعر به آن مناسبت و موضوع است. به عبارت دیگر، من اعتقاد دارم واکنش شاعرانه به یک موضوع، حادثه، مناسبت و... اصولاً امر ناپسندی نیست، اما اینکه آن حادثه چقدر در منِ شاعر اثر گذاشته و درونی شده است، امر مهمی است که خود را در شعر من نشان می‌دهد. وقتی حاج قاسم سلیمانی به شهادت رسید، نه تنها مردم ایران، بلکه مردم سایر کشورها را نیز متاثر کرد. حالا اگر شاعری برای حاج قاسم شعر بگوید، باید به او برچسب بچسبانیم؟ یا وقتی آیت‌الله رئیسی به رحمت خدا رفت، اشعار زیادی برای ایشان سروده شد. آیا واقعا باید به تمام این شعرها، مناسبتی و سفارشی بگوییم؟ بنابراین مهم این نیست که موضوع شعر شاعر چیست، مهم آن است که موضوع آن شعر برای او درونی شده باشد.

چند سال پیش در یک جشنواره شعر که با موضوع حجاب و عفاف برگزار شده بود، یکی از برگزیدگان خانم را دیدم که هیچ‌وقت حجاب سفت و سختی نداشت، اما در آن جشنواره شرکت کرده بود و چون برگزیده شده بود، با چادر به مراسم اختتامیه آمد. خب معلوم است که آن خانم شاعر دچار نوعی تضاد و دوگانگی است؛ می‌توان گفت موضوع «حجاب» برای او آنقدرها هم درونی نشده است، اما برای کسب جایزه حاضر شده برای حجاب شعر بگوید. کم نیستند شاعرانی که به انقلاب اعتقاد ندارند، اما به خاطر جایزه برای موضوعات انقلابی شعر می‌گویند. همین دو سال پیش و در جریان اغتشاشات سال ۱۴۰۱، شاعری را می‌شناختم که هر روز در صفحه اینستاگرامش علیه انقلاب و نظام موضع می‌گرفت، اما چند ماه بعد دیدم نامش بین برگزیدگان جشنواره شعر دفاع مقدس است که از طرف نهادهای حاکمیتی برگزار شده بود! آدم وقتی این چیزها را می‌بیند هم خنده‌اش می‌گیرد و هم می‌خواهد گریه کند.

* پس به نظر شما اصولاً شعر مناسبتی و موضوعی سرودن امر ناپسندی نیست؟

مهم درونی شدن آن موضوع است. وقتی من هیچ علقه و ارادتی نسبت به موضوعی ندارم و صرفاً برای کسب منفعت مالی یا حتی کسب اعتبار درباره آن شعر می‌گویم، دچار نوعی ریاکاری و نفاق هستم. اما چه عیبی دارد وقتی خبر شهادت سیدحسن نصرالله را که به او ارادت قلبی دارم می‌شنوم، برایش شعر بگویم؟ حتی اگر آن شعر را برای کنگره‌ای بفرستم و جایزه‌ای هم بگیرم، کار نادرستی نیست. یا اگر به مناسبت برگزاری کنگره‌ای که موضوعش با اندیشه‌ها و دغدغه‌های من هماهنگ است شعر بگویم، نمی‌توان به من خرده گرفت. مثلاً من هفته پیش در کنگره شعر مکتب گمنامی برگزیده بخش ترانه شدم. موضوع کنگره امنیت و سربازان گمنام امام زمان (عج) بود. شاید اگر این کنگره برگزار نمی‌شد، من هیچ‌وقت برای این موضوع شعر نمی‌گفتم، ولی چون به نیروهای امنیتی علاقه و ارادت دارم، برایشان شعر هم گفتم. حالا فرض کنید شاعری را که در اغتشاشات بارها علیه نیروهای امنیتی موضع گرفته است و از قضا به خاطر منافع مادی در این کنگره هم شرکت کند. خنده‌دار نیست؟

* حالا صحبت از جشنواره‌ها شد، دوست دارم درباره تعداد این جشنواره‌ها و موفقیت آنها هم صحبت کنیم. می‌دانید که در طول سال جشنواره‌های کوچک و بزرگ فراوانی در کشور برگزار می‌شود. آیا سیاست درستی در برگزاری جشنواره‌ها حاکم است؟

اولاً من خودم طرفدار برگزاری جشنواره‌ها و رقابت‌های ادبی هستم و دبیری چند جشنواره را هم برعهده داشته‌ام. اتفاقاً بهانه بسیاری از شعرهایی که سرودم و خوشبختانه مورد تایید و تشویق اساتیدم قرار گرفته، جشنواره‌ها بوده‌اند و شاید اگر آن جشنواره‌ها برگزار نمی‌شد، من هیچ‌وقت آن شعرها را نمی‌گفتم.

اما نکته مهم در نحوه برگزاری جشنواره و کنگره‌ها است. با قاطعیت می‌گویم متاسفانه هیچ نظارتی بر برگزاری این رویدادها در کشور وجود ندارد. مثلاً شاعری تصمیم می‌گیرد برای فلان موضوع که از قضا دغدغه مقام معظم رهبری هم هست، کنگره‌ای برگزار کند. به چند نهاد فرهنگی مراجعه می‌کند و از هر کدام‌شان بودجه‌ای می‌گیرد. خودش را به عنوان دبیر جشنواره و یکی از دوستانش را به عنوان دبیر علمی انتخاب می‌کند و برای دوست دیگرش حکم دبیر اجرایی صادر می‌کند. داوران را نیز با سلیقه خود می‌چیند. هیچ نهاد نظارتی وجود ندارد که از این دبیر محترم بپرسد شما با چه صلاحیتی خودتان را به عنوان دبیر معرفی می‌کنید؟ هیچ‌کس از آن نهادهای فرهنگی محترم نمی‌پرسد این بودجه را چرا به آن فرد دادید؟ اصلاً بودجه‌هایی که به آن دبیر خودخوانده داده شده، چقدرش صرف کنگره شده و چقدرش در جیب عوامل اجرایی رفته است؟ در واقع جشنواره‌ها تبدیل شده‌اند به وسیله ارتزاق عوامل اجرایی و تعدادی برگزیده و تعدادی داور و گزارش دهان پرکنی برای نهادهای فرهنگی. یا حتی در جشنواره‌هایی که توسط نهادها و سازمان‌های رسمی برگزار می‌شود هم نظارتی وجود ندارد. چون خودم سابقه برگزاری جشنواره دارم، از چند و چونش باخبر هستم. اگر به جشنواره صد اثر ارسال شده باشد و من دبیر اعلام کنم هزار اثر آمده، هیچ‌کس نمی‌پرسد هزار اثرت کجاست؟ یا کسی نمی‌پرسد با چه معیاری فلان شاعر را به عنوان داور انتخاب کردی و چرا فلان شاعر شرکت‌کننده، برگزیده شده است. متاسفانه اوضاع جشنواره‌ها همین‌قدر بدون حساب و کتاب است و همین وضعیت باعث می‌شود که جشنواره‌ها با کیفیت کمی برگزار شوند و کمکی به پیشبرد جریان شعر کشور نکنند.

جشنواره‌ها تبدیل شده‌اند به وسیله ارتزاق عوامل اجرایی و تعدادی برگزیده و تعدادی داور و گزارش دهان پرکنی برای نهادهای فرهنگی. یا حتی در جشنواره‌هایی که توسط نهادها و سازمان‌های رسمی برگزار می‌شود هم نظارتی وجود ندارد.

چند سال پیش دو تا از نهادهای فرهنگی کشوری که در قم مستقر بودند، تصمیم گرفتند برای یک قشر خاص در یک سال دو جشنواره شعر برگزار کنند. این نکته را بگویم که تعداد شاعران در آن قشر خاص کاملاً محدود و مشخص بود و موضوع هر دو جشنواره نیز یکی بود. بعد از اعلام نتایج دیدم برگزیدگان هر دو جشنواره تقریباً یکسان بودند؛ آن هم با شعرهای یکسان. یعنی عملاً به خاطر رقابت آن دو نهاد با هم دو جشنواره با یک موضوع و یک جامعه هدف برگزار و برای هر جشنواره نیز بودجه مجزایی در نظر گرفته شده بود، اما خروجی‌اش یکی بود!

اینکه هرسال چندین جشنواره با موضوع شعر عاشورایی یا شعر اربعین یا شعر رضوی، شعر فاطمی و علوی برگزار می‌شود و خروجی همه آن‌ها یکسان است، نشان‌دهنده عدم نظارت در برگزاری این رویدادها است. هیچ نهادی بررسی نمی‌کند چرا باید برای یک موضوع چندین جشنواره با بودجه‌های مختلف برگزار شود. در ثانی خروجی و نتیجه این جشنواره‌ها چیست؟ اگر هدف تولید شعر است، چرا چندین جشنواره؟ متاسفانه در چند سال اخیر به دلیل همین مسائل، آثاری که از دل جشنواره‌ها بیرون می‌آید، آثار تاثیرگذاری نیست. یک روز محمدحسین ملکیان برای جشنواره شعر گوهرشاد شعر معروف «رضاجان است شاه مردم ایران رضاخان نه» را سرود که مورد تشویق مقام معظم رهبری قرار گرفت و در فضای مجازی پخش شد و به گوش همه مردم رسید، اما امروز دیگر از این شعرها هم سروده نمی‌شود.

* به نظر شما راهکار برون‌رفت از این معضل چیست؟

بهترین و ضروری‌ترین راهکار ایجاد یک صنف یا سازمان مانند سازمان سینمایی یا خانه موسیقی و خانه نمایش برای شاعران است. اگر دقت کرده باشید، همه هنرها خانه و صنف و سازمانی دارند، اما هنری با اهمیت شعر هیچ متولی ندارد. اینکه تولیت شعر را در خانه کتاب و ادبیات منحصر کنند و آن نهاد نیز صرفاً به برگزاری چهار شب شعر در نمایشگاه کتاب و برگزاری جشنواره شعر فجر محدود شود، یعنی هیچ انگاشتن جایگاه شعر. بعضی وقت‌ها اگر همین دیدارهای سالانه شاعران با مقام معظم رهبری برگزار نمی‌شد، آخر و عاقبت شعر در این مملکت معلوم نبود. با اینکه ایشان این همه در اهمیت شعر و جایگاه شاعران توصیه می‌کنند، ما باز وضعیت شعر چه از نظر مدیریت و سیاست‌گذاری و چه از نظر بودجه‌ریزی غیرقابل قبول است.

لازم است که خانه‌ای به نام «خانه شعر» تاسیس شود و همه امور مربوط به شعر در این خانه برنامه‌ریزی شود و در این خانه، سازوکار جشنواره‌ها، شب شعرها و تمام رویدادهای شعری که به نحوی از نهادهای دولتی و عمومی بودجه می‌گیرند و نحوه برگزاری آن‌ها مشخص شود. حتی سازوکارهای نظارتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مثل نظارت بر چاپ کتاب‌های شعر در همین خانه مشخص شود. البته برای نحوه تاسیس و چارت سازمانی این خانه، همراه با یکی دو تا از دوستان شاعر به صورت مبسوط طرحی تدوین شده است که در این فرصت مجال بیان آن نیست.

اگر به جای فلان بلاگر که تمام هنرش در شوخی‌های جنسی و سطحی است، تعداد دنبال‌کننده‌های یک شاعر میلیونی باشد، هم برای شاعران خوب است و هم برای فرهنگ جامعه، اما وقتی می‌بینیم شاعر جوان برای دیده شدن اشعارش مجبور است از ترفندهای شاخ‌های مجازی استفاده کند، متوجه عمق فاجعه می‌شویم.

* با توجه به اینکه ارتباط زیادی با شاعران جوان دارید، آینده شعر جوان امروز را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ابتدا باید وضعیت امروز شعر جوان را بررسی کرد تا به آینده آن رسید. متاسفانه یا خوشبختانه شعر فارسی امروز با رشد کمی قابل توجهی از نظر تعداد شاعر مواجه شده است که خیلی‌هایشان و خیلی‌هایمان علی‌رغم تجربه کم، پر از ادعا هستیم. از یک سو در مرحله مقدمات شعر مانده‌ایم و دست و پا می‌زنیم، غافل از اینکه شعر صرفاً ردیف کردن چند قافیه یا پشت هم نوشتن چند سطر نیست، بلکه شعر جهانی دارد و زبانی. به همین دلیل ما شاهد انتشار مجموعه شعرهایی از شاعران جوان هستیم که مخاطبانش همان دایره اطرافیان و دوستان و آشنایانشان است. در فضای مجازی هم هر کسی که بیشتر با قواعد دنیای مجاز آشنا باشد، بیشتر دیده می‌شود. البته اگر به جای فلان بلاگر که تمام هنرش در شوخی‌های جنسی و سطحی است، تعداد دنبال‌کننده‌های یک شاعر میلیونی باشد، هم برای شاعران خوب است و هم برای فرهنگ جامعه، اما وقتی می‌بینیم شاعر جوان برای دیده شدن اشعارش مجبور است از ترفندهای شاخ‌های مجازی استفاده کند، متوجه عمق فاجعه می‌شویم.

راجع به آینده شعر نمی‌توان پیش‌گویی کرد. چه بسا شاعرانی که در دوران خود غرق در شهرت و ثروت بودند، اما تاریخ آن‌ها را از خاطر برده است و چه بسیار شاعرانی که سال‌ها بعد از مرگشان، تاریخ ادبیات آنها را کشف و معرفی کرده است. شاید صد سال دیگر از شاعرانی که امروز نام و نشانی دارند، چیزی باقی نماند، ولی شاعری که امروزه خیلی هم معروف نیست، در تاریخ ادبیات ماندگار شود. امروز به شدت نیاز به ارتقای سطح اندیشه و تفکر شاعران داریم تا شاهد از روی‌هم‌نویسی‌ها و تکرار مکررات نباشیم.

منبع خبر "خبرگزاری مهر" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.