به گزارش خبرنگار مهر، جمعی از دانشجویان دانشگاه فرهنگیان در نامهای به علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد: دستگاه آموزش و پرورش و نظام تعلیم و تربیت با چالشهای فراوان در حوزه نیروی انسانی که تحقیقاً موتور پیشران نظام تعلیم و تربیت است؛ مواجه شده و مدتهاست که در راستای تأمین کاستیها، به کجراهه و مسیرهای زودبازده اما آسیب زا گرایش یافته است. ایدههای مخربی همچون بکارگیری نهضت یاران، تبدیل وضعیت نیروهای خرید خدمات و معلمان حق التدریس، تکیه حداکثری بر جذب از طریق آزمون استخدامی و موضوعی که اخیراً مطرح شد، افزایش سقف سنی ورود به دانشگاه فرهنگیان تا ۲۷ و یا ۳۰ سال، که نه تنها علاج این مسئله نبوده بلکه این مسیرها، سیاستهای جذب را از مدار اصلی خود دور تر میسازد.
استدلال جدی و نظرات کارشناسی شده بدنه دانشجویی دانشگاه فرهنگیان درباره موضوع افزایش سقف سنی دانشگاه فرهنگیان بارها از طرق مختلف به سمع و نظر سیاستگذاران این حوزه رسیده است اما موافقان این طرح در سطح مجلس و وزارتخانه آموزش و پرورش همچنان به دنبال به کرسی نشاندن طرحی هستند که تنها به واسطه فشار چند تن از متقاضیان، به دستورکار شخص شما رسیده است.
به هر تقدیر و در ادامه پیرو نامه جنابعالی به شورای عالی انقلاب فرهنگی به شماره نامه ۲۶۲۹۹۵ در تاریخ ۱۴۰۳/۱۲/۱۲ در این باره، برای چندمین بار به بیان ادله کارشناسی شده و محکم بدنه دانشجویی و دغدغهمند در رابطه با رد این طرح و گزاره پرداخته خواهد شد.
۱. اولین نکته اساسی این است که با توجه به اعلام مخالفت صریح برخی از اعضای شورای عالی آموزش و پرورش و همچنین رأی منفی شورای عالی انقلاب فرهنگی پیرامون این موضوع؛ طرح مجدد این پیشنهاد چه معنایی جز ایجاد فشار رسانهای بر سیاستگذاران به جهت بهره کشیهای سیاسی از موضوع دارد؟ آیا از جانب نمایندگان مجلس و خاصتاً اعضای کمیسیون آموزش، فشاری متوجه وزارتخانه است؟
۲. بیان چنین درخواستی از سمت جنابعالی به شورای عالی انقلاب فرهنگی تداعیگر این موضوع است که بیش از اینکه وزارتخانه، دغدغه تربیت معلم تراز انقلاب اسلامی را داشته باشد در پی تجویز نسخههای بی حساب و کتاب در جهت تأمین نیروی انسانی و صرفاً پر کردن کلاسهای درس است. اگرچه که اساساً ورود این تعداد انگشت شمار به دانشگاه فرهنگیان، هیچیک از کاستیها را پاسخ نیست و گویی غرض، تنها خاتمه دادن به درخواستها است. مقتضی است تا ادله و مستندات کارشناسی را که در نامه ارسالی به شورای عالی انقلابی فرهنگی به آن استناد شده است، در معرض مشاهده و نقد و بررسی دانشجومعلمان، کارشناسان و دغدغه مندان این حوزه قرار گیرد. طبعاً اگر حرف کارشناسی در میان نباشد، گمان اینکه تصمیمات وزیر آموزش و پرورش و این وزارت خانه با فشار نمایندگان اتخاذ شده و یا دستخوش تغییر میشود، تقویت خواهد شد.
۳. این حجم از دغدغهمندی شما برای اشتغال جوانان ۲۵ تا ۳۰ ساله ستودنی است اما پیشنهاد میشود به دنبال فراهم کردن فرصتهای شغلی برای ایشان در ستاد آموزش و پرورش و یا در دیگر مناصب و دستگاههای دولتی باشید و پیکره تربیت معلم و به طبع نظام تعلیم و تربیت را به واسطه چنین نگاهی با خلأ هویتی مواجه نسازید.
۴. همانطور که در اساسنامه دانشگاه فرهنگیان آمده است، زیست در این دانشگاه شبانه روزی است و سوالی که مطرح میشود این است که آیا شخصی که بین ۲۷ الی ۳۰ سال سن دارد و زندگی متاهلی خود را آغاز کرده است میتواند در این شرایط زیست کند؟ و آیا این موضوع باعث به وجود آمدن مشکل در اجرای سیاستهای تربیتی این دانشگاه نمیشود؟ چه تضمینی وجود دارد که در آینده نزدیک عدهای به علت مشغلههای جانبی، درخواست کوتاهتر شدن دوران تربیت معلم به سه یا دو سال را نداشته باشند؟
۵. وزارت آموزش و پرورش نه تنها در زمینه بحران منابع انسانی چالشی را رفع نمیکند بلکه هر دم چالش به چالش میافزاید. این بحران با رفع ناترازی منابع انسانی، رفع مشکل توزیع ناعادلانه نیروی انسانی، داشتن نگاه کارشناسانه و رفع کم و کاستیها در بودجه ۱۴۰۴، اصلاح سیاستهای نادرست استخدامی، انگیزه بخشی به معلمان، ارتقای شأن اجتماعی ایشان، توزیع عادلانه حقوق و دستمزد و انجام صحیح رتبه بندی تا حد زیادی قابل مدیریت است.
درگیری چند ماهه با مسئله پیش پا افتاده و بدون فوریتی چون افزایش سقف سنی ورود به دانشگاه فرهنگیان و تاثیرپذیری ساختار رسمی آموزش و پرورش از برخی فشارهای اجتماعی همچون مطالبات پیامکی بدون توجه به پیامدهای این تصمیمها در دراز مدت، بیانگر عدم شناخت کافی و صحیح اولویتها و مسائل دارای ضرورت در این سیستم است.
۶. در برنامه هفتم توسعه بر استفاده و توجه به جوانان توصیه جدی شده است و اتخاذ این تصمیم تبعاتی همچون کاهش انگیزه نسل جوان برای ورود به حرفه معلمی را در پی خواهد داشت که به واسطه آن از کیفیت تعلیم و تربیت نسل آینده به عنوان زمینه سازان تمدن نوین اسلامی کاسته خواهد شد، ضمن اینکه امکان ایجاد هویت معلمانه برای دانشجویان با سنین بالا که هویتی مشخص و مستقل دارند بسیار دشوار تر بوده و افراد در این سنین امکان تربیت پذیری کمتری داشته و جریان تربیت معلم به درستی انجام نخواهد شد. در ادامه به موارد دیگری همچون، عدم تربیت پذیری دانشجویان در جهت کسب هویت حقیقی معلمانه در سنین بالا، افزایش نرخ فرسودگی شغلی، کاهش بهره وری آموزشی و افزایش سن بازنشستگی نیز اشاره کرد.
۷. این اتفاق منجر به تقلیل و تحریف نظام آموزش و پرورش به یک بنگاه کاریابی برای جوانانی خواهد شد که پس از ماجراجوییهای فراوان، حالا به دنبال ضمانت شغلی و درآمد ثابت و این چنین قرائتهای دست چندمی از معلمی افتادهاند.
۸. تفاوت سنی کم بین معلم و دانش آموز باعث درک بهتر نیازهای استاد_شاگردی و فهم صحیح از یکدیگر خواهد شد. در صورت افزایش سقف سنی و جذب معلمان ۳۰ ساله که پس از ۴ سال تعلیم دیدن در دانشگاه فرهنگیان قرار است به کلاسهای درس روانه شوند، تفاوت نسلی فاحش بین استاد و شاگرد، کاهش تعاملات مؤثر میان معلم و دانش آموز را در پی خواهد داشت.
۹. وزارت آموزش و پرورش در خلال تصمیمات خود به جای تکیه بر نظرات کارشناسان این حوزه، عرصه را به مطالبات خیابانی واگذار کرده است. مطابق نظرات کارشناسی، مسئله نیروی انسانی در آموزش و پرورش با افزایش سن ورود به دانشگاه حل نخواهد شد بلکه مستلزم تدوین یک سند جامع نیروی انسانی، اصلاح نظام جذب و بازنگری در سیاستهای استخدامی است. همچنین شایان ذکر است اصلاح فرایند جذب، توسعه ظرفیتهای نرمافزاری و سختافزاری دانشگاه فرهنگیان، کاهش وابستگی به جذب ماده ۲۸، تقویت برنامههای مهارت آموزی و توسعه حرفهای معلمان از دیگر راهکارهای اصلاح و ارتقای نظام تعلیم و تربیت کشور است که در حال حاضر وزارت آموزش و پرورش بدون کوچکترین توجهی به آنها درصدد سیاستگذاریهای زائد و به غایت آسیب زا است.
۱۰. اگر عقلانیت پشتوانه سیاستگذاری نباشد سیاستها و تصمیمات در هر لحظه امکان تغییر پیدا میکنند. فرضا عدهای درخواست افزایش سن به ۳۳ سال را داشته باشند، یا گروه دیگری به ۳۵ سال، با کدام معیار باید نظر این افراد را رد و یا تأیید کرد. آموزش و پرورش به اندازه کافی از سیاستگذاری اشتباه ضربه خورده است و نباید خود مقدم این چرخه معیوب باشد.
بدنه دانشجویی دانشگاه فرهنگیان در سطح کشور ضمن ارائه چند باره استدلالهای خود به مراجع ذیربط، مخالفت صریح و منطقی خود را با چنین طرحی اعلام میدارد و بدون تردید در مقابل آن خواهد ایستاد. مقتضی است ضمن جدیتر انگاشتن نظرات کارشناسی و عدم تاثیرپذیری از برخی نمایندگان فرصت طلبی که به دنبال فربه شدن سبد آرای خود هستند، از ادامه این روند جلوگیری به عمل آورید.
امضاءکنندگان این نامه جمعی از اعضای بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان در شهرهای مختلف هستند.