در بخشی از این کتاب از زبان عیاری آمده است: «همیشه آسمان اهواز را قرمز میدیدم انعکاس آتشهای اطراف اهواز به حدی بود که نمیتوانستیم ستارههای آسمان را ببینیم. زندگی من بهنوعی با این آتشها گره خورده بود و هر ایدهای که به ذهنم میرسید ریشه در آتشهای اهواز داشت.
چند داستان کوتاه نیز درباره آتشهای اهواز نوشتهام؛ فیلمهایی که در تهران و خوزستان ساختهام همگی بهنوعی با این آتشها در پیوندند. نوشتن فیلمنامه آنسوی آتش حدود شش یا هفت ماه طول کشید؛ برخلاف شبح کژدم که تنها دو یا سه شب زمان برد احساس میکردم مشغول نوشتن رمانی هستم.
تجربیات دوران نوجوانیام از اهواز و آتشهای آن فرصتی در اختیارم گذاشت تا با دقت و حوصله همه آنچه را لازم بود بنویسم انگار به ادبیات نزدیک شده بودم فکر نمیکردم که فیلمنامه است، واقعا احساس میکردم که رمانی نوشتهام درباره موضوعی که بیش از ۲۵سال به آن علاقهمند بودم. در هسته زمین ثروتی افسانهای نهفته است و در پوسته زمین فقر بیداد میکند.
یکی از گرایشهای جدی در فیلمهایم رئالیسم است. در فیلمهای هشتمیلیمتری ابتداییام این تمایل به واقعگرایی مشهود است. احساس میکردم این نوع از واقعگرایی در سینمای ایران کمتر دیده شده است. برای من، حضور واقعیت در فیلم چیزی فراتر از نمایش خستگی و درد بود؛ هدفم این بود که تماشاگر حس واقعی و زندهای از صحنهها دریافت کند.»
این کتاب با گردآوری مهرداد غفارزاده در ۱۱۲صفحه و به قیمت ۱۵۰هزار تومان از سوی انتشارات گیلگمش منتشر و راهی بازار کتاب شده است.