کیکاوس پورایوبی؛ صحبتهای آقای پزشکیان و وزیر معزول اقتصادیش چیزی نیست که افکار عمومی جامعه آنرا نداند و با آن دست و پنجه نرم نکرده باشد، از اینکه وضعیت کشور در شرایط قرمز و حادی قرار دارد روزهای بی شماری است که مدام تکرار میشود، اما تنها مساله که در این بین حائز اهمیت است و بیان آنرا باید از طرف شخص رئیس جمهور مغتنم شمرد این است که دولت و شخص رئیس جمهور پذیرفته که کشور در حال پیمودن فتح قلهها نمیباشد و یا توسعه و رشد کشور توهم و سرابی بیش نیست حتی روز به روز بر مشکلات ما افزوده میشود و چنانچه با همین مسیر فرمان به جلو حرکت کنیم امکان برخورد خودروی ما به دل خاکی بسیار زیاد است، اما چه فایده گفتن مشکلات و چالشهای عمیق کشور، بیان این وضعیت نامساعد دیگر دردی را دوا نمیکند، گرچه پذیرش این دردها خود شجاعت و شهامت میخواهد، اما جامعه، کشور، عقب ماندگی مساله توسعه کشور و رفع فقر مردم و.....
نیاز به بازگو کردن نمیخواهد حتی مردم از شنیدن مشکلات روزافزون خود و کشور بیزارند، راه حل میخواهند، مگر چه معجزهای میبایست صورت پذیرد تا پولهای بلوکه شده خودمان را بتوانیم از کشورهایی که با آنان روابط سیاسی و دیپلماتیک داریم وصول کنیم؟ مگر چه اتفاقی باید بیفتد تا نفتکشهای حامل سوخت ما در آبهای بین المللی سرگردان نشوند تا نفت را براحتی در مقصد تخلیه کنند؟ مگر چه اتفاق نادری باید پیش بیاید تا بشکه بشکه نفت، بنزین و گازوئیل به ثمن بخس از کشور غارت نشود تا بخش کوچکی از ناترازیهای انرژی ما برطرف شود؟ مگر چه اتفاق نادری باید پیش بیاد تا صندوقهای ورشگسته بازنشستگی خود را نجات دهیم؟ آیا مدیریت بحران لازم داریم؟
این بحرانها چندین ساله است، یک دهه، دو دهه، سه دهه، خوب چهار دهه. ما چه در زمانیکه پول دار بودیم چه بی پول همیشه مشکلات پیچیده اقتصادی داشتهایم خوب این بصراحت نشان میدهد هر شخصی برای وزیر اقتصاد، کار، نیرو، کشاورزی، مسکن، خارجه و.. انتخاب شوند مسیر همان مسیر است و افراد قادر به تغییرات بنیادین نمیباشند، چون نقشه راه ما صحیح نیست، نوع حکمرانی مان بروز نیست، ریسک و قاعده بازی مان در برخورد با واقعیتهای موجود ونجات کشور در ابر چالههای سیاه هنوز با چراغهای معمولی است و آمادگی لازم جهت استفاده از نور افکنهای قوی را نداریم.
مشاهده میشود که عمده دغدغه فکری و لقلقه زبان رئیس جمهور این روزها یعنی جهانی بشدت مدرن از لحاظ توسعه تکنولوژی و فناوری، مصرف زیاد آب، برق، گاز و سوخت و ... است، هرچند صرفه جویی و نوع مصرف بخشی از فرهنگ هر جامعه است لیکن توجه نمیشود مثلا ساختار پوسیده لولههای آب شرب که متعلق به ۴۰ یا ۵۰ سال پیش است تا چه میزان موجب پرتی آب مصرفی میشود یا نوع آبخیز داری کشور تا چه اندازه عقب مانده است، شما که توقع همکاری دارید که مساله مهم و قابل توجهی هم است تمام قضایا را با هم ببینید.
خطرناکترین موضوع این است که هر سال میگذرد اوضاع وخیمتر از گذشته میشود، شرایط را عمیقتر درک کنیم.