آتش خشم علویهای ساکن ساحل سوریه دوباره، پس از سرکوب اعتراضات مردمی و مسالمتآمیز دیماه توسط نیروهای تحریر الشام، مهیبتر از گذشته از زیر خاکستر برخاسته است. دولت جدید سوریه که هنوز نتوانسته است این کشور را یکپارچه کند و مناطق دروزینشین و کردنشین در وضعیت خودمختاری و اشغال به سر میبرند، حال با قیام علویهای سوریه مواجه است که پس از چند ماه قتلعام، ترور کور و مصادره اموال، در قالب گردانهای مقاومت محلی برخاستهاند و علیه هیئت حاکمه سوریه اقدام کردهاند. همه این وقایع در سکوت عامدانه رسانههای عربی و جریان اصلی رخ میدهد.
چه اتفاقی در حال وقوع در ساحل غربی سوریه است؟
از ۵ مارس ۲۰۲۵، مناطق علوینشین سوریه -به ویژه استانهای ساحلی لاذقیه و طرطوس- شاهد افزایش اعتراضات و ناآرامیها هستند. جرقه این ناآرامیها از نارضایتیهای باقیمانده از گذار سوریه پسا اسد شعلهور شده است. گذار سریعی که با حوادث خشونتهای فرقهای تشدید شده است. در سکوت رسانههای عربی و غربی، روایتهای محلی، توییتها و پستها در فضای مجازی حاکی از این هستند که جوامع علوی که احساس میکنند توسط حکومت سلفی تحریر الشام در حاشیه قرار گرفتهاند و مورد هدف قرار گرفتهاند، در شهرهایی مانند قرداحه (زادگاه اسد)، لاذقیه و طرطوس به خیابانها ریختهاند. این اعتراضات به درگیریهای مسلحانه تبدیل شده است و گزارشهای پراکنده مبنی بر حمله گروههای علوی و بقایای ارتش اسد به نیروهای امنیتی تحریر الشام و در برخی موارد تصرف نقاط استراتژیک محلی مانند فرودگاهها وجود دارد.
این ناآرامیها و اعتراضات به مجموعهای از تحریکات نیروهای تحریر الشام علیه علویها مربوط میشود، از جمله فیلمهایی که از حمله نوامبر ۲۰۲۴ به مزار ابوعبدالله الحسین الخسیبی، رهبر علویان در حلب منتشر شد، جایی که نیروهای تحریر الشام خادمان مزار را کشتند و مزار را به آتش کشیدند. غیر از این حمله، مجموعهای از ترورهای کور، قتلعام، حمله به روستاهای علوی و مصادره اموال علویان بدون برقراری محکمه و هیچ فرایند قانونی بر این خشم دامن زد. پیشتر در اوایل سال نوی میلادی، اعتراضاتی در مناطق علوینشین به این ترورهای کور و سرکوبها صورت گرفت که پس از چند روز سرکوب شد و حالا چنین به نظر میآید که آتش زیر خاکستر علویها پس از اعتراضات مناطق دروزینشین و بیثباتیهای ناشی از آن دوباره شعلهور شده است.
علاوه بر این، عملیاتهای تروریستی کور تحریر الشام علیه وفاداران به نظام سابق و مصادرههای اموال بدون دادگاه و فرایند قضایی در مناطق علویها منجر به دستگیریها، اعدامها و تصرف اموال شده است که آتش این بحران را تشدید کرده است.
چقدر اعتراضات جدی است و سطح خشونت چقدر بالا است؟
آنچه که بهعنوان تظاهرات پراکنده در اواخر فوریه ۲۰۲۵ آغاز شد، تا اوایل ماه جاری میلادی (مارس) به یک شورش تمامعیار تبدیل شده است. گزارشهای محلی نشان میدهند که نیروهای علوی در برخی از مناطق ساحلی موفق به تصرف مواضع تحریر الشام شدهاند و ادعاهای تأییدنشدهای از تصرف حداقل یک فرودگاه وجود دارد. دیدهبان حقوق بشر سوریه پیش از این گزارشهایی در دسامبر و ژانویه (دی و بهمن) منتشر کرده بود -مانند اعدام قضات علوی در حماه و کشتار غیرنظامیان در لاذقیه- که زمینهساز این قیام گستردهتر شده بود. برآوردهای فعلی، هرچند تأییدنشده، حاکی از دهها کشته و صدها زخمی از زمان تشدید درگیریهاست.
سطح خشونت به طور نگرانکنندهای بالاست و گزارشها حاکی از آن است که استفاده از سلاحهای متوسط و سنگین از دو طرف در جریان است. تحریر الشام برای سرکوب ناآرامیها، نیروهای تقویتی اعزام کرده است، اما گفتهها حاکی از آن است که سرکوبگری بیملاحظه عناصر تحریر الشام موجب تشدید تنشها شده است. در همین حال، مقاومت نیروهای علوی که بخشی از آنها بقایای ارتش سوریهاند، توانستهاند خساراتی به نیروهای جولانی وارد کنند. شنیدهها حاکی از آن است که کمینهای ارتش علیه نیروهای تحریر الشام در مناطقی موازنه قدرت را به نفع علویان تغییر داده است.
آیا نیروهای علوی معترض سازمانیافتهاند؟
در اینکه این درگیریها ریشه در اعتراضات مسالمتآمیز دیماه و بهمنماه دارد، تردیدی نیست. تحریر الشام، که ائتلافی با ریشههایی در گروههای سلفی مانند القاعده دارد، از ابتدای فتح دمشق تلاش کرده است تا خود را بهعنوان نیرویی متحدکننده تحت رهبری الجولانی معرفی کند. با این حال، علیرغم ادعاهای جولانی و بسیج عمومی رسانههای جریان اصلی برای بزک چهره سلفی او، پایگاه عمدتاً سنی-سلفی تحریر الشام و تکیهاش بر سلفیهای خارجی (غیر سوری) که برای «جهاد» به سوریه آمدهاند، اقلیتها، بهویژه علویها را به حاشیه رانده است.
شواهد حاکی از آن است که علویها تنها در حال اعتراض مدنی نیستند، بلکه به سمت مقاومت سازمانیافتهتری پیش میروند. ظهور گروهی به نام مقاومت مردمی سوریه در دسامبر ۲۰۲۴ که قول داد تا در برابر تحریر الشام بایستد، نشان از ساختار گروه مقاومتی-شبهنظامی در حال شکلگیری دارد. چندی پیش شبکه روزنامهنگاران مسلمان از اعلام موجودیت یک گروه مقاومتی با نام اولی باس در ساحل غربی سوریه خبر داد. با این حال، علیرغم آنکه این گروه روز پنجشنبه و جمعه بیانیه صادر کرده است، اما اطلاعات محدودی از ساختار، رهبری و منبع این گروه مقاومتی در دسترس است. آنچه مسجل است، این است که این گروه مقاومتی بخشی از باقیمانده ارتش عربی سوریه است که تحریر الشام آن را منحل کرد.
اکانتهای توییتری محلی در ششم مارس، ۱۶ اسفند ماه شمسی از دستاوردهای قلمرویی شورش علویان خبر میدهند که حاکی از هماهنگی فراتر از اعتراضات خودجوش است. تجمعات در نزدیکی پایگاه نظامی روسیه در حمیمیم در لاذقیه نیز نشاندهنده تلاش برای جذب حمایت خارجی در بین این گروهها وجود دارد، اگرچه تاکنون اطلاعات اندکی از این گروهها وجود دارد و اطلاعات اولیه مربوط به این گروهها در هالهای از ابهام قرار دارد. این سازمانهای هرچند نوپا، ظرفیت رو به رشد برای به چالش کشیدن اقتدار تحریر الشام را نشان دادهاند.
اعتراضات علویها در کنار اعتراضات دروزیها و قسد چه معنایی دارد؟
برای دریافتن اینکه مطالبه علویهای معترض چیست، باید منتظر اخبار روزهای آتی بود و برای قضاوت درباره اینکه آیا قیام علویها در پازل تجزیه سوریه قرار میگیرد نیز باید منتظر واکنشهای خارجی بود و همزمان تحرکات داخلی را دنبال کرد. آنچه مسلم است، این که تا این لحظه سه نقطه مهم در سوریه علیه حکومت تحریر الشام فعال شدهاند؛ در جنوب، جوامع دروز در سویدا از اواخر ۲۰۲۴ دست به اعتراض زدهاند و سلطه تحریر الشام را رد کردهاند و با اشغال بلندیهای جولان، قنیطره و سویدا توسط رژیمصهیونیستی تقویت شدهاند. حملات هوایی شدید رژیمصهیونیستی از دسامبر ۲۰۲۴ علیه زیرساختهای نظامی سوریه، تلاشهای خودمختاری دروزیها را جسور کرده است و این منطقه بهطور دوفاکتو و غیررسمی به یک منطقه وابسته به رژیم صهیونیستی تبدیل شده است که نیروهای تحریر الشام عملاً در آن حضور ندارند.
در شمال شرق، نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد) تحت رهبری کردها همچنان یکی از بازیگران قدرتمند هستند و با نیروهای ارتش ملی سوریه (SNA) تحت حمایت ترکیه در حال درگیریاند و از تسلیم سلاح به تحریر الشام یا ادغام در ارتش ملی پیشنهادی تحریر الشام امتناع میکنند. کنترل قسد بر مناطق کلیدی مانند منبج و کوبانی که از سوی ایالات متحده حمایت میشود، رد حکومت تحریر الشام را نشان میدهد. روز جمعه، شبکه الشرق گزارش داد که رهبر قسد از حمایت رژیم صهیونیستی از این جریان استقبال کرده است.
با این حال، جنبش علویان سوریه ماهیتاً با این دو اقلیت متفاوت است. علویان سوریه که عمدتاً ساکن ساحل مدیترانهاند، تا این لحظه از حمایت یک دولت خارجی برخوردار نیستند (برخلاف دروزیها که به حمایتهای رژیم تلآویو و کردها که به حمایت ایالات متحده وابستهاند) و به نظر میرسد که این سازماندهی نظامیشان هم در یک حرکت خودجوش مردمی و البته تحرکات بقایای ارتش اسد ریشهدار باشد. همچنین، علیرغم آنکه دروزیها و قسد در جریان تحرکاتشان علیه تحریر الشام، مطالباتی نظیر خودمختاری و تجزیه را مطرح کردهاند، با این حال علویهای سوریه تا کنون ادعایی مبنی بر خودمختاری را شعار ندادهاند و در بیانیه مقاومت مردمی سوریه نیز چنین مطالبهای به چشم نمیآید. باید دید که آیا این اقلیت نیز در پازل لیبیزاسیون سوریه عمل خواهد کرد یا صرفاً مطالبه تشکیل یک دولت فراگیر و ملی را دارد؟
خیزش علویان سوریه برای این کشور و منطقه چه معنایی دارد؟
الف. شکست تحریر الشام در ایجاد یک ائتلاف ملی
اعتراضات گسترده در سراسر سوریه که شامل گروههای مختلف قومی و مذهبی میشود- علویها در مناطق ساحلی، دروزیها در جنوب و کردها در شمال شرق- نشاندهنده ناتوانی تحریر الشام در ساختن یک دولت ملی فراگیر است. این گروه که از ریشههای وابسته به القاعده برخاسته، از زمان تصرف دمشق با کمک دستگاههای رسانهای جریان اصلی تلاش کرده خود را بهعنوان یک نیروی ملی و فراگیر معرفی کند. بااینحال، ایدئولوژی سلفی این گروه و اتکای آن به میلیشیاهای غیر سوری، از جمله شبهنظامیان مورد حمایت ترکیه، موجب شده تحریر الشام بهعنوان یک گروه شبیه داعش تلقی شود که قادر به متحد کردن موزاییک قبایل و فرقههای سوری نیست.
علویها که بهطور تاریخی با دولت اسد همراه بودهاند، از زمان قدرتگیری تحریر الشام هدف خشونتهای هدفمند، ترورها، قتلعام و مصادره اموال قرار گرفتهاند که موجب خشم آنها از هیئت حاکمه جدید سوریه است. بهطور مشابه، دروزیها و کردها که هر دو بهشدت بر خودمختاریشان تأکید دارند؛ دیدگاه سلفی تحریر الشام را تهدید وجودی علیه خود میبینند. این مقاومت نشان میدهد روایت تحریر الشام- که برتری اهلسنت را بهجای تنوع سوری ترویج میکند- فاقد مشروعیتی است که بتواند این شکافها را پر کند. حضور نیروهای خارجی در صفوف تحریر الشام، بهویژه در حوزه نفوذ ترکیه، بیشتر ادعای این گروه را برای نمایندگی یک دولت مستقل سوری تضعیف کرده و انعکاسی از طرد فرقهای است که دوران سلطه داعش را تعریف میکرد.
ب. هویت متکثر سوریه و شکافهای تاریخی
تکثر قومی و مذهبی سوریه همواره مانعی در برابر تلاشهای دولت- ملتسازی در این کشور بوده؛ واقعیتی که در ناآرامیهای امروز آشکارتر شده است. علویها، دروزیها، مسیحیان و کردها همواره بهعنوان اقلیتهایی در حاشیه قدرت سیاسی و اقتصادی تحت سلطه خلافتها و امپراتوریهای عثمانی قرار داشتهاند. حکومت خاندان اسد که خود از اقلیت علوی بود، این وضعیت را برای برخی از اقلیتها- بهویژه علویها و دروزیها و مسیحیان- معکوس کرد و آنها را در ساختار دولتی برجسته ساخت. اما این امتیاز به اقلیتها از سوی برخی طوائف اهلسنت پذیرفته نشد و درنهایت هرگز به ایجاد یک هویت ملی یکپارچه منجر نگردید.
سقوط اسد موجب رها شدن انرژیهای ضداقلیت بر پایه ایدههای سلفی شد که تحریر الشام و رهبر آن، الجولانی، در ادلب از آن تغذیه میکردند. در سه ماه اخیر، یعنی از دسامبر ۲۰۲۴، جوامع علوی بیشترین آسیب را از این تغییرات دیدهاند؛ آنان با قتلهای بیهدف، جابهجایی اجباری و مصادره اموال بهعنوان مجازاتی برای همراهی فرضیشان با اسد مواجه شدهاند. گزارشهای منتشرشده در شبکه اجتماعی X در اوایل مارس ۲۰۲۵ نشان میدهد که اعتراضات علویها در لاذقیه و طرطوس با تیراندازی نیروهای تحریر الشام مواجه شده و این سرکوب، خشم تاریخی آنها را شعلهورتر کرده است. این اقدامات آتش نارضایتی علویها را برافروخته و هم بهخاطر جنایات اخیر و هم بهواسطه خاطرات تاریخی آسیبپذیریشان، انسجام ملی سوریه را بیشازپیش متزلزل کرده است.
ج. نظامیگری متزلزل تحریر الشام و افزایش خشونتها
ساختار نظامی تحریر الشام که متشکل از ائتلافی از شبهنظامیان با سالها تجربه جنگ چریکی در ادلب است، فاقد انضباط و ساختاری است که بتواند ناآرامیهای مدنی را مدیریت کند. برخلاف یک ارتش متعارف که برای کنترل اعتراضات آموزشدیده است، این گروهها که بسیاری از آنها پیش از سقوط اسد بهصورت دستههای شبهمستقل فعالیت میکردند؛ بیشتر در جنگهای چریکی مهارت دارند تا در اداره کشور و برقراری نظم. این ماهیت چریکی و خوی تکفیری در این گروهها منجر به افزایش بیامان سطح خشونتها در فرایند سرکوب شده است، چنانکه در درگیریهای آنها با معترضان علوی دیده میشود که در آن، سرکوب با هدف کشتار و غصب اموال صورت میگیرد نه برقراری نظم در منطقه.
نبود یک نیروی نظامی منسجم تحت فرمان تحریر الشام موجب شده شکایات محلی به درگیریهای گستردهتری تبدیل شود. در ادلب، جایی که تحریر الشام عملیات خود را آغاز کرد، حکومت شبهنظامیان از طریق سرکوب حفظ شد؛ اما اجرای این مدل در سطح ملی ناموفق بوده است. هرجومرج حاصل از این وضعیت، همراه با تمایل شبهنظامیان برای غارت بهجای برقراری ثبات، باعث افزایش اعتراضات شده و سوریه را بیشازپیش در مسیر بینظمی سوق داده است.
د. قدرتهای خارجی و چرخش علویها بهسوی روسیه
درحالیکه سوریه بهسوی فروپاشی حرکت میکند، بازیگران خارجی درحال شکل دادن به مسیر آن هستند. دروزیها که عمدتاً در استان سویدا متمرکزند، از حمایت ضمنی رژیمصهیونیستی برخوردار شدهاند و موضعشان در برابر دخالتهای صهیونیستی متفاوت است و انسجام و اتحاد ندارند.
نیروهای دموکراتیک سوریه قسد که کردها رهبری آن را برعهده دارند، با حضور نظامی آمریکا در شمال شرق تقویت شدهاند و از تسلیم شدن دربرابر تحریر الشام امتناع میورزند. در همین حال علویها که فاقد یک حامی منطقهای روشنند، به نظر میرسد بهسوی روسیه متمایل شدهاند.
تجمعات معترضان علوی در نزدیکی پایگاه نظامی روسیه در حمیمیم واقع در لاذقیه، نشاندهنده تلاش آنها برای جلب حمایت مسکو است. روسیه که نگاهی به ساحل مدیترانه داشته است، همچنان و علیرغم سقوط اسد در سوریه حضور دارد. اگرچه روسیه هنوز بهطور کامل از یک قیام علوی حمایت نکرده است، اما درخواست علویها نشان میدهد که نفوذ روسیه ممکن است بار دیگر در سوریه افزایش یابد و کنترل تحریر الشام بر مناطق ساحلی را پیچیدهتر کند.
ه. نفوذ محدود ترکیه دربرابر انفعال آمریکا و رژیمصهیونیستی
هیئت تحریر الشام و شخص محمد الجولانی که بهشدت به حمایت ترکیه متکیاند، با چالش بزرگی در مدیریت این اعتراضات پراکنده مواجهند. حضور نظامی ترکیه در ادلب و شمال سوریه تاکنون موجب بقای تحریر الشام شده، اما تمایل آنکارا برای مداخله عمیقتر و درگیری نیابتی با تلآویو یا روسیه روبهکاهش است. با حمایت آمریکا از کردها و همپیمانی دروزیها با رژیم صهیونیستی، ترکیه در معرض خطر ورود به یک جنگ نیابتی است که از نظر اقتصادی و دیپلماتیک توان تحمل آن را ندارد. مداخله مستقیم علیه قسد موردحمایت آمریکا یا دروزیهای تحت حمایت رژیمصهیونیستی، روابط ترکیه با ناتو و جایگاه منطقهای آن را به خطر خواهد انداخت، بنابراین بعید است که آنکارا در این لحظه ناجی تحریر الشام باشد.
و. خطرات تفرقه و نیاز به یک دولت ملی
حکومت تحریر الشام به رهبری الجولانی، بهجای آنکه چشمانداز ملی را محقق کند، بازتولید همان گرایشهای انحصارطلبانه گروههای تروریستی گذشته مانند داعش است. ناکامی این گروه در حکمرانی فراگیر - که در ناتوانی آن در خاموش کردن اعتراضات یا ادغام اقلیتها آشکار است - مشروعیتش را خدشهدار کرده است.
ناآرامیهای مارس ۲۰۲۵ نیاز فوری به ایجاد یک دولت مستقل و ملی در سوریه را نشان میدهد. بدون یک ائتلاف که خطوط طائفهای، مذهبی و فرقهای را پشت سر بگذارد، سوریه نهتنها با تجزیه، بلکه با دوره طولانی آشوب مواجه خواهد شد که پیامدهای آن سراسر خاورمیانه را تحتتأثیر قرار خواهد داد.
آنچه مسلم است؛ رؤیای خاورمیانه موزاییکی و تجزیه سوریه، آرزوی دیرینه رژیمصهیونیستی است و تجزیه سوریه تنها به نفع رژیم تلآویو تمام میشود و همه منطقه از آن متضرر خواهند بود.