همشهری آنلاین - گروه سیاسی: دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، پس از آغاز دومین دوره ریاستجمهوری خود در ژانویه ۲۰۲۵، بار دیگر سیاست «فشار حداکثری» را علیه جمهوری اسلامی ایران احیا کرده است. این سیاست که در دوره اول ریاستجمهوری وی (۲۰۱۷-۲۰۲۱) نیز اجرا شده بود، با هدف به صفر رساندن صادرات نفت ایران و محدود کردن توان مالی ایران برای توسعه برنامه هستهای و حمایت از محور مقاومت در منطقه طراحی شده است. یکی از محورهای اصلی این تحریمها، قطع جریان صادرات نفت ایران به چین، بزرگترین خریدار نفت ایران است. با این حال، شواهد و تحلیلها نشان میدهد که این تحریمها ممکن است به نتیجه مطلوب ترامپ دست نیابند.
سیاست فشار حداکثری و اهداف آن
ترامپ در دوره اول ریاستجمهوری خود با خروج از توافق هستهای ۲۰۱۵ (برجام)، تحریمهای گستردهای را علیه ایران اعمال کرد که منجر به کاهش شدید صادرات نفت شد. در آن زمان، صادرات نفت ایران به کمتر از ۳۰۰ هزار بشکه در روز رسید. پس از روی کار آمدن جو بایدن در سال ۲۰۲۱، رویکرد ملایمتر ایالات متحده و عدم اجرای سختگیرانه تحریمها، به ایران اجازه داد تا صادرات نفت خود را بهتدریج افزایش دهد. در فوریه ۲۰۲۵، گزارشها حاکی از آن است که صادرات نفت ایران به چین به ۱.۷۴ میلیون بشکه در روز رسیده است که بالاترین سطح در چند ماه اخیر محسوب میشود.
در ماه گذشته میلادی (مارس ۲۰۲۵)، ترامپ با امضای یک یادداشت امنیت ملی، بار دیگر قصد کرد که صادرات نفت ایران را به صفر برساند. این سیاست بهویژه بر قطع رابطه نفتی ایران و چین تمرکز دارد، زیرا چین بیش از ۹۰ درصد صادرات نفت ایران را جذب میکند و درآمد حاصل از آن نقش مهمی در اقتصاد ایران ایفا میکند. با این حال، موانع متعددی وجود دارد که تحقق این هدف را دشوار میسازد.
نقش چین در ناکارآمدی تحریمها
چین بهعنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان و یکی از قدرتهای اصلی در عرصه بینالمللی، از تحریمهای یکجانبه ایالات متحده علیه ایران تبعیت نمیکند. پکن این تحریمها را به رسمیت نمیشناسد و به خرید نفت ایران ادامه داده است. این کشور از سیستم مالی مستقلی استفاده میکند که عمدتاً بر پایه یوان چین عمل میکند و از دلار آمریکا و نظارت نهادهای مالی ایالات متحده خارج است. این سازوکار، همراه با استفاده از واسطهها و شرکتهای ثالث، به ایران و چین امکان داده است تا تجارت نفت را حتی در اوج تحریمها حفظ کنند.
علاوه بر این، چین به نفت ایران بهعنوان منبعی ارزان و قابل اعتماد وابسته است. پالایشگاههای مستقل در چین، معروف به «تیپاتها»، بهطور خاص از نفت خام ایران برای تولید سوخت و محصولات پتروشیمی استفاده میکنند. کاهش دسترسی به این منبع میتواند هزینههای تولید را در چین افزایش دهد و به اقتصاد این کشور آسیب برساند. از این رو، بعید به نظر میرسد که چین به خواست ایالات متحده برای توقف خرید نفت ایران تن دهد، مگر آنکه فشارهای اقتصادی یا نظامی شدیدی اعمال شود.
ناوگان سایه و روشهای دور زدن تحریمها
یکی از عوامل کلیدی که تحریمهای نفتی را بیاثر میکند، استفاده ایران از «ناوگان سایه» است. این ناوگان شامل کشتیهایی است که با تغییر پرچم، خاموش کردن ردیابها، و انتقال کشتیبهکشتی نفت در آبهای بینالمللی، منشا نفت ایران را پنهان میکنند. این روشها به ایران اجازه داده است تا نفت خود را به بازارهای جهانی، بهویژه چین، برساند.
در فوریه ۲۰۲۵، ایالات متحده تحریمهایی را علیه بیش از ۳۰ فرد و شرکت مرتبط با این ناوگان اعمال کرد، اما این اقدامات تنها تاثیر محدودی داشته است. افزایش هزینههای حملونقل و بیمه به دلیل تحریمها، تجارت نفت را گرانتر کرده، اما آن را متوقف نکرده است. تاجران و واسطهها با پذیرش ریسکهای بالاتر، همچنان به فعالیت خود ادامه میدهند و این نشاندهنده انعطافپذیری بالای شبکه تجارت نفت ایران است.
ظرفیت مازاد اوپک و محدودیتهای عرضه جهانی
آژانس بینالمللی انرژی مستقر در پاریس اعلام کرده است که کشورهای عضو اوپک، بهویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی، ظرفیت مازاد کافی برای جبران کاهش صادرات نفت ایران دارند. این موضوع از نظر تئوری میتواند فشار بر ایران را افزایش دهد، زیرا جایگزینی نفت ایران در بازار جهانی ممکن است تقاضا برای آن را کاهش دهد. با این حال، در عمل، این جایگزینی به عوامل متعددی بستگی دارد، از جمله قیمت نفت، تمایل سیاسی کشورها، و ثبات منطقهای.
چین به دلیل قیمت پایینتر نفت ایران و تخفیفهایی که تهران ارائه میدهد، ترجیح میدهد به خرید از ایران ادامه دهد تا از منابع گرانتر اوپک استفاده کند. همچنین، تنشهای ژئوپلیتیکی در خاورمیانه ممکن است تولید نفت کشورهای دیگر را مختل کند و این امر به نفع ایران تمام شود.
رویکرد دوگانه ترامپ؛ تحریم و دیپلماسی
ترامپ در کنار اعمال فشار حداکثری، نشانههایی از تمایل به دیپلماسی نیز نشان داده است. او در مصاحبههایی اعلام کرده که ترجیح میدهد با ایران به توافقی صلحآمیز دست یابد تا از درگیری نظامی اجتناب کند. در مارس ۲۰۲۵، گزارشهایی از ارسال نامهای از سوی ترامپ به رهبری ایران منتشر شد که در آن پیشنهاد مذاکره برای یک توافق هستهای جدید مطرح شده بود. این رویکرد دوگانه ممکن است نشاندهنده آگاهی او از محدودیتهای تحریمها باشد و اینکه فشار اقتصادی بهتنهایی نمیتواند ایران را به تسلیم وادار کند.
تحریمهای نفتی ایران و چین با چالشهای متعددی روبهرو است که اثربخشی آنها را زیر سوال میبرد. مقاومت چین در برابر تحریمهای یکجانبه، استفاده ایران از ناوگان سایه و روشهای پیچیده دور زدن تحریمها، و وابستگی بازارهای آسیایی به نفت ارزان ایران، همگی عواملی هستند که تحقق هدف ترامپ برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران را دشوار میسازند. علاوه بر این، ظرفیت مازاد اوپک و تمایل چین به ادامه تجارت با ایران نشان میدهد که این تحریمها نمیتوانند بهطور کامل جریان نفت را قطع کنند. در نهایت، موفقیت سیاست فشار حداکثری به عوامل گستردهتری از جمله مذاکرات دیپلماتیک، همکاری بینالمللی، و تحولات منطقهای بستگی دارد که همگی خارج از کنترل کامل ایالات متحده هستند.