به گزارش مشرق، دولت آمریکا را میتوان رکورددار خروج از توافقهای بینالمللی یا نقض عهد دانست. الگوی رفتار آمریکا در توافقها به گونهای است که این کشور تا جایی خودش را متعهد به معاهدات بینالمللی میداند که منافعش به صورت یکجانبه تأمین شود.
مذاکره و توافق در عرف روابط بینالمللی قراردادی است که در آن یا دو چند طرف از بخشی از منافع خودشان در ازای به دست آوردن منافعی دیگر چشمپوشی میکنند. با این حال، آمریکا به سبب زورگویی و قلدری که در ذاتش نهفته است به دنبال آن است که در ازای دادن هیچ امتیاز به طرف مقابل همه چیز به دست بیاورد.
وجود این روحیه برای رسیدن به توافقهایی که در نظریه بازیها از آن به عنوان «بازی حاصل جمع صفر» یاد میشود موجب شده که آمریکا در هر برههای هم که مجبور به توافق با کشورهای دیگر شده امتیازاتی را بر روی کاغذ به آنها اعطا کرده اما در نهایت یا از اجرای تعهداتش شانه خالی کرده و یا حتی مدتی بعدتر به کل از آن توافق خارج شده است.
این گزارش نگاهی به برخی از توافقها یا پیمانهایی که ایالات متحده تنها در قرن بیست و یکم یا به کل از آنها خارج شده و یا تعهداتش را در آنها اجرا نکرده است. ذکر این نکته کافی است که این موارد تنها مهمترین موارد را شامل میشود، زیرا فهرست کردن تمام توافقاتی که آمریکا از آنجا خارج شده یا تعهداتش را نقض کرده در یک مقاله نمیگنجد.
- پیمان آسمانهای باز (۲۰۲۰)
آمریکا سال ۲۰۲۰ از پیماننامه آسمان باز خارج شد.پیمان آسمانهای باز، یکی از اقدامات در دوره پساجنگ سرد برای اعتمادسازی در اروپا است که پیشنهاد و امضای آن در سال ۱۹۹۲ صورت گرفت و از سال ۲۰۰۲ به صورت رسمی اجرایی شد.
بر اساس این پیمان کشورهای شرکتکننده میتوانند پروازهای شناسایی از طریق هواپیماهای غیرمسلح را به منظور نظارت بر فعالیتهای نظامی و منطبق با معاهدات موجود در زمینه کنترل تسلیحات، بر فراز خاک یکدیگر انجام دهند. تجهیزات نصب شده بر روی هوایپماها مانند دوربینهای هوایی توسط نمایندگان کشورهایِ شرکتکننده در پیمان مورد تایید قرار میگیرند.
در سال ۲۰۱۴ مایک راجرز، عضو مجلس نمایندگان آمریکا که در کمیته نیروهای مسلح فعالیت میکرد، از باراک اوباما، رئیسجمهور وقت آمریکا خواسته بود تا حق استفاده از هواپیماهای جدید روسیه در حریم هوایی آمریکا را محروم کند.
چنین اظهاراتی عمدتاً در راستای پیشرفت تکنولوژی شناسایی روسیه مطرح شده بود. اینگونه نظراتِ فنی بارها از زبان کارشناسان و مسئولان نظامی و دفاعی آمریکا مطرح شده است که به نوعی، ادامه پروازهای شناسایی را به ضرر خود عنوان کردند.
برای نمونه در مارس ۲۰۱۶، ژنرال آمریکایی به نام وینسنت استوارت، اعضای خود را به یک نکته جلب کرد که «چیزهایی که شما میتوانید مشاهده کنید، در واقع میزان دادههایی است که میتوانید جمعآوری کنید و پس از پردازش آنها کاری را انجام میدهید. به نظر من این اطلاعات به روسیه اجازه میدهد تا اطلاعات مهم و باور نکردنی درباره زیرساختهای مهم، پایگاهها و بنادر ما به دست بیاورد».
بنابراین بیان این دلیل که «مزایای طرف روسی برای به دست آوردن اطلاعات افزایش یافته است» را میتوان مبنایی برای خروج آمریکا از پیمان آسمانهای باز دانست. در واقع گفتههای مقامات آمریکایی را میتوان به دو دسته فنی و سیاسی تقسیم کرد.
دلایل اصلی برای خروج در همان اظهارات فنی نهفته است که واشنگتن نمیخواهد دادههای بیشتری در اختیار روسها قرار بگیرد. ادعاهای سیاسی آن نیز سناریویی است که فقط زمینهسازی برای خروج آمریکا از این پیمان است، عجله مقامات آمریکایی در اعلام تخلف طرف روسی و اصرار سریع برای خارج شدن از معاهده خود بیانگر تلاشهای از پیش تعیین شده واشنگتن است.
- پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد (۲۰۱۹)
آمریکا سال ۲۰۱۹ اعلام کرد از پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد با روسیه خارج میشود. این پیمان در سال ۱۹۸۷ میان میخائیل گورباچف، آخرین رهبر شوروی سابق و رونالد ریگان، رئیسجمهوری وقت آمریکا امضا شد.
این پیمان تولید موشکهای میانبرد هستهای و غیر هستهای با برد بین پانصد تا پنج هزار و پانصد کیلومتر را منع کرد. وزیر دفاع روسیه گفته بود که دلیل خروج آمریکا افزایش قدرت نظامی چین و روسیه بوده و ایالات متحده این توافق را به نفع خود نمیدانسته است.
- شورای حقوق بشر سازمان ملل (۲۰۱۸/۲۰۲۵)
دونالد ترامپ یک بار در سال ۲۰۱۸ و یک بار دیگر در سال جاری میلادی از شورای حقوق بشر سازمان ملل خارج شد. شورای حقوق بشر سازمان ملل بشر سازمان ملل از نهادهای سازمان ملل و از ارکان فرعی مجمع عمومی ملل متحد است که وظیفه آن نشان دادن موارد نقض حقوق بشر میباشد.
آمریکا طبق اعلام خودش دلیل خروج از این شورا را گزارشهای ضداسرائیلی این شورا علیه رژیم صهیونیستی اعلام کرده است. این اتفاق در شرایطی رخ داد که شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۷ با رأی مثبت به بند هفتم مربوط به وضعیت حقوق بشر در اراضی اشغالی فلسطین، اقدامات رژیم صهیونیستی را به یک موضوع دائمی در دستور کار این شورا تبدیل کرد.
- توافق هستهای ایران (۲۰۱۸)
«دونالد ترامپ» سال ۲۰۱۸ اعلام کرد از توافق موسوم به «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) یا توافق هستهای ایران و گروه ۱+۵ خارج و تحریمها علیه ایران را از سر میگیرد. توافق هستهای برجام در تاریخ ۲۳ تیرماه ۱۳۹۴ (برابر با ۱۴ جولای ۲۰۱۵) میان ایران و گروه ۱+۵ نهایی شد.
این توافق البته قبل از خروج ترامپ از آن هم هیچ انتفاع اقتصادی برای ایران نداشت. دولت پیش از ترامپ به ریاست باراک اوباما که خودش مبتکر برجام بود هم این توافق هستهای را به گونهای اجرا میکرد که منافع آن به صورت یکجانبه برای طرف آمریکایی باشد.
جان کری، وزیر خارجه وقت آمریکا آوریل سال ۲۰۱۷ در یک جلسه در کنگره گفته بود که کل منافع ایران از برجام تنها ۳ میلیارد دلار بوده. ولیالله سیف که در سال ۱۳۹۵ ریاست بانک مرکزی ایران را بر عهده داشت هم در آن سال در مصاحبهای با بلومبرگ اذعان کرده بود که از برجام «تقریباً هیچ» چیز عاید ایران نشده است.
با این حال، دونالد ترامپ معتقد بود که این منافع برای آمریکا کافی نیست و بایستی فعالیتهای منطقهای و موشکی ایران هم در آن گنجانده میشد.
- معاهده نفتا (۲۰۱۸)
پیمان نفتا (North American Free Trade Agreement) یا توافق تجارت آزاد آمریکای شمالی، یک توافق تجاری بین سه کشور ایالات متحده آمریکا، کانادا و مکزیک بود که در سال ۱۹۹۴ به اجرا درآمد.
هدف اصلی این توافق، ایجاد یک منطقه تجارت آزاد در آمریکای شمالی بود تا با حذف یا کاهش تعرفههای تجاری و موانع غیرتعرفهای، تجارت بین این سه کشور تسهیل شود. نفتا یکی از بزرگترین توافقهای تجاری در جهان بود و تأثیرات عمیقی بر اقتصاد کشورهای عضو داشت.
ترامپ و تیم او ادعا میکردند که نفتا به نفع کانادا و مکزیک طراحی شده و منافع آمریکا در آن نادیده گرفته شده و به همین دلیل سال ۲۰۱۸ از آن خارج شدند.
پس از ماهها مذاکره، سه کشور در سال ۲۰۱۸ به توافق جدیدی به نام توافق ایالات متحده-مکزیک-کانادا (USMCA) رسیدند. این توافق در سال ۲۰۲۰ به اجرا درآمد و تغییراتی نسبت به نفتا داشت، از جمله این که خواستار افزایش سهم تولید خودرو در آمریکای شمالی و دسترسی بیشتر آمریکا به بازار لبنیات کانادا میشد.
کانادا و مکزیک تصور میکردند که اجابت خواستههای ترامپ میتواند درخواستهای زیادهخواهانه او را متوقف کند. اما او در دور جدید ریاستجمهوری خود درخواستهای جدیدی مطرح کرد و حتی خواستار الحاق کانادا به آمریکا شد.
- پیمان مودت با ایران (۲۰۱۸)
آمریکا سال ۲۰۱۸ از سوی دیوان بینالمللی دادگستری به نقض مفاد عهدنامه مودت متهم شد اما اندکی بعدتر اعلام کرد که از این توافق خارج میشود. ایران در همان سال از آمریکا به دلیل مصادره نزدیک به دو میلیارد دلار از داراییهای بانک مرکزی جمهوری اسلامی شکایت کرده بود.
قبلتر از آن دادگاه لاهه اعلام کرده بود که آمریکا مفاد این پیمان را رعایت نکرده و ایران مستحق دریافت غرامت است.
- خروج از یونسکو (۲۰۱۷)
آمریکا سال ۲۰۱۷ اعلام کرد که با توجه به این که یونسکو مواضع ضداسرائیلی دارد از این سازمان خارج میشود. البته خروج رسمی آمریکا از این سازمان در سال ۲۰۱۸ انجام شد. این اقدام باعث شد که بسیاری از کشورها و سازمانهای بینالمللی، آمریکا را به عنوان کشوری که از تعهدات خود شانه خالی میکند، ببینند. این موضوع اعتماد جهانی به آمریکا را کاهش داد.
- خروج از توافق اقلیمی پاریس (۲۰۱۷)
خروج ایالات متحده آمریکا از توافق پاریس (Paris Agreement) در سال ۲۰۱۷، یکی از بحثبرانگیزترین تصمیمات دولت دونالد ترامپ بود.ترامپ استدلال میکرد که توافق پاریس به اقتصاد آمریکا آسیب میزند و باعث از دست رفتن مشاغل در صنایعی مانند زغال سنگ، نفت و گاز میشود. او ادعا کرد که این توافق به نفع کشورهای دیگر (مانند چین و هند) طراحی شده است.
- خروج از مذاکرات توافقنامه تجارت و سرمایهگذاری ترانس-آتلانتیک (۲۰۱۷)
توافقنامه تجارت و سرمایهگذاری ترانس-آتلانتیک (Transatlantic Trade and Investment Partnership - TTIP) یک توافق تجاری پیشنهادی بین ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا بود که مذاکرات آن از سال ۲۰۱۳ آغاز شد.
هدف اصلی این توافق، ایجاد بزرگترین منطقه تجارت آزاد در جهان با حذف تعرفهها و کاهش موانع غیرتعرفهای در تجارت و سرمایهگذاری بین دو طرف بود. این توافق قرار بود حوزههایی مانند تجارت کالا و خدمات، سرمایهگذاری، قوانین کار، محیط زیست و استانداردهای فنی را پوشش دهد.
ایالات متحده به طور رسمی از TTIP خارج نشد، زیرا این توافق هرگز به مرحله نهایی نرسید. با این حال، پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۷، مذاکرات TTIP عملاً متوقف شد. ترامپ ترجیح داد به جای توافقهای چندجانبه مانند TTIP، بر توافقهای دوجانبه متمرکز شود. این تصمیم بخشی از سیاست کلی ترامپ برای بازنگری در توافقهای تجاری بود که به اعتقاد او به ضرر اقتصاد آمریکا بودند.
آمریکا معتقد بود که توافقهای تجاری چندجانبه مانند TTIP منافع آمریکا را تأمین نمیکنند. ترامپ ترجیح داد به جای مشارکت در توافقهای بزرگ، بر توافقهای دوجانبه متمرکز شود که به گفته او انعطا بیشتری برای تأمین منافع آمریکا داشتند.
- نقض عهد در قبال لیبی (۲۰۱۱)
لیبی و برنامه هستهای قذافی برای کشورش نمونه بارزی از عهدشکنی و غیر قابل اعتماد بودن آمریکا بود. معمر قذافی بهدلیل دنبال کردن برنامههای هستهایاش بهشدت از لحاظ دیپلماتیک تحت فشار قرار گرفته و تحریمهای زیادی از طرف آمریکا و متحدان غربیاش علیه او اعمال شده بود. از یکسو تحریمها بود و از سوی دیگر فشارهای دیپلماتیک و قرار گرفتن نام این کشور در فهرست کشورهای حامی اقدامات تروریستی.
آمریکا هرازگاهی نیز با تجاوز به حریم هوایی لیبی، بههرترتیب ممکن قصد داشت با عملیاتهای هوایی محل استقرار قذافی را هدف قرار دهد. از سال ۱۹۷۹ یعنی سال ۱۳۵۷ شمسی که فشارها بر لیبی آغاز شد تا سال ۲۰۰۱ که آغاز گفتوگوهای رسمی دو کشور بود، لیبی تحت تحریمهای گوناگونی قرار داشت. در سال ۲۰۰۱ اولین گفتوگوهای مقدماتی لیبی با غرب آغاز شد و در سال ۲۰۰۳ سرانجام گفتوگوها تحت تأثیر جنگ آمریکا با عراق، چهره جدیتری به خود گرفت.
قذافی در آن زمان با کل مطالبات آمریکاییها موافقت کرد. آنها از لیبی خواسته بودند ضمن انهدام و انتقال تجهیزات هستهای این کشور به کشوری دیگر، دسترسی کامل و نامحدودی به بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی بدهد و در عین حال از تمام فعالیتهای هستهای اعم از تحقیق و تولید دست بکشد.
لیبی که برای برنامه هستهایاش تحت فشار بود، در نهایت مجبور شد اطلاعات مربوط به چگونگی دستیابی به تجهیزات هستهای را نیز در اختیار طرف غربی قرار داده و در عین حال برای مبارزه با شبکه القاعده در این کشور همکاری کاملی با آمریکاییها داشته باشد.
لیبی با به اجرا گذاشتن تمام خواستههای آمریکا توانست شاهد لغو شدن تعدادی از تحریمها نیز باشد اما در همان زمان نیز رییس سیا در کنگره و سفیر آمریکا در رژیم صهیونیستی بهشدت با برداشته شدن تحریمهای شورای امنیت علیه لیبی مخالفت کردند و هرروز اتهام تازهای را متوجه این کشور کردند.
در سال ۲۰۰۴ یعنی یک سال بعد از نزدیکی لیبی به آمریکا، این کشور معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای را امضا کرد و بازرسان آمریکایی و انگلیسی برای ازبین بردن سلاحها وارد این کشور شدند. بر اساس مطالبی که منابع لیبیایی در همان زمان منتشر ساختند، مشخص شد بسیاری از این ورود و خروجها که حجم زیادی از مراودات بینالمللی لیبی را نیز تشکیل میداد، با ورود و خروج اطلاعات محرمانه از لیبی و تشریح زیرساختها و نقاط استراتژیک و حساس این کشور نیز همراه بود. بهعوض انگلستان در سال ۲۰۰۶ معاهدهای نظامی با لیبی با نام «نامه مشترک صلح و امنیت» امضا کرد تا در صورتی که لیبی مورد حمله قرار گیرد، انگلستان ملزم به حمایت از این کشور باشد.
آمریکاییها نیز برای اینکه حسننیت خود را اثبات کنند، پیمانهای همکاری اقتصادی و البته نفتی را با این کشور به امضا رساندند. با این حال این پیمانها هنوز به مرحله اجرای کامل درنیامده بود که عهدشکنیهای غرب آغاز شد. تنها پس از گذشت ۵ سال آمریکا با متحد همیشگی خود انگلستان، بهدلیل بالا گرفتن اعتراضات مردمی در لیبی بهصورت هوایی به این کشور حمله کرد! انگلستان که زمانی متعهد شده بود از لیبی در صورت حمله نظامی کشوری دیگر دفاع کند، خود در حمله به لیبی تحت عنوان نیروهای ائتلاف یا ناتو حضور داشت. مسئولان سیاست خارجی انگلیس در همان زمان پا را فراتر گذاشته اعلام کردند تا زمانیکه ناآرامیها در لیبی ادامه داشته باشد، در این کشور میمانند. اینگونه بود که قذافی همهچیز را نیز از دست داد.
- خروج از پیمان منع موشکهای ضد بالستیک (۲۰۰۲)
خروج ایالات متحده از پیمان ضد موشکهای بالستیک (ABM) در ۱۳ ژوئن ۲۰۰۲، یکی از اقدامات بحثبرانگیز در حوزه دیپلماسی بینالمللی و کنترل تسلیحات بود. این پیمان که در سال ۱۹۷۲ بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی به امضا رسیده بود، هدفش محدود کردن سیستمهای دفاع ضد موشکی بود تا از تشدید رقابت تسلیحاتی و تهدید ثبات استراتژیک جلوگیری کند.
ایالات متحده ادعا میکرد که این پیمان مانع از توسعه سیستمهای دفاع موشکی میشود و به ادعای آ« برای مقابله با تهدیدات موشکی از سوی کشورهایی مانند کره شمالی و ایران ضروری است. آمریکا معتقد بود که جهان پس از جنگ سرد تغییر کرده و تهدیدات جدیدی ظهور کردهاند که نیازمند پاسخهای دفاعی متفاوتی هستند.
از نظر حقوق بینالملل، خروج آمریکا از پیمان ABM به خودی خود نقض عهد محسوب نمیشد، زیرا این پیمان مکانیسمی برای خروج داوطلبانه پیشبینی کرده بود. بر اساس ماده ۱۵ پیمان ABM، هر طرف میتوانست با ارائه اخطار ۶ ماهه از پیمان خارج شود. آمریکا این فرآیند را رعایت کرد و در دسامبر ۲۰۰۱ اعلام کرد که قصد خروج از پیمان را دارد.
با این حال، از نظر سیاسی و اخلاقی، این اقدام به عنوان نقض روح همکاری و تعهد به ثبات استراتژیک تلقی شد. بسیاری از تحلیلگران و کشورها، از جمله روسیه، این اقدام را تهدیدی برای توازن استراتژیک و تشدید رقابت تسلیحاتی دانستند.
- توافق هستهای با کره شمالی (۲۰۰۳)
توافق هستهای موسوم به «چارچوب توافق شده» در تاریخ ۲۱ اکتبر سال ۱۹۹۴ میان دولت «بیل کلینتون»، رئیسجمهور وقت آمریکا و کره شمالی امضا شد. این توافق، به تأیید مجلس سنای آمریکا نرسیده بود و به همین دلیل، معاهده محسوب نمیشد.
بعد از امضای این سند مخالفتها در داخل آمریکا با آن شروع شد. نمایندگان کنگره اعم از قانونگذاران مجلس نمایندگان و مجلس سنا که «چارچوب توافق» را مماشات در برابر «رژیمی سرکش» قلمداد میکردند شروع به وضع قوانین و مصوباتی کردند که اجرای توافق را روز به روز با دشواریهای بیشتری مواجه میکرد.
از آنجا که مهمترین بخشهای تعهدات آمریکا نیاز به بودجه داشت موجی از طرحها و قطعنامههایی که تخصیص اعتبار برای چارچوب توافق را با محدودیت مواجه میکردند، آغاز شد. کنگره صد و چهارم آمریکا که در سال ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۶ یعنی چند ماه بعد از توافق کره شمالی با اکثریت جمهوریخواه تشکیل شد در مجموع ۵۲ طرح علیه پیونگیانگ معرفی کردند که از میان آنها ۵۲ طرح به قانون تبدیل شد.
کارشنکیهای کنگره موجب شده بود تعهد آمریکا برای تحویل نفت سوختی تعهد شده، اغلب با تأخیرهایی همراه باشد که این موضوع همواره کره شمالی را عصبانی میکرد.
علاوه بر این، دولت بیل کلینتون، در اجرای سایر تعهداتش از جمله رفع تحریمها علیه کره شمالی هم عملاً اقدامی انجام نمیداد. در حالی که آمریکا بایستی مطابق بندهای چارچوب توافق دو نیروگاه برق هستهای تحویل کره شمالی میداد، تا پایان دولت کلینتون، حتی بتنهای مربوط به زیرساختهای نیروگاه اول هم ریخته نشده بود.
در کارزار انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۰۰، وعده لغو یا پاره کردن این توافق هستهای یکی از مواردی بود که «جورج دبلیو بوش» آن را مطرح میکرد. زمانی که او به قدرت رسید، با توجه به اینکه فروپاشی وعدهدادهشده کلینتون در کره شمالی هنوز محقق نشده بود او تلاش کرد با اعمال فشار بر کره شمالی، این کشور را به خروج از توافق وادار کند.
بوش چند ماه بعد، اعلام کرد که نهادهای اطلاعاتی آمریکا شواهدی در دست دارند که نشان میدهند کره شمالی برنامهای مخفیانه برای غنیسازی اورانیوم دارد و به همین دلیل توافق هستهای را نقض کرده است. او بر همین اساس عدم تعهد واشنگتن به این توافق را اعلام کرد.
سرانجام این توافق در سال ۲۰۰۲ دچار فروپاشی شد.