یک شیفت بیمارستان، شیفت بعدی مسافرکشی. شیفت آخر؟ ماشینخوابی، کرایه تخت در خوابگاه و پانسیون یا زندگی اشتراکی.
زهرا جعفرزاده
روزنامه هم میهن
ماهانه 14 تا 15 میلیون تومان، کفاف زندگیشان را نمیدهد. اضافه کاری ساعتی 25 هزار تومان. هشت ساعت اضافه کار کنند، 200 هزار تومان بیشتر نمیگیرند. همان را هم باید برای رفت و آمد بدهند. در یک سال گذشته 400 پرستار از استان گیلان به تهران مهاجرت کردهاند، در کرمانشاه پرستاران، با هم همکار میشوند، شرکت خدمات پرستاری در خانه راهاندازی میکنند، با هم خانهای در تهران کرایه میکنند و راهی میشوند.
در یزد، پرستار را به دلیل مطالبهگریاش انفصال از خدمت میکنند و در شهری دیگر تبعیدش میکنند. نتیجه؟ فرار پرستاران از بیمارستانها، کار کردن در آپاراتی و میوهفروشی و لبنیاتی، توزیع تخممرغ و آرایشگری و حتی دستفروشی. گروهی هم از کشور مهاجرت میکنند، به کشورهای حاشیه خلیج فارس و حقوقهای چند صد میلیون تومانی میگیرند یا به اروپا میروند و 3 هزار یورو و 4 هزار دلار درآمد دارند. خبرها حکایت از خانهبهدوشی پرستاران مجرد در شهرهای بزرگ مانند تهران دارد؛ تهران که انتخاب اولشان برای کار و زندگی است.
کرایه بالای مسکن اما منجر شده تا خانهشان، ماشین شود و مراکز اورژانس و پانسیون و خوابگاه. تعدادی از آنها مراکز اورژانس را به عنوان سومین شیفت انتخاب میکنند تا همانجا روزشان را پایان دهند. عدهای هم میان شیفتها در ماشین میخوابند تا به کار بعدی برسند، جزئیات بیخانمانی و دردسرهای معیشت پرستاران را فعالان صنفی، خود و همکارانشان به درستی روایت میکنند.
بیخانمانی پرستاران
اوایل اسفندماه، دبیرکل خانه پرستار خبر از ماشینخوابی برخی از پرستاران داد؛ پرستارانی که بهدلیل مشکلات معیشتی، توانایی پرداخت کرایهخانه را ندارند. او گفته بود: «برخی از پرستاران فعلی ما از شهرستان به تهران آمدند و بهدلیل شرایط مهاجرت بیناستانی در کار خود باقی ماندند. گروهی از این افراد، برای اینکه کرایهخانه ندهند، چند شیفت کار میکنند و در ساعت استراحت، در خودروی شخصی میخوابند.» او در گفتوگو با هممیهن اما جزئیات بیشتری روایت میکند. در تهران سه دانشگاه علوم پزشکی تهران، شهید بهشتی و ایران بهشدت نیاز به پرستار دارند، آگهی استخدام میدهند اما کسی اقدام نمیکند. دانشگاه برای هزار نفر درخواست استخدام میکند، اما درنهایت 300-200 نفر شرکت میکنند.
اما چه کسانی برای استخدام اقدام میکنند؟ اغلب پرستارانی که در شهرستانها کار میکنند، به آنها گفته میشود تا پنج سال نمیتوانند به دانشگاه شهرشان منتقل شوند، چراکه پیش از این پرستاران با هدف استخدام به تهران میآمدند و بعد از استخدام، درخواست انتقال میدادند تا به شهر خودشان برگردند. در قانون جدید، پرستار باید پنج سال در تهران بماند و دو، سه شیفت کار کند تا بتواند هزینههای زندگیاش را تامین کند.
اگر خانه کرایه کند، بخش زیادی از حقوقاش را باید پرداخت کند، بنابراین ترجیح میدهد در خوابگاه یا خودرو یا با کار کردن در شیفت شب مراکز اورژانس، همانجا بخوابد. یعنی هفت روز هفته را باید در شیفت شب کار کند، اگر هم شیفت شب نبود، مجبور است در ماشین یا خوابگاه بخوابد. با این روش میتواند بخشی از حقوقاش را پسانداز کند یا برای خانوادهاش در شهرستان بفرستد. عدهای هم ناچارند برای زندگی به اطراف تهران بروند.
خانهنشینی، تغییر شغل و مهاجرت؛ سه معضلی است که به گفته شریفیمقدم وضعیت پرستاری را بحرانی کرده است: «سالهاست برخی مسائل را فریاد میزنیم؛ مسائلی که پرستاران و مردم را درگیر کرده، اما گوش کسی بدهکار نیست، چراکه ساختار مشکل دارد. کدام پرستار میتواند با حقوق 15-14میلیون تومانی زندگی کند؟
پرستار وقتی دو شیفت هم کار میکند، نهایت حقوقاش به 30 میلیون تومان میرسد که باز هم کافی نیست. سالهاست این موضوعات را مطرح میکنیم و آمدن و رفتن دولتها هم تفاوتی ایجاد نکرده است. ساختار وزارت بهداشت بهگونهای است که به پرستاران توجهی نمیکند.» به گفته دبیرکل خانه پرستار، مشکل اصلی پرستاری، میزان دریافتیشان است: «پرستاری که به استرالیا، کانادا و... مهاجرت میکند نزدیک به سه هزار یورو یا چهار هزار دلار دریافتی دارد، درحالیکه درآمدش در ایران به 200 دلار هم نمیرسد. تعداد زیادی از پرستاران مهاجرت کردهاند یا در حال مهاجرتاند.»
از پرستاری در منزل تا تخممرغفروشی
پرستار راه دیگری هم دارد و آن تغییر شغل است؛ مثلاً زیرزمینی اجاره کرده و تخممرغ توزیع میکند، مسافرکشی میکند یا خدمات پرستاری در منزل میدهد یا در بخش زیبایی فعال شده. نتیجه اما یکسان است؛ خالی شدن بیمارستانها از پرستار: «در تهران 50 هزار پرستار خانهنشین هستند، آنها میگویند ماهانه 15 میلیون تومان ارزش آنهمه سختی و فشار کاری را ندارد.
در مقابل اما پرستاری در منزل، درآمد بالایی دارد. انتظار جامعه پرستاری این است که حقوق ثابتی دریافت کند، طرح فوقالعاده خاص با ضریب مناسب برایش حساب شود و قانون تعرفهگذاری بهطور کامل اجرا شود؛ قانونی که از سال 86 در جریان است اما اجرا نشده و حالا هم بعد از سالها مدل دیگری از آن در حال اجراست.» به گفته شریفیمقدم، تعرفههای گروه پزشکی برای سال آینده، 46 درصد افزایش یافته، اما کسی نمیگوید که چرا 46 درصد تعرفه بالا رفته یا چرا تعرفه اضافهکاری دوبرابر شده، اما به پرستاران که میرسد هم اضافهکاری اجباری با 30-25هزار تومان دارند، هم حقوقشان پایین است. هر بار اعتراض میکنند، یک معوقه پرداخت میکنند اما مشکل با این پرداختها حل نمیشود.
شیفت سوم: مراکز اورژانس
یکی از فعالان پرستاری که نخواست نامش در گزارش بیاید، مهاجرت بیناستانی پرستاران را تایید میکند. او میگوید که به هر حال موقعیت شغلی در تهران بهتر است، بیمارستانهای خصوصی آن بیشتر است و امکان چند جا کار کردن هم فراهم است. به گفته او، این پرستاران چند شیفت کار میکنند اما خانه کرایه نمیکنند، چون بخش زیادی از درآمدشان برای اجارهخانه میرود. به همین دلیل یا در خودرویشان در حیاط بیمارستان میخوابند یا شیفت سوم را در مراکز فوریتهای پزشکی میمانند.
این فعال پرستاری میگوید که در بیمارستان شریعتی چندنفر به این شکل کار و زندگی میکنند: «از قدیم خودروخوابی پرستاران وجود داشت، اینکه در چند بیمارستان کار میکنند و برای استراحت به مراکز آمبولانس میروند. اما حالا گزارشهای زیادی از این وضعیت به ما داده میشود مخصوصاً در یکی، دو سال اخیر بیشتر شده است. برخی از مراکز هم برای پرستاران تازه استخدامشده، پانسیون در نظر میگیرند، البته بهطور موقت و بعد از پایان مهلت، آنها دوباره بیخانمان میشوند. تعداد این افراد هم زیاد است.»
همه اینها در شرایطی است که به گفته این پرستار، هیچ تغییری در شرایط پرستاران صورت نگرفته است: «وزارت بهداشت تلاش کرد تا منابعی را برای این بخش در نظر بگیرد. درحالحاضر از میان کارکنان دولت، کمترین دریافتی به کارکنان آموزشوپرورش و بعد از آنها به کارکنان وزارت بهداشت تعلق میگیرد.» این فعال پرستاری میگوید که پرستاران درخواست تغییر شرایط داشتند، تجمع کردند و دست به اعتصاب زدند اما درنهایت با آنها برخورد شد. پرستارانی در یزد، کرمانشاه، مشهد و شیراز تعلیق شدهاند. در بیمارستان امام خمینی تهران هم چندنفر تعلیق شدند. حتی گزارشی از تبعید پرستاران به شهرهای دیگر هم شنیده شد.
3 ماه تعلیق از کار بهدلیل مطالبهگری
رانندگی، آپاراتی، لبنیاتی، طلاسازی و آنهایی که در مضیقه مالیاند، دستفروشی هم میکنند. این روایت محمدرضا دارا، پرستار تعلیقشده یکی از مراکز درمانی یزد از وضعیت پرستاران شهرش است. او میگوید، پرستاران امکاناتی ندارند و رفاهیاتی برایشان در نظر گرفته نشده است.
محمدرضا دارا، پرستار مرکز ترومای بیمارستان شهید رهنمون یزد است، دو ماه است در تعلیق بهسر میبرد و تا ماه دیگر همین وضعیت ادامه دارد؛ حکم تعلیق از کارش، سهماهه است: «اول اردیبهشتماه سال آینده تعلیقم تمام میشود.» دارا را بهدلیل مطالبهگری بازخواست کردند و با شکایت رئیس قبلی دانشگاه علوم پزشکی یزد و پیگیریهای او برای محکومیت این پرستار با 28 سال سابقه کار، درنهایت نتیجه داد.
اولین اعتصاب پرستاران یزد، اردیبهشتماه امسال رقم خورد، همان موقع استاندار وقت یزد، در میان تجمعکنندگان حاضر شد و به آنها وعده داد که یکی از وعدهها، پرداخت معوقات بود و دیگری هم در نظر گرفتن مسکن پرستاری بود؛ موضوعی که در شورای عالی مسکن هم تصویب شد اما هیچوقت به مرحله اجرا نرسید. معوقاتشان را هم بهاندازه دوماه پرداخت کردند و بعد دیگر خبری نشد.
همان موقع، دارا و گروهی از پرستاران، در راستای مطالبهگریشان در اجرای قوانین و بهبود وضعیت معیشت، با تشکیل پرونده حراستی مواجه شدند: «یکسالونیم پیش، در راستای ظلمی که به جامعه پرستاری میشد، شروع به فعالیت کردیم و حدود پنج هزار نفر از کادر درمان، عضو شدند. ما محکم پای مطالباتمان ایستادیم؛ چراکه مطالبه ما صنفی بود، اما مدیران قبلی دانشگاه علوم پزشکی یزد، واکنشهای تند و خشکی داشتند و کل اعتراضات ما را زیرسوال بردند.»
مطالبهگری آنها تنها به تجمعات پیوسته ختم نشد و حدود سهبار هم دست به اعتصاب زدند؛ اتفاقی که باعث شد رئیس دانشگاه علوم پزشکی یزد در دادگاه، علیهشان شکایت و درنهایت محمدرضا دارا را متهم به لیدری اعتراضات کند: «در دادگاه مرا تبرئه کردند، اما رئیس دانشگاه دوباره از من شکایت کرد. از حراست علیه من گزارشهایی جمع کرده بود و درنهایت در فضایی که خودم هم در آن حضور نداشتم، مرا از کار تعلیق کردند.» به گفته او، بعد از تغییر مدیریت، رئیس جدید دانشگاه تلاش زیادی برای اجرا نشدن حکم کرد، اما درنهایت حکم اجرا شد.
دارا چهار فرزند دارد و حالا در دومین ماه تعلیق بهسر میبرد. او میگوید بعد از 28 سال و نیم کار، بهدلیل مطالبهگری در خانه نشسته است و اجازه کار ندارد. غیر از او، هیچیک از معترضان با چنین حکمی مواجه نشدند، برایشان در حراست دانشگاه پرونده تشکیل شد، تعدیل شدند، برخی هم کار را رها کردند و رفتند، اما تعلیق نشدند. اعتراض اصلی آنها درباره معیشت بود؛ تعرفه اضافهکاری 15 هزار تومانی که پس از کمکردن مالیات 13 هزار تومان میشود، برایشان توهینآمیز است.
بعد از اعتراضات پرستاری، مدیران اعلام کردند که این عدد به 60 هزار تومان افزایش مییابد، قرار بود از مهرماه اجرا شود اما نشد. پرستاران حدود 15 میلیون تومان حقوق میگیرند و اگر باسابقه باشند، 20 میلیون تومان. از این درآمد، ماهانه 5 تا 8 میلیون تومان اجارهبهای مسکنشان میشود و با تعرفهای که برای اضافهکاری اجباری در نظر گرفته شده هم کمبودها جبران نمیشود. اگر آنها شش ساعت شیفت اضافهکار کنند، نزدیک به 300 هزار تومان پول میگیرند که همین را هم باید برای رفتوآمد هزینه کنند.
دارا میگوید که در این شرایط، ماهانه 10 تا 12 نفر از پرستاران استعفا میدهند که از این تعداد، چهار نفر به خارج از کشور مهاجرت میکنند و مابقی در حرفههای دیگر مشغول بهکار میشوند: «85 تا 90 درصد پرستاران دو جا کار میکنند. درآمد کار در دو بیمارستان، حدود 40 میلیون تومان است، از این مبلغ 10 تا 12 میلیون تومان را باید بابت مالیات پرداخت کنند و چیزی برای خودشان نمیماند.»
تبعید، مهاجرت به تهران و بیپولی
سوار کردن یکی از بیماران و رساندنش به مقصد، برای آقای «د» خاطره دردآوری است؛ او راننده تاکسی اینترنتی است که کارش را بعد از شیفت بیمارستان شروع میکند و چندی پیش یکی از بیماران، بهصورت اتفاقی او را بهعنوان راننده انتخاب کرده بود: «چرا یک پرستار درسخوانده باید راننده تاکسی باشد، ما برای کنکور خیلی درس خوانده بودیم، در کنار درس خواندن هم کارورزیهای سختی داشتیم، استادان، با ما سختگیریهای زیادی میکردند که درنهایت برویم راننده شویم؟»
او میگوید که دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه هر دو، سهماه یکبار مطالباتشان را پرداخت میکند، شهرهای دیگر مثل تهران وضعیت بهتری دارند و همین موضوع سبب شده تا خیلیها به تهران مهاجرت کنند. آنجا پرداخت مطالبات حدود یکماه تأخیر دارد. پرستاران یک شهر جمع میشوند، پانسیونی میگیرند و زندگی میکنند: «نمونه این اتفاق برای خودم افتاده. بعد از تعطیلات نوروز به تهران میروم، قرار است ماشینم را بفروشم و با پولش جایی اجاره کنم. از اینجا باید فرار کرد.» او میگوید، تعدادی از همکارانش حتی پرستاری را هم رها کردهاند و به تهران رفتهاند برای کار؛ کسانی که شاید بهدلیل وضعیتی که داشتند، میتوانستند بهراحتی استخدام شوند.
آقای «د» را بهدلیل شرکت در اعتراضات پرستاری، از شهر کرمانشاه به اسلامآباد غرب تبعید کرده بودند و از اول اسفندماه دوباره به محل کارش در کرمانشاه بازگشته است. اعتراضات آنها برای رسیدن به حقوحقوقشان از دو سال پیش شروع شد؛ درست زمانی که موج اعتراضات در سراسر کشور آغاز شده بود. آنها در کرمانشاه بهصورت مکتوب با معاونها و رؤسای مختلف بیمارستانی و دانشگاهی در ارتباط بودند و تقاضای اصلاح وضعیت معیشتشان را داشتند: «بهجای اینکه به حرف ما گوش بدهند، پسمان زدند.» اعتراض اصلی آنها به وضعیت درآمدها بود، هنوز هم همین درخواست را دارند.
آقای «د» میگوید که امروز کار میکنیم، 12ماه بعد پولش را میدهند. اضافهکاریها اجباری است، چون نیرو کم است. پول ما را نمیدادند اما برای رأی آوردن فلان نماینده، بودجههای زیادی صرف میکردند: «ما در استانداری و دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، تجمع کردیم و گفتیم حقمان را میخواهیم. تمام اعتراضات مسالمتآمیز بوده؛ اعتراض به تعرفه پایین اضافهکاری، به پرداختهای با تأخیر یکساله، به حقمسکن 90 هزار تومانی که چندینسال است پرداخت نشده، هزینه لباس فرمی که پولش را نمیدهند و... همه اینها بهصورت مکتوب اعلام شد اما اتفاقی نیفتاد.»
پرستاران تجمع کردند و پس از آن بود که اسامیشان به حراست فرستاده شد. گفتند آقای «د» لیدر است و برایش پروندهسازی کردند. او را به چهار سال تبعید به یک شهرستان محکوم کردند، بعد از اعتراض حکم به یکسال تبعید به یکی از توابع اسلامآباد که 70 کیلومتر از شهر دور است، کاهش یافت. آقای «د» ششماه در منطقه دیگری کار کرد تا اینکه جواب اعتراضش در دیوان عدالت اداری آمد که تایید کرده بودند اعتراضات، صنفی بوده و حکم لغو شد. این پرستار حالا در همان بیمارستان محل خدمتاش مشغول بهکار است اما میگوید که در این مدت خسارت زیادی دیده، یکششم حقوقش را کم کردند و هزینه زیادی بابت رفتوآمد داده است.
این پرستار از بیمارستان امام علی کرمانشاه خبر دارد و میگوید که امسال 25 نفر از کادر پرستاری این بیمارستان، به خارج از کشور مهاجرت کردهاند. بیشتر پرستاران به آلمان مهاجرت میکنند. آنجا نزدیک به سههزار یورو حقوق میگیرند که هم میتوانند زندگیشان را آنجا بچرخانند، هم اینکه پولی برای خود نگه دارند: «روزی از راه میرسد که بیمار به اورژانس میرود و هیچ پرستار و پزشکی نباشد که او را درمان کند. سیستم درمان، پرستاران باسابقهشان را دودستی تقدیم کشور دیگری میکنند.»
زندگیهای اشتراکی
موج مهاجرت به کلانشهرها ازجمله تهران، آغاز شده؛ موجی که با جدایی پرستاران از بیمارستانهای شهرشان و پیوستن به بخش خصوصی در شهری دیگر، با امکانات و تعرفههای بیشتر همراه است. سهماه از طرح پرهام رازیانی مانده بود که تصمیم گرفت از بیمارستان طالقانی کرمانشاه توقف طرح پرستاریاش را کلید بزند و راهی تهران شود.
او همراه با تعدادی از پرستاران، در تهران شرکت خدمات پرستاری در منزل راهاندازی و با چند نفر از اقوامشان خانهای بهصورت اشتراکی اجاره کرده است. مهاجرت به تهران برای او هم چالشی بود؛ هرچند درآمد فعلیاش از پرستاری در منزل، از کار در بیمارستان کرمانشاه بیشتر است. این وضعیت بسیاری از همکارانش است: «پرستاران مجبورند در چند بیمارستان کار کنند یا درنهایت مهاجرت کنند، به شهرهای بزرگ بروند و آنجا وارد بخش خصوصی شوند.
دخلوخرج کار پرستاری با هم نمیخواند.» او ماجرای پرستارانی که به تهران آمدهاند و برای کرایهخانه با مشکل مواجهاند را میداند و میگوید که هزینه مسکن بسیار سنگین است و تبدیل به معضل شده: «من به تنهایی نمیتوانستم خانه بگیرم. خیلی از همکارانمان که به تهران میآیند هم نمیتوانند خانه بگیرند، یا به پانسیون و خوابگاه میروند یا مجبورند با چندیننفر خانه بگیرند. برخی از پرستاران هم در شرکتهای خدمات پرستاری در خانه کار میکنند و فقط پنجشنبهها و جمعهها به تهران میآیند، کار میکنند و برمیگردند به شهرشان.» پرستاران مجرد بهراحتی مهاجرت بیناستانی میکنند، اگر خانوادهای داشته باشند، نمیتوانند بهراحتی جابهجا شوند.
ماشینخوابی بین شیفتها
محمد حسینپور، رئیس خانه پرستار گیلان هم میگوید که پرستاران بیمارستانهای این استان، چندین شیفت کار میکنند؛ یک شیفت بیمارستان کار میکنند، شیفت بعدی مسافرکشی میکنند. گاهی اوقات فاصله بین دو شیفت را در ماشین میخوابند. او هم درباره مهاجرت بیناستانی پرستاران فراوان شنیده و میگوید که هر سال وزارت بهداشت مجوزهایی برای استخدام میدهد. به استان گیلان که میرسد، تعداد استخدامها 20 نفر اعلام میشود.
درحالیکه هر سال نزدیک به 100 پرستار پایان طرحی یا ترک کار و خانهنشین داریم، در مقابل اما تنها 20 پرستار جذب میکنند؛ به همین دلیل بیشتر پرستاران گیلانی، انتخابشان تهران است. چراکه در تهران فرصت کار کردن در بخش خصوصی دارند. براساس اعلام او، حدود 400 پرستار از گیلان به تهران مهاجرت کردهاند: «این افراد معمولاً همدیگر را پیدا میکنند و با هم جایی را اجاره میکنند.
برخی مراکز پانسیون دارند و امکان ماندن برای پرسنل وجود دارد. البته پرستاری که یک شیفت صبح کار میکند و یک شیفت عصر، ترجیح میدهد یک شیفت هم در بیمارستان بماند و استراحت کند. برخی پرستاران بعد از 20 سال کار، استعفا میدهند و وارد حرفه دیگری میشوند. در دو سال اخیر، موارد خیلی زیادی در استان گیلان داشتیم که به همین شکل ترک کار کردهاند. به همین دلیل بیمارستانهای گیلان با کمبود نیرو مواجهاند. حتی بیمارستانهای کوچک، سالانه 6-5 مورد خروجی دارند درحالیکه ورودی نیرو ندارند.»
به گفته او، اوضاع معیشت پرستاران بسیار نامناسب است، در 18 ماه گذشته 40 مورد تجمع در راستای مطالبهگری پرستاران صورت گرفته، حتی برای اولینبار بعد از انقلاب، اعتصاب کردند: «رئیسجمهوری براساس فرمولی اعلام کرد که تعرفه شیفت کاری پرستاران میتواند دوبرابر شود، قبلاً اینطور بود که شیفت هشت ساعته 160 هزار تومان حساب میشد و قرار بود تعرفهاش بالا برود، اما باز هم چنین اتفاقی نیفتاد.»
بهگفته حسینپور، همین وضعیت منجر به افزایش مهاجرت پرستاران شده است، حتی در استان گیلان که مراکز درمانی مانند تهران نیستند، باز هم مهاجرت بسیار داغ است. در فضای مجازی بهطور مرتب خبر مهاجرت پرستاران شنیده میشود. قبلاً به کشورهای اروپایی میرفتند و حالا به کشورهای حاشیه خلیجفارس. آنجا حقوقهای 500-400 میلیون تومانی به همراه مسکن میگیرند. بالای 90 درصد هم از شرایطشان راضیاند.
خانهنشینی آسیب کمتری دارد
«خانهنشینی، آسیب کمتری میزند.» این روایت جواد توکلی، عضو شورای مرکزی خانه پرستار و فعال پرستاری در مشهد از شرایط کاری پرستاران است. او به هممیهن میگوید که پرستاران در کنار مشکلات فیزیکی و عوارض اسکلتی که بهدلیل کار برایشان ایجاد میشود، با فشارهای روحی و روانی بالایی هم مواجهاند. در خانه نشستن، آسیب روحی و جسمی کمتری به آنها وارد میکند. توکلی میگوید که از یک شیفت به شیفت دیگر، با ترک کار پرستاران مواجهایم. خیلی از پرستاران در تاکسیهای اینترنتی، مسافرکشی میکنند.
برخی هم کارهای متفرقه دارند مثل میوهفروشی و... درحالیکه پرستاری رشتهای مورد نیاز است، اما زمانیکه پرستار از نظر مالی و روانی در آرامش نباشد، نمیتواند خدمترسانی خوبی هم به بیمار داشته باشد و درنهایت خود بیمار آسیب میبیند. وقتی پرستار چند شیفت کاری میایستد، روی کیفیت کارش تاثیر میگذارد. همچنین اثر کمخوابی شیفت شب قبل، در شیفت صبح نشان داده میشود. پیش از این مجلس تصویب کرده بود که پرستار بتواند با حداقل شیفت، تامین مالی شود یا قانون تعرفهگذاری بعد از 16 سال اجرا شد، اما باز هم راضیکننده نبود.
قانون ارتقای بهرهوری کارکنان بالینی نظام سلامت که اضافهکار پرستاران را محدود میکند و باید ضریبهای خاصی به شیفتهای شب و تعطیلات تعلق گیرد هم بهدرستی اجرا نمیشود. پرستاران همچنان مجبور به انجام اضافهکاری هستند. قانون بعدی، قانون مشاغل سخت و زیانآور است که امتیازاتی برای پرستاران قائل شده تا آنها بتوانند در شرایط خاصی از مزایای بازنشستگی استفاده کنند یا ضرایب سختی کار بالاتری داشته باشند. همه اینها گفته شد تا مشخص شود که در حوزه قوانین و بخشنامه، مشکلی وجود ندارد؛ مسئله این است که این قوانین اجرا نمیشوند.
توکلی میگوید که پرستاران همیشه اعلام کردهاند چیزی جز اجرای قانون نمیخواهند. قوانین واضح است اما در اجرا به شیوه دوگانه عمل میشود: «پرستاران از زمان شروع طرح تحول سلامت همواره اعتراضاتی داشتهاند، آنها شاهد بیعدالتی در برخوردها هستند، اگر شیوه تقابل دوگانه وزارت بهداشت در اجرای قوانین کنار گذاشته شود و قانون تعرفهگذاری خدمات مانند پزشکان اجرا شود، درصد زیادی از نارضایتی پرستاران کم میشود. درحالحاضر اقدامات درمانی که پرستاران انجام میدهند، بهنام خودشان ثبت نمیشود و بهاسم پزشک است. همین بیعدالتیها آزارشان میدهد.»
منبع خبر "
عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد.
(ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.