از هفتم اکتبر به این سو آرای فیلسوفان اروپایی و کشیشان یهودستیز را بررسی کرده ام. در نهایت متوجه شدم نفرت بخش بزرگی از اینها، به شرقی بودن خاستگاه یهودیان بر می گردد! از جمله فیلسوفان مشهور غربی که یهودیان را فلسطینی و شرقی انگاشته و آن ها را به این سبب تحقیر می کنند و حتی فاقد عقل فلسفی و تاریخ می دانند، ایمانوئل کانت و فردریش هگل است. گویی یهود چون شرقی است، نمی تواند به خوبی کلیات فلسفی را بفهمد و چون شرقی است، تاریخ ندارد. متناسب با این تلقی، برخی از یهودستیزان می گفتند که یهودیان وصله ناجوری هستند و باید به فلسطین تبعید شوند یا به این کشور بازگردند.
آنچه گفته شد دلیلی مغفول برای پرهیز از یهودستیزی است. باید مراقب بود حمایت از مردم مظلوم فلسطین و عصبانیت از جنایات صهیونیست ها ما را به یهودستیزی نکشاند. هرچند دلیل اصلی ما متکی بر عقل و فطرت مشترک انسانی است و اسلام راستین هم در برابر یهودستیزی قرار دارد.
واقع امر آن است که خاستگاه اولیه نژادپرستی و اوج آن را در تاریخ اروپاییان و غربی ها می توان دید و نژادپرستی و آپارتاید صهیونیستی، در برخی عناصر خود، تتمه، زائده و زائیده آن است.
جنایاتی که در حق یهودیان در طول تاریخ اروپا حتی در دوران روشنگری شده، مشابهی در دنیای اسلام و تاریخ ایران نداشته است. ایرانیان و مسلمانان علی الاغلب نسبت به یهودیان بر مدار مدارا و رواداری بوده اند. اما صهیونیست ها انتقام اروپایی ها را از مردم مسلمان گرفته اند و این دلیلی کمتر توجه شده برای مخالفت با صهیونیسم سیاسی است.
جهت آگاهی:
قبل از جعل دولت اسرائیل، صهیونیسم مذهبی برخلاف صهیونیسم سیاسی، مخالف تشکیل دولت یهود آن هم در فلسطین بوده است.
صهیونیسم در ابتدای جعل و تشکیل دولت اسرائیل، عمدتاً رویکردی سکولار، غیرمذهبی و حتی مارکسیستی داشته است. در ظاهر مذهبی شدن دولت یهود، امری متأخر و مربوط به دهه های بعد است که امروز اوج آن را در دولت افراطی نتانیاهو می بینیم.
در اراضی اشغالی فلسطین همچنان شاهد جریاناتی مانند صهیونیسم لیبرال و پساصهیونیسم هستیم که اینان مخالف طیف تندروتر صاحب قدرت در آنجا و جنگ علیه فلسطینیان هستند.