«تابناک با تو» - در بسیاری از خانوادهها، رفتارهای زیادهخواهانهی کودکان میتواند چالشی بزرگ باشد. والدین ممکن است تصور کنند که اوقع زیاد، قشقرقهای بیپایان و مقاومت در برابر قوانین، نتیجهی زیادهروی در محبت یا فراهم کردن امکانات بیش از حد است. اما در واقع، ریشهی این رفتارها معمولاً عمیقتر از آن چیزی است که در ظاهر دیده میشود.
کودکانی که بیش از حد نازپرورده به نظر میرسند، در اغلب موارد با نیازهای عاطفی پاسخدادهنشده، مرزهای نامشخص و نبود ارتباط مؤثر در خانواده روبهرو هستند. لوس شدن کودک به این معنا نیست که او ذاتاً ناسپاس یا نافرمان است، بلکه نشان میدهد که احساس امنیت، کنترل و ارتباط درونی خود را از دست داده است.
والدینی که به دنبال راهی برای تربیت فرزندان مستقل و مسئولیتپذیر هستند، باید رفتارهای ظاهراً لوس را نه به عنوان یک مشکل، بلکه به عنوان نشانهای از نیازهای عاطفی در نظر بگیرند. در این مقاله، ده نشانهی رایج که نشان میدهد یک کودک بیش از حد متوقع شده است، بررسی میشود و راهکارهایی برای کمک به اصلاح این رفتارها ارائه خواهد شد.
۱. عدم پذیرش «نه» و ناتوانی در کنترل ناامیدی
کودکی که طاقت شنیدن «نه» را ندارد، معمولاً درک درستی از محدودیتها و قوانین ندارد. این کودکان ممکن است با کوچکترین مخالفتی عصبانی شوند، اصرارهای مداوم داشته باشند یا حتی قشقرق به پا کنند. این رفتار، اغلب ناشی از مرزهای نامشخص یا نبود فرصت کافی برای یادگیری تحمل ناامیدی است.
راهکار: والدین باید قاطعیت را در کنار همدلی به کار ببرند. به جای گفتن یک «نه» خشک و مستقیم، احساسات کودک را تأیید کنند: «میدانم که دلت میخواهد بیشتر بازی کنی، اما الان وقت خواب است.» این روش، به کودک میآموزد که محدودیتها بخشی طبیعی از زندگی هستند و ارتباط والد-فرزندی بر پایهی اعتماد بنا شده است، نه کنترل محض.
۲. جلب توجه مداوم از دیگران
برخی کودکان نیاز دارند که همیشه مرکز توجه باشند. آنها ممکن است والدینشان را در گفتوگوها قطع کنند، در محیطهای اجتماعی بیوقفه حرف بزنند یا به روشهای مختلف توجه طلب کنند. این رفتار معمولاً از احساس ناامنی یا نبود ارتباط عاطفی کافی در خانواده سرچشمه میگیرد.
راهکار: ایجاد ارتباط روزانهی بیوقفه با کودک اهمیت زیادی دارد. والدین باید ۱۰ تا ۲۰ دقیقه از روز را بدون هیچگونه حواسپرتی، به تعامل با کودک اختصاص دهند. فعالیتهای سادهای مانند بازی کردن، صحبت کردن یا در آغوش گرفتن، به کودک این پیام را میدهد که بدون نیاز به جلب توجه مداوم، ارزشمند و دیدهشده است.
۳. استفاده از قشقرق و گریه برای رسیدن به خواستهها
یکی از نشانههای کودکی که نازپرورده شده است، واکنشهای احساسی شدید به هرگونه مخالفت است. این کودکان اغلب برای به دست آوردن چیزی، به گریه، فریاد یا لجبازی روی میآورند. برخلاف تصور رایج، این رفتارها نوعی دستکاری یا فریبکاری نیستند، بلکه واکنشی به احساس درماندگی یا ناتوانی در مدیریت احساسات است.
راهکار: والدین باید هنگام بروز چنین رفتارهایی آرامش خود را حفظ کنند. واکنش شدید یا تسلیم شدن در برابر این رفتارها، تنها آن را تقویت میکند. در عوض، والدین میتوانند با تأیید احساسات کودک («میبینم که خیلی ناراحت هستی») و ارائهی حمایت («من کنارت هستم تا حالت بهتر شود»)، به او کمک کنند تا یاد بگیرد احساساتش را به شیوهی سالمتری مدیریت کند.
۴. اجتناب از پذیرش مسئولیت
کودکانی که بیش از حد نازپرورده شدهاند، معمولاً از انجام وظایف و مسئولیتهای ساده خودداری میکنند. ممکن است مرتب کردن اتاق، انجام تکالیف مدرسه یا حتی وظایف کوچکی مانند جمع کردن اسباببازیها را نپذیرند. این رفتار گاهی به دلیل حمایت بیش از حد از کودک و گاهی به دلیل توقع زودهنگام برای استقلال شکل میگیرد.
راهکار: والدین باید مسئولیتهایی متناسب با سن کودک به او بدهند و او را در فعالیتهای خانوادگی مشارکت دهند. مهمتر از نتیجه، باید تلاشهای کودک مورد تشویق قرار گیرد. مثلاً به جای تمرکز بر بینقص انجام دادن کار، والدین میتوانند از او قدردانی کنند: «دیدم که خیلی تلاش کردی تا اتاقت را مرتب کنی، آفرین!»
۵. نشان ندادن قدردانی و احساس طلبکاری
یکی از بارزترین نشانههای کودک متوقع، نداشتن حس قدردانی است. این کودکان ممکن است از امکاناتی که دارند لذت نبرند، برای چیزهای جدید هیجانزده نشوند یا اگر به خواستههایشان نرسند، احساس نارضایتی کنند. این وضعیت زمانی تشدید میشود که والدین برای جبران کمبودهای عاطفی، کودک را با هدایا و امتیازات مادی اشباع کنند.
راهکار: قدردانی از طریق ارتباط انسانی تقویت میشود. والدین باید کودک را در لحظات معنادار خانوادگی، مانند کمک در آشپزی، نوشتن کارت تبریک برای اعضای خانواده یا انجام کارهای خیریه، مشارکت دهند. همچنین بهتر است که والدین از پاداشهای مادی بهعنوان ابزار تربیتی استفاده نکنند. به جای آن، برای تلاشهای کودک ارزش قائل شوند: «ممنون که در تمیز کردن خانه کمک کردی، واقعاً از همکاری با تو لذت بردم.»
۶. وابستگی شدید به تأیید دیگران
کودکانی که بیش از حد به تأیید دیگران وابستهاند، معمولاً اعتمادبهنفس پایینی دارند و ارزش خود را از دیدگاه دیگران تعریف میکنند. آنها برای هر تصمیمی به دنبال تشویق و تأیید والدین یا اطرافیان هستند و در صورت دریافت نکردن واکنش مثبت، دچار ناامیدی میشوند.
راهکار: والدین باید به کودک بیاموزند که ارزش و تواناییهایش به نظر دیگران وابسته نیست. تحسین باید بر اساس تلاش کودک باشد، نه فقط نتیجه. همچنین، باید به او اجازه داده شود تا تصمیمات کوچکی را بهتنهایی بگیرد و پیامدهای آن را تجربه کند. جملاتی مانند «مهم این است که خودت از نتیجه کارت راضی باشی» میتواند در کاهش این وابستگی مؤثر باشد.
۷. انتظار دریافت پاداش برای هر کار کوچک
برخی کودکان تنها زمانی وظایف خود را انجام میدهند که در ازای آن هدیه، پول یا امتیازی دریافت کنند. این رویکرد باعث میشود که کودک انگیزهی درونی خود را از دست بدهد و تنها برای پاداش، مسئولیتپذیر باشد.
راهکار: والدین باید ارزش انجام کارهای خوب را بدون وابستگی به پاداش برای کودک مشخص کنند. به جای هدیه دادن برای هر کار مثبت، میتوان از قدردانی کلامی استفاده کرد: «کمک تو برای من خیلی ارزشمند بود.» همچنین، تشویق باید به شکل تصادفی و غیرقابل پیشبینی باشد تا کودک یاد بگیرد که مسئولیتپذیری بخشی طبیعی از زندگی است، نه وسیلهای برای کسب جایزه.
۸. مقاومت در برابر یادگیری مهارتهای جدید
کودکانی که به راحتی از یادگیری مهارتهای جدید منصرف میشوند یا از انجام کارهای تازه امتناع میکنند، معمولاً به دلیل ترس از شکست یا عدم تلاش کافی دچار این رفتار میشوند. آنها ترجیح میدهند فقط در زمینههایی فعالیت کنند که در آنها مهارت دارند و از رویارویی با چالشهای جدید اجتناب میکنند.
راهکار: والدین باید نگرش کودک نسبت به یادگیری را تغییر دهند. به جای تمرکز بر نتیجهی نهایی، تلاش کودک را تحسین کنند: «مهم این است که امتحان کردی و از این تجربه یاد گرفتی.» همچنین، همراهی والدین در یادگیری مهارتهای جدید میتواند کودک را به ادامهی مسیر تشویق کند.
۹. عدم توانایی در پذیرش اشتباهات خود
کودکانی که به سختی اشتباهات خود را میپذیرند یا دیگران را مقصر میدانند، معمولاً از انتقاد میترسند و احساس ناامنی میکنند. آنها ممکن است برای حفظ تصویر خود، تقصیرها را به گردن دیگران بیندازند و از پذیرش مسئولیت خودداری کنند.
راهکار: والدین باید به کودک بیاموزند که اشتباه کردن بخشی طبیعی از رشد است. به جای سرزنش، باید از اشتباهات به عنوان فرصتی برای یادگیری استفاده کنند. جملاتی مانند «مهم این است که از این تجربه چه چیزی یاد گرفتی» میتواند به کودک کمک کند که پذیرش اشتباه را به عنوان یک مهارت ضروری بیاموزد.
۱۰. بیصبری و ناتوانی در تحمل انتظار
برخی کودکان به سرعت کلافه میشوند و نمیتوانند برای چیزی صبر کنند. آنها انتظار دارند که نیازهایشان فوراً برآورده شود و در مواجهه با تأخیر، دچار بیحوصلگی یا عصبانیت میشوند.
راهکار: والدین باید صبر را به عنوان یک مهارت به کودک آموزش دهند. میتوان با ایجاد فرصتهایی برای تمرین صبر، مانند بازیهای نوبتی یا تأخیر کوتاه در برآورده کردن خواستهها، این مهارت را تقویت کرد. همچنین، توضیح دادن مفهوم «انتظار» به کودک و نشان دادن مزایای آن، مانند لذت بیشتر از چیزی که برایش صبر کردهاند، میتواند مؤثر باشد.
جمعبندی
این پنج نشانهی جدید نیز مانند نشانههای قبلی، ناشی از نیازهای عاطفی و تربیتی کودک هستند. والدینی که آگاهانه با این رفتارها برخورد میکنند، میتوانند از طریق تقویت مهارتهای خودتنظیمی، استقلال و پذیرش مسئولیت در فرزندشان، به او کمک کنند که به فردی متعادلتر و سازگارتر تبدیل شود. ایجاد محیطی که در آن کودک احساس امنیت کند، مهمترین گام در اصلاح این رفتارها خواهد بود.
منبع: یک پزشک