بخشی از گفتگوی فرارو با حشمت الله فلاحت پیشه تحلیلگر ارشد سیاست خارجی و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم را بخوانید ؛
حشمت الله فلاحت پیشه اظهار کرد : معتقدم موضوع هستهای ایران، مسئله اختلافات سیاست خارجی ایران و جایی که اکنون ایستادهایم، حاصل برخی ندانم کاریهای سیاست خارجی ایران طی سالهای گذشته است. به هر حال ایران فرصتهای زیادی را از دست داده است. علت اصلی از دست دادن فرصتها نیز، حساب کردن بیش از حد روی حمایت کشورهایی مثل چین و روسیه در شرایط سخت بود. این در حالیست که چین و روسیه چندین بار در شرایط سخت نه تنها به ایران کمک نکردند، بلکه علیه ایران نیز عمل کردند. با این وجود باز هم سیاست خارجی ایران از یک سوراخ برای چندمین بار گزیده شد و دیدیم که برجام عملا فدای منافع بازیگران شد. بعد از برجام و بعد از عدم احیای برجام، عملا سود اصلی را ۲ بازیگر بردند؛ اول روسیه که در موضوع اوکراین تنها نماند و تحریمها و اتهامهای زیادی علیه ایران روانه شد و دوم چین که روزانه صدها میلیارد تومان تخفیف نفتی از ایران گرفت.
وی افزود: «این شرایط، تا زمانی که ترامپ در واشنگتن سر کار آمد ادامه داشت. از آن زمان، عملا دور تازه بازی روسیه و چین شروع شد و معتقدم که نشست سه جانبه پکن گویای کل واقعیت نیست. واقعیتی که وجود دارد، این است که بلافاصله بعد از روی کار آمدن ترامپ نه روسها و نه چینی ها، حاضر نشدند توافقات و مبادلات گذشته با ایران را ادامه دهند و به یکباره نوسانات جدی در همکاریهای اقتصادی چین و روسیه هم آغاز شد و حتی قبل از این که ترامپ فرمان فشار حداکثری علیه ایران را امضا کند، چین و روسیه به استقبال فشار حداکثری علیه ایران رفتند و حتی زمانی که هنوز ترامپ رئیس جمهور نشده بود، گلایههایی در دولت ایران، مبنی بر این موضوع مطرح شد که چرا شرکتهای روسیه و چین برای عمل به تعهدات خود، به ایران بازنگشتند . »
این تحلیلگر ارشد سیاست خارجی در ادامه گفت: «بعد از این که لاوروف از نشست با همتای آمریکایی خود در ریاض بازگشت، بلافاصله به تهران آمد. در همان زمان جریانات خوشبین یا بهتر است بگوییم روسوفیل مدعی بودند که لاوروف حامل پیام میانجیگری برای ایران است، اما در همان زمان گفتم لاوروف حامل پیام خطوط قرمزی بود که از طرف آمریکاییها مطرح شده و روسها هم به گونهای سعی میکنند خود را با آن همراه کنند و به این دلیل بود که بعد از مدتی کوتاه این موضوع روشن شد و لاوروف صراحتا اعلام کرد آمریکاییها پیش شرطهایی برای مذاکره با ایران دارند. در همان دوران هم طرف روسی اعلام کرد روسیه و چین نباید از پشت میز مذاکره بلند شوند. این موضوع به این دلیل بود که چین و روسیه میدانند ترامپ به دنبال مذاکره مستقیم و بدون میانجی با ایران است و ترامپ معتقد است که اگر این مذاکرات سودی داشته باشد، آمریکاییها باید در سود آن سهیم باشند. »
وی افزود: «گلایه همیشگی ترامپ این است که گرچه برجام با فشار آمریکا امضا شد، اما منافع آن با قرارداد ۸۰ میلیارد یورویی با اروپا و ۴۰ میلیارد دلاری به چین و ۱۲ میلیارد دلاری به روسیه رسید؛ بنابراین آمریکا اکنون نیز به دنبال مذاکره مستقیم با ایران است، اما چین و روسیه نیز به دنبال دغدغه منافع برجامی خود هستند و سعی میکنند از ایران به عنوان یک برگ در برابر سایر اختلافات خود با آمریکا استفاده کنند. در چنین شرایطی، این پرسش مطرح است که ایران چه اقدامی باید انجام دهد. من معتقدم تا زمانی که در ایران مسائل سیاست خارجی و به ویژه مسائل هستهای، یک ماهیت مستقل از منافع قدرتهای واسطه نگیرد، کماکان امکان حل این مشکل وجود ندارد. اگر ایران و آمریکا مستقیم وارد گفتوگو شوند، بسیار مفیدتر از آن است که کارت بازی ایران در اختیار روسیه و چین باشد.»
وی در خصوص خطر فعال سازی مکانیسم ماشه تحت فشارهای آمریکا گفت: «معتقدم برای همه اعضای برجام موضوع هستهای ایران یک موضوع ثانویه یا به عبارتی یک موضوع الحاقی است. روسیه موضوع برجام و به عبارتی دقیقتر موضوع هستهای ایران را در رابطه با اوکراین، دنبال میکند، چین آن را به عنوان برگهای برای تجارت بزرگ با آمریکا میبیند و کشورهای اروپایی هم مسئله اوکراین را مسئله اصلی و مسئله هستهای ایران را مسئلهای جانبی میبینند. حتی آمریکا نیز توان هستهای ایران، عمق برد موشکی ایران و عمق استراتژیک ایران را در رابطه با اسرائیل و قراردادهای تجاری خود در خاورمیانه میبیند؛ بنابراین دلیل موضع متفاوت آمریکا و اروپا درباره مکانیسم ماشه در نشست شورای امنیت نیز همین تفاوت دیدگاههاست. ایران و آمریکا باید موانع انتقال پیامهای دیپلماتیک خود را حذف کنند تا نتایج دقیقتر و سریع تری حاصل شود. »