در این میان، شاهد پایان روایت سازی اروپائیان از جنگ اوکراین هستیم.پس از وقوع جنگ در سال ۲۰۲۲ میلادی، اروپائیان مدعی شدند با واسطه حمایتهای تسلیحاتی و اقتصادی از کی یف در مواجهه با مسکو، قواعد بازدارندگی و اقدام را به ضرر کاخ کرملین تغییر داده اند.بسیاری از شهروندان اروپایی تحت تأثیر این روایتگری قرار گرفتند.البته حضور بایدن و دموکراتها در واشنگتن و حمایت آنها از رویکرد اروپائیان، این انگاره و باور را تقویت میکرد. اما اکنون معادله با قبل متفاوت است! هماکنون ، فضای عمومی اروپا تحت تأثیر انفعال ناخواسته کشورهای آلمان، انگلیس و فرانسه در جنگ اوکراین قرارگرفته است. از سوی دیگر، دردوران پساجنگ اوکراین نیز انتظارات جدیدی از سوی شهروندان، در خصوص تأمین امنیت مرزهای اروپا وجود دارد .این در حالی است که اروپا علاوه بر ۱/۴۷میلیون پرسنل نظامی فعال فعلی، از جمله افراد در بریتانیا، به ۳۰۰ هزار نیروی اضافی برای دفاع از خود نیاز دارد.این نیروهای اضافه، صرفا در قالب اجباری شدن خدمت سربازی در کشورهای اروپایی عضو ناتو تأمین میشود که آن نیز مولد مخالفتهای گسترده و عمیقی میان جوانان اروپایی و دولتهایشان خواهد بود. همانگونه که مشاهده میشود، اروپا از یکسو «نیاز به بازدارندگی»را حس میکند و از سوی دیگر، در تأمین این نیاز با موانع زیادی مواجه شده است.
شاید زمانی که کشورهای اروپایی از توسعه جنگ اوکراین ذوقزده بوده و حتی در دوران بایدن اجازه چینش میز مذاکرات مستقیم میان کی یف و مسکو را نمیدادند، تصور قرار گرفتن در این بنبست راهبردی را نداشتند. اکنون اروپائیان درصدد آن هستند تا افکار عمومی کشورهایشان را وادار به تبعیت از راهبردها و فرمولهای دوران پساجنگ اوکراین نمایند اما با انهدام روایت سازی پیروزمندانه سران اروپایی از جنگ اوکراین، جایی برای تکمیل این پازل باقی نمیماند. ازاینرو دیگر عنصر “اقناع گری “بر سر افزایش هزینههای جنگ و بازدارندگی در قاره سبز به پایان رسیده و چشماندازی نیزبرای احیای آن مشاهده نمیشود.حضور فردی به نام ترامپ درکاخ سفید، این روند را به ضرر سران اروپایی تشدید خواهد کرد.دراین میان، تنفس مصنوعی بازیگران اروپایی عضو ناتو به زلنسکی، رئیسجمهور شکستخورده اوکراین نیزنمی تواند منجر به احیای روایتگری ایجابی غرب از جنگ سالهای اخیر در محیط پیرامونی روسیه شود.