به گزارش خبرگزاری صدا و سیما؛ محمدرضاپهلوی هرگز تصور نمی کرد حمله به مدرسه فیضیه چنان پیامدی داشته باشد که پس لرزه های آن سبب فروریختن حکومت دیکتاتوریش شود.
در زیر روایت ساواک از واقعه مدرسه فیضیه میخوانید:
تیمسار حسن پاکروان، رئیس ساواک در تاریخ ۲۸ اسفند ماه، با ارسال دستورالعملی به همه شعبههای ساواک کشور اعلام کرد:، چون احتمال دارد بعضی از وعاظ در مساجد، هنگام وعظ با توجه به این که روز جمعه دوم فروردین که مصادف با رحلت امام جعفر صادق (ع) است، مطالبی بر خلاف مصالح کشور ایراد کنند و اذهان عمومی را مشوش سازند، دستور فرمایید از هم اکنون با تشریک مساعی ماموران و مسوولان انتظامی محل، همه گونه پیش بینیهای لازم معمول گردد، حتی در صورت وجود احتمال این گونه عملیات مخالف، مجالس باشکوهتر در مخالفت با این گونه اظهارات تشکیل داده و در مقابل بیانات وعاظ محرک در مساجد نیز دستجاتی وجود داشته باشند که با ذکر صلوات مانع اظهارات نامناسب آنان بشوند. چنانچه با اتخاذ تدابیر لازم، نتایج مطلوب حاصل نگردد، برای تعقیب محرکان پس از کسب اجازه تلگرافی از مرکز برابر مقررات اقدام و نتیجه را گزارش نمایید.
سرلشکر پاکروان ۱
سپهبد محسن مبصر، معاون وقت شهربانی کل کشور از دیگر کسانی است که درباره واقعه فیضیه مطالبی نوشته است وی، در خاطراتش نقل میکند: «در روزهای آخر سال ۱۳۴۱ به سازمانهای اطلاعاتی اطلاع رسید که طلبههای قم با صدور اعلامیهای از مسلمانها خواستهاند تا روز دوم فروردین ۴۲ در مدرسه فیضیه قم گرد هم آیند و در تظاهرات مخالفت با اصلاحات دولت شرکت کنند… در برابر این تصمیم و برای جلوگیری از آن، کمیسیونهایی تشکیل شد و مساله را مورد بررسی قرار دادند و سرانجام طرح بسیار نابخردانه و میشود گفت کودکانهای را که اصلا به صلاح مملکت نبود به تصویب رساندند».
مبصر درباره بانی این طرح مینویسد: «این طرح را تیمسار نعمت الله [نصیری]ریاست شهربانی کل کشور پیشنهاد کرد و آقای علم نخست وزیر آن را پسندید. تصمیمی که به وسیله مسوولان امنیتی و نظامی کشور گرفته شد، این بود که عدهای از سربازان گارد با لباس غیر نظامی در روزی که قرار بود در مدرسه فیضیه تظاهرات برپا شود، به آنجا ریخته و با طلبههای تحریک شده درگیر شوند و با آنها کتک کاری کنند.
اجرای چنین عملیات ناپختهای تنها این پیام را دربرداشت که اینک شاه مستقیما به چالش روحانیت آمده است… و به هر قیمتی قصد سرکوب آنها را دارد».۲
پرویز معتمد، از مقامهای امنیتی دوران پهلوی که از سال ۱۳۵۴ رئیس تیمهای تعقیب و مراقبت و شنود ساواک شد هم در اظهاراتش درباره واقعه فیضیه مینویسد:
«ما ۵۳ نفر مامور عملیات ساواک بودیم که همگی در این عملیات شرکت داشتیم. با اتوبوس به قم رفتیم. گارد شهربانی هم بود… قصد ما سرکوب و در نطفه خفه کردن توطئه آیتالله خمینی و طلاب بود.
آنها با گفتههای خمینی و ضدیت او با اصلاحات ارضی و شرکت زنان در انتخابات اعلام همبستگی کرده بودند. با توجه به این که آنها جوان بودند از نظر ما میکروب تلقی میشدند و برای آینده کشور خطرناک شمرده میشدند. تصمیم بر این بود که به نحوی تنبیه شوند. در ثانی قرار بود تظاهرات کنند. به این ترتیب ما قصد خنثی سازی توطئهی آنها را هم داشتیم. یادت باشد آیتالله خمینی و طلاب قصد به راه انداختن غائلهای را داشتند که سال ۱۳۵۷ به ثمر نشست. ما هم نیروی امنیتی بودیم نمیتوانستیم ساکت بنشینیم و دست روی دست بگذاریم و تماشا کنیم.»
«شدت عمل بود. تکذیب نمیکنم. از طبقه بالا که آنها را میزدیم، با چک و لگد و باطوم و فحش و ناسزا میآوردیم پایین تا توی حیاط و بعد تا دم ماشین. معلومه وقتی شدت عمل به خرج میدهی طرف ممکن است خونی هم بشود، سر و کلهاش کبود هم بشود. هر اکیپی مسئول ۴ اتاق بود. وسایل را جمع میکردند. بازرسی میکردند. صورت جلسه میشد. اگر طرف یک کم آهسته میرفت با چک و لگد به جلو هلش میدادیم و بیشتر کتک میخورد. ممکن بود طرف تو راه بیفتد او را میکشیدند و میآوردند. یک حلقه گارد شهربانی هم داشتیم که محل را محاصره کرده بودند که کسی از بیرون وارد ماجرا نشود. هدف گوشمالی بود و نه بیشتر… آنهایی که بر اساس گزارش منابع ما در حوزه حرف زده بودند شناسایی شدند. فکر کنم ۱۰ – ۱۲ نفر دستگیر و به تهران اعزام شدند. تعدادی در همان قم پس از بازجویی مقدماتی، تعهد دادند و آزاد شدند. آنها نه سازمانی داشتند و نه تشکیلاتی بنابر این برخورد با آنها در حد ساواک قم بود. آنها به درد قزلقلعه و ... نمیخوردند. در آنجا ما یک چاقو هم پیدا نکردیم.» ۲
گفتنی است امام خمینی رحمتالله علیه برخلاف تصور حاکمان، پس واقعه فیضیه بر ادامه مبارزه سیاسی تأکید و از هجرت به نجف بنا بر درخواست سیدمحسن حکیم خودداری کرد و در نامهای به وی با بیان مظلومیت حوزه و طلابِ بی پناه نوشت با هجرت مراجع و علما، مرکز بزرگ تشیع (قم) در پرتگاه هلاکت قرار میگیرد و به دامن کفر و بی دینی کشیده خواهد شد و امید است با وحدت کلمه علمای اعلام اسلام و مراجع وقت، حفظ کلمه اسلام و قطع دست اجانب از مملکت فراهم شود.۱
نویسنده و پژوهشگر: طیبه السادات حسینی
-------------------
منابع: ۱ مطالعات و پژوهشهای اسلامی
https://psri.ir/print.php?id=۸۶jwierb موسسه
۲. فکت نامه
/https://factnameh.com/fa/fact-checks/۲۰۲۴-۰۲-۰۱-iran-qom-feyziyeh-casualties