به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، در حالی که در آستانه نوروز 1404 قرار داریم، سنتهای ایرانی که همواره با جشن و شادی همراه بودهاند، اینبار به طرز بیسابقهای در سایه بحران اقتصادی و اجتماعی سنگینتر شدهاند. در شرایطی که مردم ایران به استقبال سال جدید میروند، بسیاری از آنها احساس میکنند نوروز امسال هیچ نویدی از سال خوب و بهبود اقتصادی ندارد. نرخ دلار که به مرز 98 هزار تومان رسیده، نه تنها قدرت خرید خانوارها را به شدت کاهش داده است، بلکه بحرانهای اجتماعی و فرهنگی نیز به دنبال آن به سرعت گسترش یافته است.
ایران امروز در قلب یک بحران اقتصادی بیسابقه قرار دارد. ابرتورم، رکوردهای جدیدی در قیمت دلار به ثبت رسانده و قدرت خرید مردم را به پایینترین سطح ممکن رسانده است. در شرایطی که فشارهای خارجی و تحریمها شرایط را پیچیدهتر کردهاند، هر روز بر حجم مشکلات افزوده میشود. اما این وضعیت تنها معیشت مردم را تحت تاثیر قرار نداده؛ بحران اقتصادی به تمام ابعاد زندگی اجتماعی، از خانوادهها گرفته تا آموزش، سلامت، محیط زیست و منابع طبیعی نفوذ کرده است. نوروز امسال، برای بسیاری از ایرانیان، نه آغاز یک فصل تازه، بلکه نمادی از بحرانهای عمیق و چالشهای روزافزون است که آینده کشور را تهدید میکند.
فشار اقتصادی ناشی از تورم و کاهش قدرت خرید به شدت بر روابط خانوادگی اثر میگذارد. تصور کنید یک خانواده که به سختی توانسته است اقساط خانه و خورد و خوراک روزانه خود را تأمین کند. حالا، با افزایش قیمتها و تورم، حتی خرید یک بسته ماست یا کیسه برنج به دغدغه تبدیل میشود. در چنین شرایطی، اعضای خانواده تحت فشار زیادی قرار میگیرند که منجر به استرس و اضطراب بیشتر میشود. تحقیقات نشان دادهاند که در چنین شرایطی، تنشها و مشکلات درون خانوادهها افزایش مییابد، و بسیاری از افراد بهویژه زنان و کودکان، بیشترین آسیبها را متحمل میشوند.
حالا اگر نگاه کنیم به حوزه فرهنگ و آموزش، میبینیم که در این وضعیت، اولین چیزی که قربانی میشود، سرمایهگذاری در بخشهای فرهنگی و آموزشی است. وقتی دولت با کمبود منابع مالی مواجه میشود، دیگر خبری از برنامههای فرهنگی و حمایتی برای جوانان و نوجوانان نیست. مدارس دولتی با کمبود معلم و منابع آموزشی روبهرو میشوند و شرایط به جایی میرسد که دیگر بسیاری از بچهها نمیتوانند به امکانات آموزشی مناسب دست پیدا کنند.
در مناطق کمتر توسعهیافته کشور، بسیاری از خانوادهها نمیتوانند هزینههای آموزشی فرزندان خود را بپردازند. معلمها به دلیل حقوق پایین و شرایط سخت کاری، انگیزهای برای تدریس نخواهند داشت. این یعنی نسل جدیدی که از دسترسی به آموزش با کیفیت محروم میشود و آیندهاش تحت تأثیر این بحران قرار خواهد گرفت.
اینکه هر روز قیمت دارو و خدمات درمانی بیشتر میشود، قطعاً بر سلامت مردم اثر منفی میگذارد. شما خودتان را جای یک بیمار که نیاز به داروهای گرانقیمت دارد تصور کنید. حالا با تورم شدید، هزینهها به حدی بالا رفته که شاید حتی نتوانید دارویی را که به آن نیاز دارید، تهیه کنید. این فشارها نه تنها سلامت جسمی بلکه روانی مردم را هم تحت تأثیر قرار میدهد.
بیماری مانند دیابت که نیاز به مصرف داروهای خاص دارد، در شرایطی که هزینهها روز به روز بیشتر میشود، ممکن است افراد از تهیه داروهای ضروری خود ناتوان شوند. نتیجه این است که بیماری به وضعیت وخیمتری میرسد و در بسیاری از موارد، این بیماریها به دلیل عدم درمان به مشکلات پیچیدهتری تبدیل میشوند.
در بحرانهای اقتصادی، یکی از اولین تصمیمات غیرمؤثر این است که منابع طبیعی را بهطور بیرویه بهرهبرداری کنند تا مشکلات مالی جبران شود. به جای سرمایهگذاری در پروژههای پایدار محیط زیستی، ممکن است برای جبران بحران مالی، به تخریب منابع طبیعی و آلوده کردن محیط زیست پرداخته شود.
در مناطقی که به علت مشکلات اقتصادی کشاورزی به شدت آسیب دیده، ممکن است کشاورزان به جای استفاده از روشهای پایدار و منابع طبیعی خود، به بهرهبرداری بیرویه از منابع آب و خاک روی بیاورند. این کار باعث میشود که منابع طبیعی که باید برای آینده حفظ شوند، به سرعت تخریب شوند و آیندهسازان کشور از آنها بیبهره بمانند.
در نهایت، همه این آسیبها نه تنها به وضعیت اقتصادی بلکه به ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه آسیب میزنند. تورم و مشکلات اقتصادی باعث میشود که بخشهای مختلف از جمله خانوادهها، آموزش، سلامت و محیط زیست در معرض تهدیدات جدی قرار گیرند. این بحران اقتصادی به یک زنجیره معیوب تبدیل میشود که تأثیرات آن از نسلهای آینده گرفته تا وضعیت محیط زیست، به همه ابعاد زندگی مردم نفوذ میکند.باید از همین حالا برای این چالشها راهحلهای اساسی پیدا کنیم وگرنه، این آسیبها تبدیل به بحرانهای غیرقابل کنترل خواهند شد.