«امین صبحی» تحلیلگر مسائل سیاسی و بینالملل طی یاداشتی در ایسنا نوشت: سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران همواره بر پایه استقلال، عزت ملی و عدم تسلیم در برابر فشارهای بیگانگان شکل گرفته است. در این میان، رابطه با آمریکا که همچنان از سوی برخی سعی میشود به عنوان موضوعی داغ در محافل رسانهای و سیاسی مطرح شود، یکی از چالشهای دهههای اخیر تلقی میشود.
اعلام خبر نگارش و ارسال نامهای از سوی «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا خطاب به آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران این موضوع را دوباره به صحنه سیاست کشانده و واکنشهای مختلفی را در پی داشته است. در این مدت، رسانههای داخلی و خارجی با گمانهزنی درباره محتوای این نامه، سعی کردهاند جزئیاتی از مضمون آن را منتشر کنند.
نکته حائز اهمیت اما، مواضع متناقض کاخ سفید در تعامل با جمهوری اسلامی ایران است. این نامه، همانند دیگر اقدامات مقامات آمریکایی، نمونهای از رویکرد دوگانه ایالات متحده است چراکه از یک سو با تهدید و فشار، و از سوی دیگر با ظاهری از تمایل به مذاکره، به صحنه سیاسی وارد میشود. این رویه البته مسبوق به سابقه بوده و پیش از این نیز توسط سایر روسای جمهور آمریکا بهرهبرداری شده است.
مرور اسناد تاریخی موید این مطلب است که سیاست مذاکره با جمهوری اسلامی به صورت رسمی در دوران «بارک اوباما» رئیسجمهور پیشین آمریکا مطرح شد و فضای لازم برای مذاکره بین طرفین فراهم آمد. اما گذشت زمان ثابت کرد که این سیاست بیشتر به منظور جلب نظر افکار عمومی صورت گرفت تا این پیام را به مجامع جهانی مخابره کند که ایالات متحده برای مذاکره با ایران پیشگام بوده است.
آنچه که در این میان بیش از سایر مولفهها خودنمایی میکند، این است که ملت ایران در مساله برجام شاهد عهدشکنی آمریکا بودند؛ طرفی که مدعی رفع تحریمها بود، اما در عمل به تعهدات خود عمل نکرد.
حمایت آمریکا از رژیم صدام در جنگ تحمیلی و اعمال تحریمهای فراگیر علیه مردم ایران، بخشی از این تجربه تاریخی است که به وضوح نشان میدهد اعتماد به آمریکا، راهبردی غلط و بیثمر است.
ترامپ که به دلیل ترور سردار سلیمانی و اقدامات خصمانهاش علیه ایران، یکی از منفورترین روسای جمهور آمریکا بهشمار میآید، در ژستی ریاکارانه، پیشنهاد مذاکره و تعامل با ایران را مطرح کرده است. اما درخواستهای ایالات متحده برای تعدیل روابط با تهران، همواره با پیششرطهایی همراه بوده که با مانیفست انقلاب اسلامی سازگار نیست؛ چه بسا که «سید عباس عراقچی» وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، در جریان ارسال این نامه تاکید کرد: «هرگز زیر بار مذاکرهای که به مفهوم تحکم باشد، نرفتیم و نخواهیم رفت.»
امضای یادداشت ریاستجمهوری برای احیای سیاست «فشار حداکثری»
بدعهدیها و رفتارهای خصمانه کاخ سفید به ایران نیز محدود نشده است و دیگر کشورها و حتی متحدان آمریکا را هم هدف قرار داده است.
به عنوان نمونه، ترامپ و «کیم جونگ اون» رهبر کره شمالی در سال ۲۰۱۸ و با سروصدای زیاد در سنگاپور دیدار کردند. حاصل این دیدار، امضای سند و انتشار بیانیهای مشترک بود. این بیانیه شامل تعهد کره شمالی به خلع سلاح هستهای شبهجزیره کُره، بازگرداندن اجساد سربازان آمریکایی کشتهشده در جنگ کُره، برقراری روابط جدید بین طرفین، و ارائه تضمینهای امنیتی از سوی آمریکا به کره شمالی بود. با این حال، طولی نکشید که پس از پایبندی کره شمالی به توافق، واشنگتن به تعهدات خود از جمله کاهش تحریمها عمل نکرد.
رفتار ساکن کاخ سفید با متحدان اروپایی و حتی کانادا هم رفتاری غیردوستانه است. او اروپا را که همپای بیچونوچرای سیاستهای واشنگتن بوده است، به «سوءاستفاده» از آمریکا متهم کرده و تعرفه ۲۵ درصدی بر واردات کالاها از این بلوک اعمال کرده و اروپا را به اعمال تعرفه بیشتر تهدید کرده است.
درباره کانادا وضع بدتر است. ترامپ با تحقیر «جاستین ترودو» در زمانی که «نخستوزیر» کانادا بود، او را «فرماندار» خطاب میکرد. ترامپ علاوه بر گرینلند که تحت حاکمیت دانمارک است، حتی چشم طمع به خاک کانادا دارد و بارها گفته کانادا باید ایالت پنجاهویکم آمریکا شود.
دیدار ترامپ و کیم در سنگاپور در سال ۲۰۱۸
با این حال، در این تحلیل بنا داریم ابتدا به دلایل متعدد چرایی عدم اعتماد به آمریکا و تأثیرات آن بر سیاست خارجی ایران پرداخته و در ادامه به تشریح پاسخ احتمالی جمهوری اسلامی ایران به یک معامله بپردازیم.
دلایل عدم اعتماد به آمریکا
نقش آمریکا در جنگ تحمیلی
یکی از مهمترین جلوههای رفتار خصمانه آمریکا علیه ملت ایران، حمایت آشکار و پنهان این کشور از رژیم صدام در دوران جنگ تحمیلی (۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷) بود. آمریکا علاوه بر تأمین تسلیحات و اطلاعات نظامی برای عراق، در مجامع بینالمللی نیز ایران را متهم به تداوم جنگ میکرد. اسناد متعدد حکایت از این دارد که ایالات متحده در دفاع از تهاجم رژیم بعث سنگ تمام گذاشت و و در این راستا از ماجرای حملات شیمیایی به حلبچه چشمپوشی کرد. این تجربه تلخ تاریخی در حافظه جمعی ایرانیان ثبت شده و یکی از پایههای بیاعتمادی شدید به آمریکا را شکل داده است.
تأثیر تحریمها بر مردم ایران
اقدامات خصمانه ایالات متحده آمریکا محدود به همین نبود و واشنگتن و متحدانش، تحریمهای گسترده و فزایندهای را علیه ایران اعمال کردند؛ تحریمهایی که بخشهای مهمی از اقتصاد کشور از جمله حوزههای بانکی، نفتی، پتروشیمی، دارو، حملونقل و غیره را مورد هدف قرار داده و فشار مضاعفی را بر زندگی روزمره مردم وارد کرد اما سیاست های دوگانه آنها کماکان ادامه داشت و این سران مزور در مناسبتهای مختلف که غالبا دخالت مستقیم در امور ایران بود، پیامهای مغرضانهای را با اهداف سیاسی منتشر کرده و خود را حامی مردم ایران معرفی میکردند و همین رویه متناقض مثال نقضی برای عوامفریبی آمریکا در مقام عمل است.
رهبر معظم انقلاب بارها تأکید داشتند که تحریم، ابزاری ظالمانه و غیرانسانی است که ایالات متحده برای رسیدن به خواستههای سیاسی خود به کار میگیرد ابزاری که به یمن جهاد علمی اندیشمندان ایرانی، کارکرد خود را از دست داده و خنثی شده است.
مذاکره مستقیم ایران و آمریکا بر سر برجام
نقض تعهدات در ماجرای برجام
تجربه برجام نمونهای عینی دیگری است که نشان داد آمریکا به تعهدات خود وفادار نیست. در جریان دیدار هزاران نفر از اقشار مختلف مردم از سراسر کشور با مقام معظم رهبری، ایشان «تجربه برجام» را نمونهای روشن از درستی ضرورت بیاعتمادی به دشمنان خواندند و خاطرنشان کردند: «امروز حتی مسئولان دیپلماسی و کسانی که در مذاکرات حضور داشتهاند، این واقعیت را تکرار میکنند که آمریکا نقض عهد میکند و در ورای زبان چرب و نرم خود، به مانعتراشی و تخریب روابط اقتصادی ایران با دیگر کشورها مشغول است».
البته این رهنمودهای داهیانه در مقاطع مختلف از سوی معظم له گوشزد شده است و ابشان مسئولان را به لزوم استفاده از تجربههای دولتهای یازدهم و دوازدهم در آینده دعوت و خاطر نشان کردند: «در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمیدهد و آنها کمک نمیکنند و هرجا که بتوانند ضربه خواهند زد و اگر جایی هم ضربه نمیزنند به این دلیل است که نمیتوانند».
پیشبینی که پس از خروج آمریکا از برجام و تلاشهای واشنگتن در اقدامات ایذایی علیه ایران محقق و مسجل شد که رویه ایالات متحده هیچ تغییری نکرده است و این کشور بهدنبال تحمیل اراده خود فراتر از چارچوبهای قبلی است؛ روندی که مبین ماهیت زورگویانه آمریکا بود و برای چندمین بار نشان داد که از چنین رویکردی نمی توان انتظار توافق عادلانه داشت.
مداخلههای آمریکا در منطقه
یکی دیگر از ریشههای بیاعتمادی ایران به آمریکا، حمایت همهجانبه واشنگتن از رژیم صهیونیستی در فلسطین و مداخله مکرر در امور کشورهای منطقه است؛ از جنگهای افغانستان و عراق گرفته تا ماجراجوییهای نظامی در سوریه و حمایت از گروههای تروریستی. پشتیبانی بی قید و شرط از قتل عام مردم غزه در یک سال گذشته نیز عامل دیگری از شرارتهای منطقهای یانکیها در غرب آسیاست تا نظم مطلوب خود را در این منطقه راهبردی حاکم کنند، در حالیکه این مداخلهها در تضاد با خواست ملتهای منطقه و اصول اسلامی است و جمهوری اسلامی ایران خود را موظف به مقابله با این جنایات و بر ملا کردن خوی استکباری ایالات متحده میداند و طبیعتا این رویکرد به مذاق آمریکا، متحدان و پیادهنظام آن خوش نمیآید.
تجربه دیگر کشورها در اعتماد به آمریکا
نگاهی به سرنوشت کشورهایی که به آمریکا اعتماد کردهاند، گویای واقعیتهای تلخی است. تجربه اخیری که دولت و مردم اوکراین از رفتار تحقیر آمیز ایالات متحده داشتند به وضوح ثابت کرد که راهبرد ایالات متحده در استعمارگری تغییر نکرده است و دقیقا تجربه کشورهایی نظیر لیبی، عراق و افغانستان برای اوکراینیها تکرار شد و ویرانی، آشفتگی و قمار روی منابع طبیعی و ظرفیتهای موجود در کشور، سهم مردمی است که به زعم مسئولانشان برای خروج از بحران به آمریکا تکیه کردند.
حمله لفظی ترامپ به زلنسکی در کاخ سفید
پاسخ احتمالی به یک معامله
بر اساس گرارش های غیر رسمی منتشر شده از مفاد نامه ترامپ، یکی از پیششرطهای طرح شده، دخالت آشکار آمریکا در روابط دبپلماتیک ایران با متحدان منطقهای است. مطرح است ترامپ در این نامه از جمهوری اسلامی ایران خواسته تا روابط خود را با کشورهای لبنان، عراق و یمن که بخشی از محور مقاومت محسوب میشوند، تعدیل کند.
در ادامه، با توجه به اینکه تاکنون این خبر توسط مسئولان رسمی تکذیب نشده است، بررسی و تحلیل خود را بر همین پایه ادامه میدهیم و به این پرسش پاسخ میدهیم که چرا پاسخ ایران به این درخواست که بیشتر شبیه یک معامله است تا مذاکره، طبیعتاً باید منفی باشد؟
برخی دلایل این موضوع به شرح زیر است:
۱. محور مقاومت؛ فراتر از یک ائتلاف سیاسی
محور مقاومت در نگاه جمهوری اسلامی ایران صرفاً یک ائتلاف نظامی یا سیاسی نیست، بلکه تجلی هویت و آرمانهای اسلامی-انقلابی است که با ظلمستیزی و دفاع از مظلومان جهان گره خورده است.
۲. رویکرد مقاومت فرهنگی و اقتصادی
جمهوری اسلامی ایران معتقد است که تنها راه خنثیسازی فشارهای خارجی، مقاومت همهجانبه و چندبُعدی است که مقاومت فرهنگی و اقتصاد مقاومتی بهعنوان دو رکن اساسی مطرح میشوند.
۳. مذاکره بدون پیششرط؛ اصل اساسی در هر گفتوگوی بینالمللی
رهبر انقلاب همواره تأکید کردهاند که مذاکره واقعی باید بدون تحمیل پیششرط صورت گیرد. هرگاه آمریکا یا هر قدرت دیگری، پیششرطهایی یکجانبه مطرح میکند، نشان از آن دارد که بهدنبال گفتوگو و تفاهم نیست؛ بلکه میخواهد خواستههای خود را تحمیل کند.
دیدار رمضانی مسئولان نظام با رهبر انقلاب
راهبرد
در نهایت باید گفت مواضع جمهوری اسلامی ایران در خصوص مذاکره کاملاً شفاف است چراکه هیچگاه از مذاکره عدول نکرده و گفتوگو با دول مختلف را با یک پیشفرض همیشگی که مبتنی بر حفظ عزت و منافع ملی است، در دستور کار دارد.
بنابراین، با توجه به آنچه تاکنون با هم مرور کردیم، باید گفت ترامپ درصدد است با اجرای یک برنامه ترکیبی علیه ایران، زمینه بروز جنگی روانی را در میان افکار عمومی به راه اندازد و با تحمیل فشارهای روزافزون بر مردم، خود را تبرئه کرده و به عنوان پیامآور صلح معرفی کند.
واکنش رهبر انقلاب در این خصوص کما فی السابق این بود که: «ایران به دنبال جنگ نیست، اما اگر آمریکاییها و عواملشان دست به اقدام غلطی بزنند، اقدام متقابل از طرف ایران قاطع و حتمی است؛ آن که بیشتر ضرر میکند، آمریکا است.»
بدون شک این اظهارات صریح، مواضع ایران را برای کاخ سفید و همپیمانانش بازنمایی کرده و نشان داد که سیاست خارجی جمهوری اسلامی در گرو پایبندی به اصول انقلاب اسلامی، اتکا به ظرفیتهای داخلی، ارتقای توان دفاعی و بازدارندگی، حفظ انسجام ملی و تقویت روابط با کشورهای همسو است.
در پایان باید گفت این اهداف متعالی تنها در صورتی قابل تحقق هستند که نقش جوانان در اداره کشور تقویت شود. همچنین، افزایش جدیت در تقویت اقتصاد مقاومتی و فرهنگی نیز باید در اولویت قرار گیرد. این اقدامات ضمن مصونسازی کشور در برابر فشارهای خارجی، مانع تصمیمگیری برخی عافیتطلبان و سهلانگاران شود که معامله با شیطان بزرگ را حلال همه مشکلات میدانند.