عصر ایران؛ رضا شاه ملکی*- دکتر مهری ادریسی استاد دانشگاه در رشته تاریخ و نویسنده کتابهایی چون : (تاریخ سیاسی ، اجتماعی ایران در دوره افشاریه و زندیه) و نیز : (تمدن و فرھنگ صفوی) در گفتوگویی با ما، نتیجه پژوهشها و مقالات خویش را در اختیارمان گذاشته است.
یک روز مانده به تحویل سال 1404 خورشیدی در آستانه سال نو، این گفت وگو برای علاقه مندان به اسطوره های کهن ایرانی حاوی نکات قابل توجهی است:
*چه ارتباطی است بین نیایش ها و آیینهای کهن ایرانی یا شرایط اقلیمی فلات ایران؟
--وضعیت اقلیمی فلات ایران همواره شرایط خاصی را بر ساکنان آن، به ویژه کشاورزان، تحمیل کرده است. پراکندگی جمعیت و نشانه های موجود دربارۀ نحوۀ شکل گیری روستاها و شهرها حاکی از کمبود آب، خشکی زمین و عدم امکان سکونت و کشاورزی در بیشتر نقاط فلات ایران است. این شرایط در نظر کشاورزان و دهقانان این فلات، در عصر باستان، به منزله جبری سازش ناپذیر بوده که به نظر میرسید چاره ای جز تسلیم ندارند. از این رو، انسان عصر باستان، جز در ذهن و قلب خویش، راهی برای مبارزه با شرایط تحمیلی و بلایای طبیعی نداشت؛ آنها در آرزوی ایجاد شرایط مطلوب ، راهکارهای عملی خویش را، با اهداف دوگانه، در مسیر نیایشها و برگزاری مراسم آیینی یافتند که در طول زمان شکلی مشخص و ثابت به خود گرفت.
*در دوره اسلامی هم این استمرار و کارکرد را می بینیم؟
بله. دورۀ اسلامی، حاکی از استمرار اعتقاد به کارکرد و به تأثیر آیین ها در زندگی تودۀ مردم است. اگرچه، با تسلط مسلمانان بر ایران و ورود اعتقادات توحیدی آیین های کهن تا حد زیادی تحت الشعاع قرار گرفتند و رنگ باختند، ولی برخی از آنها، همچون نوروز، به دلیل اصالت دیرینه و نفوذ گسترده، رنگ اسلام به خود گرفتند و ماندگار شدند.
*اصولا اسطورۀ سیاوش را نمادی از باورهای خاص فرهنگ کشاورزی جوامع آسیایی دربارۀ خزان و بهار، خشکسالی و باران و زندگی گیاه می دانند . چه پیوندی در این میان وجود دارد؟
--این اسطوره در دورۀ قبل از ورود آریایی ها، ملهم از اساطیر ایزدان نباتی بین النهرین، در ایران و درّۀ سند، صورتی منطبق با فرهنگ ایران یافت و به طور متمرکز برای مدت زمان حدود سه هزار سال در آسیای میانه به شیوۀ آیینهای نمایشی به اجرا درآمده.
قدمت آیین سوگ سیاوش در نوروز نشان گر عمق باور تودۀ مردم و اهمیت این اسطوره نزد ساکنان کشاورز آسیای میانه است. چند نقاشی موجود دربارۀ نحوۀ اجرای آیین سیاوشان حاکی از وجود عناصر اصلی و مهم چون زنان وموسیقی، حضور خدایان با هالهای دور سر به نشانه تقدّس و آسمانی بودن این آیین است. اگرچه پس از ایام مراسم آیینی سوگ سیاوش، جشن آن نیز با اولین روز سال نو ومنطبق با فصل بهار، آن هم به کمال برگزار میشد، ولی در کل عموماً اطلاعات نسبتاً کمتری دربارۀ جشن سیاوش یا جشن رویش گیاه موجود است.
*پس لطف کنید کمی درباره اسطوره سیاوش توضیح دهید.
--اسطورۀ حماسی سیاوش بر دو اصل خیر و شرّ، نیکی و بدی، روشنایی و تاریکی مبتنی است. این دوگانگی در زندگی و افکار انسان کشاورز عصر باستان، به ترتیب، به صورت سرسبزی و خشک سالی، آبادانی و ویرانی، بهار و زمستان جلوه گر شده است.
بر همین مبناست که، در متون دینی قدیم هندوایرانی، آیین های مختلف مذهبیِ مربوط به رفع خشک سالی و بیآبی و بزرگ داشت خدایان باروری، گیاه و آب به چشم میخورد. در همه آنها بدی و شر و تاریکی در قالب مرگ، خشک سالی و دنیای تاریک زیر زمین در خدمت اهریمن و دست یاران وی معرفی شده اند. در مقابل، خیر، نیکی و روشنایی به صورت شکوفایی زندگی، بهار و زنده شدن طبیعت و سرسبزی در اختیار موجودات نیک، فروهرها، خدایان و ایزدان قرار دارند و آنها هستند که این نعمات را به انسانها ارزانی میدارند.
این باورها، به ویژه برای کشاورزان ساکن نجد ایران، خواه ساکنان بومی و خواه آریایی های اسکان یافته و کشاورز، با انجام آداب خاص سوگواری سیاوش برای دعوت و تشویق نیروهای زایای طبیعت به زاد و ولد همراه گشت. بدین ترتیب، اسطورۀ سیاوش همان اسطورۀِ کشت، نماد مرگ و رستاخیز و تابع الگوی خزان و بهار است و آیین سیاوشان نیز حکایت از مرگ و زندگی، پژمردن و تجدید حیات دارد. مرگ سیاوش خزان کامل و تولد کیخسرو، پس از مرگ سیاوش، بهار است. همچنین، رفتن سیاوش به درون آتش نشانه خزان و بیرون آمدن وی نماد رویش دوباره در بهار است .
شاهنامه نیز شکل حماسی اسطورۀ سیاوش را به صورت مبارزۀ دیو خشکی و فرشته باران معرفی میکند که سرانجام فرشته باران به پیروزی دست می یابد.
*قدیم ترین اشارات به سوگ سیاوش را تا کجا می توان عقب برد؟
--کهن ترین اثر موجود دربارۀ نحوۀ برگزاری آیین سوگ سیاوش در ایران ، سنگنگارهای است مربوط به دورۀ نوسنگی (هزارۀ سوم قبل از میلاد) که در حوالی سمرقند به دست آمده است و در آن آیین مذکور به روشنی ملاحظه میشود. سفالهای مکشوفه از خوارزم نیز اطلاعات بیشتری دربارۀ نحوۀ برگزاری سوگ واری سیاوش در اختیار می نهند.
*نشانه های تداوم این آیین در دوره اسلامی را چگونه میبینید؟
--این آیین کهن سال، که عمر آن بیش از سه هزارسال تخمین زده می شود، در دورۀ اسلامی نیز با تغییراتی چند تا دورۀ نزدیک به حمله مغول برگزار می شد. با این همه، تأثیر این آیین، با وجود منسوخ گردیدن اجرای آن از حدود قرن ششم هجری به بعد، در برخی آیین های سوگواری مشابه در سراسر ایران باقی است.
سیر و تداوم این آیین را در دوره های اسلامی، از میان برخی اطلاعات بازمانده در منابع ایرانی، میتوان دریافت. نرشخی، مؤلف تاریخ بخارا، مراسم سالانه سوگواری بر سیاوش را، در قرن پنجم هجری، چنین توصیف کرده است:
»اندرون در کاه فروشان و آن را دروازۀ غوریان خوانند، او ]سیاوش[ را آنجا دفن کردند. مغان بخارا بدین سبب آن جای را عزیز دارند. هر سالی هر مردی آنجا یکی خروس برد و بکشد، پیش از بر آمدن آفتاب روز نوروز و مردمان بخارا را در کشتن سیاوش نوحه هاست.
چنان که در همه ولایت ها معروف است و مطربان آن را سرود ساخته اند و می گویند و قوالان آن را گریستن مغان خوانند . و این سخن زیادت از سه هزار سال است.«
*آیا اطلاعی از زمان تقویمی دقیق برگزاری این آیین در دست داریم؟
--در اصل، زمان برگزاری آیین سوگ سیاوش در پنج روز نخستین ماه سال، که در تقویم های سغدی و خوارزمی با آغاز تابستان مطابق بود، صورت می گرفت و، در روز ششم، سال شروع می شد. این روز موسوم به کین سیاوش بود، یعنی روزی که کیخسرو انتقام خون پدرش را از افراسیاب گرفت. بدین ترتیب، سیاوش در آغاز تابستان، که نوروز محسوب می شد، کشته شد و در ششمین روز سال نو یا نوروز بزرگ رستاخیز کرد. در تقویم زردشتی، این پنج روز، به نام پنجه دزدیده، به آخر اسفندماه و جشن رستاخیز عملاً به اول فروردین منتقل گردید. همین جاست که آییـن سـوگ سیـاوش بـا آیین یادبودَ فروَشیْها ی فروهر مردگان در کیش زردشتی پیوند می خورد.
*اصلا ریشه اعتقادی آیین سوگ سیاوش چیست؟
-ریشه های اعتقادی و آیین سوگ سیاوش در دو نظریه مطرح قابل جستجوست. نظریه اول خاستگاه این آیین را آسیای مرکزی میداند و، برای تأیید آن، براهین و شواهدی چون قدمت تمدن آسیای مرکزی، ویژگیهای جغرافیایی و کشاورزی منطقه و کثرت آثار مکشوفه دربارۀ آیین سیاوش در حفاریهای باستانشناسی ناحیه خوارزم را ارائه مینماید. بیش از همه، انطباق جغرافیایی رویداد کشته شدن سیاوش در آسیای مرکزی به مدد این نظریه آمده است.
طبق این نظریه، لغت سیاوش مرکب از دو واژۀ اوستایی سیا ( (siya و ورشنه » (varšna )اسپ نر« و مجموعاً به معنی »اسب نر سیاه« است، که با نامهای لهراسپ، گرشاسپ و …، که همه با اسپ مربوط و همگی از خاندان سیاوشاند، قابل مقایسه است. تحول بعدیِ معنای واژۀ سیاوش به دارندۀ اسب نر سیاه، یعنی سوارـ شاه، بوده و سپس به خدای نباتی، نیرومندترین خدای آسیای مرکزی در میان قبایل هندو اروپایی، تغییر یافته است.
*چنانچه ممکن است درباره این نظریه توضیح بیشتری بدهید
-- بنابراین نظر، قبایل آریایی پس از اسکان در فلات ایران، با توجه به زمینه مساعد کشت و زرع در برخی نقاط، به کشاورزی روی آوردند و به دلیل وابستگی به زمین، در مواجهه با دشواریهای طبیعی و عوارضی چون قحطی و سیل ـ که زمین، کشتزارها، شبکه آبیاری، خانهها ، انسان و دام را از بین میبرد ـ به مسائلی ذهنی چون بخت و سرنوشتِ بد گرایش پیدا کردند و چاره ای جز تساهل در برابر جبر زندگی و طبیعت نداشتند.
از سوی دیگر، اوضاع اجتماعی و جغرافیایی خوارزم و آسیای مرکزی نیز به پیدایش و تحول اسطورۀ سیاوش کمک کرده بود. حوزۀ دو رود سیردریا و آمودریا با شعبات فراوان و عبور از سرزمینهای متنوع، بستر مناسبی برای ایجاد و رشد آیین سوگ سیاوش در جامعه کشاورزی فراهم آورده بود. آبادانی و کشاورزی غنی این منطقه مدیون شبکه بسیار پیشرفته آبیاری بود. این آبادانی چند هزاره ـ ظاهراً تا قرن چهارم میلادی ـ دوام داشت. اما سپس به دلیلی نامعلوم ساکنان منطقه آن را ترک کردند و آثار تمدن در آن از بین رفت و این منطقه عظیم و آباد و حاصلخیز تبدیل به صحرای قره قوم شد.
مجموع این شرایط، در شکل گیری اسطورۀ کشت ـ سیاوش، باورها و سپس مراسم آیینی مربوط به آن ـ همان طور که گفته شدـ نقش داشته است.
*نظریه دوم چگونه تبیین می شود؟
-- نظریه دوم، که اصل آبشخور فرهنگیـ اعتقادی آیین سیاوشان را از بینا النّهرین میداند، بر تبادلات و تأثیرات متقابل فرهنگی دو حوزۀ تمدنی ایران و بین النّهرین تأکید میکند و مشابهت عناصر اصلی آیین سیاوشان را با آیینهای همانند در آن خطه شاهد و برهان قرار میدهد.
طبق نظر این گروه از محققان، دو جشن بین النّهرین ـ یکی جشن بهارۀ ازدواج مقدّس یا جشن باروری، که به اسطورۀ »ایشتر« و »دموزی« یا »تموز« مربوط بود و دیگری جشن آیین آکیتی یا آکیتو که در اوایل پاییز و برای پیروزی »مردوخ« بر »تیامت« برگزار می شد ـ در پایان هزارۀ دوم پیش از میلاد باهم یکی شده و در آستانه فصل بهار به صورت نمادین و نمایشی برگزار می گردید.
در هر دو آیین مذکور، نوعی رابطه بین ایزد بانو یا بانوی مقدس و یک ایزد شهید شوندۀ اسطورهای برقرار بوده، که منظور از آن پیوند، تداوم زندگی و نو شدن طبیعت بوده است. چنان که، در اساطیر ازدواج مقدس، ایشتر، ایزدبانوی باروری و زندگانی، با دموزی یا تموز، خدای شبانی، ازدواج میکند و از این پیوند زمین حاصلخیز میشود، گوسفندان بچّه می زایند و روندی نوین در زندگی پدید می آید .
*گویا این باورها همراه با مراسم خاصی نیز بوده ؟
-- بله درست است. مراسم آیینی و نمایشی دو اسطورۀ مذکور در هزارۀ اول پیش از میلاد با دقّتی خاص، که ناشی از اعتقاد به تأثیر و کارکرد آیینها در زندگی سالانه مردم بود، در اول فصل بهار برگزار می گردید. شاه بین النّهرین، سومر و یا بابل بین روز هفتم و هشتم از ماه اول فصل بهار به پرستشگاه مقدس ایشتر، می رفت و با پریستار (راهبه) بزرگ، که جانشین ایزدبانوی باروری بود، مراسم ازدواج مقدس را به جا می آورد. آنگاه شاه، همراه با پیکرۀ مردوک، به بابل برمی گشت و در آنجا پیکرۀ خدایان دیگری که مردم شهرهای دیگر آورده بودند حضور داشتند. در این مراسم سرنوشت کشور رقم می خورد .
* استاد مهرداد بهار پیوندی بین این آیین و نوروز و ریشه های اسطوره ای حاجی فیروز طرح کرده اند .ایشان چگونه این تطبیق را انجام می دادند؟
-- استاد بهار بر آن بود که آیین مربوط به الهه آناهیتا، که از هر جهت با ایشتر قابل مقایسه و تطبیق است، به سودابه و سیاوش انتقال یافته است، بدون آن که این تحول و تبدیل در ساخت اسطوره به آیین زیان رسانیده باشد.
بدین ترتیب، طبق این نظریه واژۀ سیاوش احتمالاً همان واژۀ اوستایی سیاورشان ( syavaršan) به معنای »مرد سیاه یا سیهچرده« است، که اشاره به رنگ سیاهی دارد که در مراسم به چهره می مالیدند و یا اشاره به صورتکی سیاه است که به کار میبردند. چهرۀ سیاه، در واقع، سیمای کسانی از دنیای مردگان است.این ویژگی در ایران احتمالاً یادآور بازگشت فروهرهای درگذشتگان در روزهای پایانی سال و آغاز سال نوست و یا شخصیت "حاجی فیروز" را توجیه می کند که با رنگ سیاه چهره، به نشانه بازگشت از دنیای سیاه و تاریک مردگان، و جامهای به رنگ خون سیاوش رنگ زندگی مجدّد ایزد شهید شده و شادی زایش دوبارۀ ایزدی که رویش و برکت بهار را برای کشاورزان با خود به ارمغان می آوردـ نشان داده می شود. بنابراین نظر، آیین حاجی فیروز با قدمتی شگفت آور، به احتمال زیاد، یکی از آیین های کهن بومی ایران است که با آیین سیاوش مربوط و همزمان است.
*به نظر می رسد باورهای مردمی نقش نخست پیدایش ، و تداوم این مناسک بوده
--همین طور است . اعتقاد تودۀ مردم به هم دردی و شرکت در عزاداری و گریستن الهه آسمانی (الهه آب و باروری) در مرگ فرزند و شوی آسمانی خویش (ایزد نباتی) موجد وحدت و یگانگی انسان زمینی با طبیعت و آسمان می شد. از این رو، انسان، در عصر باستان و حتّی در دورۀ اسلامی، به منظور تأثیرگذاری و تشویق نیروهای مولّد و زایای طبیعی، مراسم آیینی را، به کمال، در روزهای پایانی سال و آغاز هر سال نو به جا می آورد. تعمیم ویژگی های انسانی به خدایان آسمانی، به ویژه حضور زنان در نقش الهه آسمانی، صورت عنصر اصلی این مراسم آیینی را تبیین می کند.
* دکتری تاریخ/ مدرس و پژوهشگر تاریخ