فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم
تا درخت دوستی بر کی دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
گفت و گو آیین درویشی نبود
ور نه با تو ماجراها داشتیم
شیوهٔ چشمت فریب جنگ داشت
ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم
گلبن حسنت نه خود شد دلفروز
ما دم همت بر او بگماشتیم
نکتهها رفت و شکایت کس نکرد
جانب حرمت فرونگذاشتیم
گفت خود دادی به ما دل حافظا
ما محصل بر کسی نگماشتیم
شرح لغت: حالیا:حالی
حضرت حافظ در بیتهای ششم و هفتم میفرماید:
نکتهها و سخنهای بسیاری میان ما رد و بدل شد، اما هیچ شکایتی نکردیم و جانب احترام را نگه داشتیم و به تو بی وفایی نکردیم.
* محبوب جواب داد کهای حافظ تو عاشق ما شدی وگرنه مامور و نوکری نزد تو نفرستادیم که به زود عاشق ما شوی، بلکه با میل خودت بوده است.
حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
با امید به یاری و مدد دوستان وارد کاری شدهای، اما تمام تصورات شما غلط از آب درآمد و آنها تو را تنها گذاردند. با تمام زحمتی که تو در این راه کشیده بودی اکنون غصه بیهوده نخور و بدان اشتباه تو در آن بود که به جای توکل به خدا از خلق او یاری خواستی. اکنون به خود بیا و از قادر مطلقی یاری بجو که هرگز تو را در نیمههای راه رها نخواهد کرد.