در روزها و ساعات اخیر شاهد اوج گیری قابل توجه تنش ها در منطقه غرب آسیا بوده ایم. در این راستا، دولت آمریکا با همراهی انگلیس، حملات گسترده ای را به یمن در دستورکار قرار داده اند. موضوعی که با واکنش انصارالله یمن مواجه شده و این جنبش تاکید کرده که در حمایت از ملت و مقاومت فلسطین کاملا راسخ است. در عین حال، انصارلله یمن تاکید کرده که نه کشتی های اسرائیلی و نه کشتیهای آمریکایی حق عبور و مرور از دریای سرخ و تنگه باب المندب را ندارند و مقاومت اسلامی یمن در حمله به آن ها درنگ نخواهد نکرد. در عین حال، رژیم اشغالگر قدس نیز به تازگی حمله به نوار غزه را از سرگرفته است. گزارش های مختلف همچنین از نزدیک شدن یک پهپاد جاسوسی آمریکا به نزدیکی مرزهای کشورمان و واکنش قاطع پدافند هوایی ایران و البته جنگنده های اف 14 به این تجاوز حکایت دارند. موضوعی که عقبنشینی پهپاد مذکور را به همراه داشته است. مجموع این مسائل از بحرانیشدن فضا و معادلات در منطقه غرب آسیا حکایت دارند. در این میان، بسیاری از ناظران و تحلیلگران معتقدند که منطقه غرب آسیا محلِ دو تنگه فوقالعاده راهبردی یعنی تنگه هرمز و تنگه باب المندب است. در عین حال، بخش قابل توجهی از شریان انرژی جهان نیز در این منطقه در جریان است و از رهگذر آن به بازارهای جهانی صادر می شود. موضوعی که حداقل با توجه به تحولات جاری در سطح منطقه، از دو منظر، بازار نفت جهانی را با مخاطرات جدی مواجه ساخته و بیراه نیست اگر بگوییم این بازار اکنون در آستانه یک شوک تاریخی است.
اول اینکه باید توجه داشته باشیم که اوج گیری تنش ها در سطح منطقه غرب آسیا، کاملا مستعد آن است که به میادین انرژی منطقه نیز کشیده شود.
به طور خاص در مورد سناریوی درگیری ایران و آمریکا، بسیاری از ناظران و تحلیلگران معتقدند که این مساله ابعاد گسترده ای پیدا خواهد کرد و می تواند میدان های انرژی منطقه را با یک ابربحران جدی رو به رو کند. اساسا به همین دلیل هم است که در روزهای اخیر شاهد بوده ایم شمار قابل توجهی از رسانه های غربی گزارش داده اند که دولت های عرب حاشیه خلیج فارس فعالانه به دنبال میانجی گری میان ایران و آمریکا هستند و سعی دارند مانع از اوج گیری تنش ها میان دو طرف شوند. آن ها با توجه به تجربیات گذشته خود به خوبی میدانند که در نتیجه این درگیری ها بازنده بزرگ خواهند بود و به هیچ عنوان بیراه نیست که مجبور به پرداخت بهایی گزاف شوند. در گذشته بارها و بارها پیش آمده که کشورهای منطقه متوجه شده اند که آمریکا به آن ها به مثابه چیزی بیش از گوشتِ قربانی نگاه نمی کند و اساسا توجهی به منافع آن ها ندارد.
همین مساله سبب می شود تا کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نیز نگرانیهای جدی را در مورد آینده تنش ها در سطح منطقه داشته باشند. صِرف انفجار درگیریها در منطقه یعنی اوج گیری قابل توجه قیمت نفت در بازارهای جهانی. ورای همه این ها، اقتصادهای نفتی منطقه به شدت دچار شوک و بحران خواهند شد و عملا خود را در فضایی خواهند دید که هیچ چشم انداز روشنی در مورد پایان آن وجود ندارد.
نکته دوم اینکه یکی از محورهای اصلی جنگ افروزی محور غربی و عبری علیه ایران، میادین انرژی کشورمان است. درست به همین دلیل است که آن ها گاه و بیگاه این میادین را تهدید به حمله می کنند و عملا ضربه به میادین انرژی ایران را به مثابه قطع کردن شریان های درآمدی و اقتصادی کشورمان ارزیابی می کنند. ایران نیز هشدار داده که حمله به میادین نفتی و گازی کشورمان و یا ایجاد اختلال در صادرات نفت ایران، عملا یک مشکل بزرگ برای همگان در منطقه ایجاد خواهد کرد و اینطور نیست که دیگران علیه سایت های انرژی ایران دست به اقدامات مخرب بزنند و از تبعات مهلک آن فرار کنند. از این رو، در معادله تشدید تنش ها در منطقه که ماهیت ترکیبی به خود گرفته، یا همه از نعمت نفت و صادرات آن سود می برند یا هیچ کشوری حق صادرات نفت را نخواهد داشت. آنچه واضح است این نکته می باشد که محدودیت ها صرفا علیه ایران برقرار نخواهند بود. همین منطق ساده خود از بسترهای مساعد برای افزایش قابل توجه قیمت نفت و انرژی در بازارهای جهانی حکایت دارد.