عصر ایران؛ جواد لگزیان - راینهولد مرکلباخ استاد ممتاز دانشگاه کلن در کتاب «میترا (آیین و تاریخ)» تلاش دارد از آیین رازوری میترا، تصویری نو ترسیم کند. در این کتاب ردپای آیین میترا از جمعهای شکارچی اولیه تا پادگانهای رمی دنبال میشود؛ ردپایی که از ایزدی برخاسته از رسوم فئودالی میگوید که به پاییندست آداب وفاداری به فئودال میآموخت و به بالادست رسوم سروری فئودالی.
رازهای میترا ریشه در آیین ایرانی دارد
در نظر مرکلباخ از زمان انتشار اثر فرانتس کومون (١٨٩۶-١٨٩٨) محقق بلژیکی درباره آیین پر رمز و راز میترایی دو شناخت تازه تصور ما را بهشدت دگرگون کردهاند: اول این شناخت که واژه ایرانی میترا مفهوم «قرارداد» را دارد و تجسم بنای جامعه از رابطه شخصی و قراردادگونهای میان یکایک انسانهاست. چنین معنای کارکردی از آیین میترا تصویرگر (ویژهی) میترای رمی نیز هست و دوم اینکه در کندوکاوهای زمین در اُستیا (Ostia) روی موزاییک کف زمین، تصویر نردبانی با هفت پله یافت شد که بر روی آن هفت تصویر (نشان) مقام مقدس رازها ترسیم شده است.
در سطح میان هفت پله نمادهای (سمبل) این مقامها دیده میشوند. ما هماکنون میدانیم که هر یک از نمادها به کدام مقام تعلق دارد و این کلید را در دست داریم تا بسیاری از ترکیبهای نمادها را که ما در بناهای میترا با آنها برخورد میکنیم، در ارتباط با یکی از هفت مرحله (مقام) قرار داده و معنای رازآمیز آن را بازیابیم. مجموعه آموزش رازهای میترا در این نمادها نهفته است.
مرکلباخ بر این باور است که امروز شرایط برای تصویرسازی رازهای میترا، نسبت به زمان کومون، بسیار مناسبتر است: متنهای کهن ایرانی بیشازپیش از راه ترجمهها درک شدهاند، تا جایی که میتوان درباره مراحل پیشین با اطمینان بیشتری داوری کرد. دیرتر نیز مواد باستانشناسی بیش از دوبرابر شده است؛ همین بسنده است که یافتهها در دورا – یوروپوس، کاپوآ و مکان میترا در نزدیکی اِس.پریسکادر رم بهیاد آورده شوند.
بهاینترتیب، ما امروز میتوانیم در یک زمینه دیگری، نسبت به سال ١٨٩٨، تصویر کاملتری از راز میترا ترسیم کنیم. رازهای میترا درباره هفت سیاره و هفت صدا از دید مرکلباخ با آموزه فلزات پیوند دارد، پیش از همه، در آنجا که رنگ سیارهها بهمیان میآید. هنگام پیدایش جهان از قربانی گاو ِنر فلزات نیز پدید آمدند. در اسطوره ایرانی نیز موازی با آن، اسطوره مرگ انسان نخستین (ازل – قدیم) گایومارد است که از پایین اندام او فلزات پدید آمدند. اسطوره مرگ گایومارد و قربانی گاو موازی حرکت میکنند، ازاینرو، هر دو نخستیناند، که از آنها جهان پدید آمد. از اینجا میتوان چنین نتیجه گرفت که رازهای میترا، همچون بیشتر موارد، به دو سرچشمه بازمیگردد، به اسطوره ایرانی و فلسفه یونانی.
مرکلباخ معتقد است آیین میترا، آیین ستارهها بود. هفت سیاره سیستم «ژائو سنتِر» در رابطه استواری با هفت مقام رازها قرار داده شده بودند؛ ارتقای (پیرو) پذیرفتهشده زنده در این هفت مقام، با رستاخیز پس از مرگ او همخوانی داشت که روح او پس از مرگ برخاسته و از راه فضای هفت سیاره به آسمان ستارگان ثابت میرود. آیین میترا یکی از شکلهایی بوده که در آنها تقدس کیهانی دوران باستان پسینتر بیان خود را یافته است.
از نگاه مرکلباخ، رازهای میترا ریشه در آیین ایرانی دارد اما چنان نیرومند از میان اندیشه یونانی گذشته که گویا آیین تازهای شده است اما این نکته که گسترش رازهای میترا در همخوانی با گسترش مسیحیت پنداشته شده، تصوری نادرست است: رازهای میترا کاملا از گروههای اجتماعی دیگری جز مسیحیان آمدهاند. آنها خود را در تضاد با آیین قیصر قرار ندادند، بلکه برای یک آیین وفاداری تلاش کردند…
بخش بزرگی از پیروان میترا کارگزاران امپراتوری از لایههای پایین و سربازان در مرزهای نظامی در راین، دونا و هادریانزوال در بریتانیا بودند. مرکز آیین را نیز باید رم تصور کرد… . هنگامی که امپراتور کنستانتین مسیحیت را دین دولتی اعلام کرد، خدمتگزاران وفادار امپراتور دیگر پیروان میترا باقی نماندند. بهاینترتیب، رازهای میترا در عمل و زمان کوتاهی، بدون پایداری، رو به افول نهاد.
مرکلباخ تصریح میکند که در زمانه هخامنشیان چارچوب دولت ایران از راه پیوند شخصی انسانها حفظ شده بود؛ از راه رابطه وفادارانه پادشاه با ساتراپها، جنگاوران و فرمانبرداران آنها. حقوق و وظایف هر فردی با شخص معینی در پیوند و بسیار نیرومندتر از «فئودالیسمِ» اروپای غربی در سدههای میانه بود و این امر در سندهای نوشتهشده همواره نقش معینی ایفا میکرد.
این رابطههای وفادارانه همواره متقابل بود و با مراسم، دستفشردن، زانوزدن، سوگند و خوراکخوردن جمعی، مهر تأیید بر آن میزدند. چیزی که در این رابطههای شخصی میان انسانها و قرارداد، سوگند، دوستی و همهچیز، ایستاده و آنها را پیوند میزد، میترا بود. کسی که رابطه را میبرید، او را کیفر میداد.
در سرود میترای اوستا، با نیرومندی تمام این معنا آمده است که میترا شکننده قرارداد را (در ترجمه لومل «دروغگوینده به میترا») نابود میکند. اینگونه است که میترا با حفظ گروهها جامعه را باهم نگه میدارد؛ میتوان گفت: میترا ایزد «فئودالیسم» ایران است که این نقش در بسیاری از جزئیات درخور شناخت است.
از سوی دیگر، به گفته مرکلباخ رازهای میترا برای یونانیان و رمیان، به هیچرو بیگانه نبود. آنها را به یک زندگی دلاورانه در خدمت فرامیخواند؛ به انجام وظیفه متقابل بالادست و زیردست و مبارزه علیه رنجی که هر کس در سینه خود داشت. هر پیروی باید رو به جاودان میداشت و خود را به آسمان بیتغییر سیارههای ثابت جهت میداد.
خرد انسان میتوانست خرسندی خود را در علمیت این آموزه بیابد؛ آموزهای که با سطح آنروزی دانش ستارهشناسی همخوانی داشت. از اینرو، موفقیت پرشتاب و بزرگ رازهای میترا در سده دوم و سوم میلادی را میتوان بهخوبی درک کرد. از نظر ساختار حکومتی هم به نظر مرکلباخ جمهوری رم تنها یک مدیریت بسیار ناکارآمد و واپسمانده داشت که به سبب برتری جنگافزار رمی تسخیر و به وسیله نیروی نظامی (فراوان) نگهداری شد.
اما از آنجا که فرماندارانِ استانها به وسیله هیچ اداره مرکزی کارآمدی کنترل نمیشدند و آنها هدف خود را پیگیری میکردند، جنگ داخلی درگرفت و جمهوری درهم پاشید. سپس آگوستوس همه خشونت نظامی را در دست خود، قیصر، متمرکز کرد و او و قیصران پس از او مدیریتی نو را بنا نهادند. با تعریف قیصر بهعنوان حافظ سربازان و افسران، حکومت قیصری بر دو ستون انگشت گذاشت: نیروی ارتش و مدیریت قیصری. و ما پیروان میترا را پیش از همه در این دو نهاد مییابیم که این یک نشانه و ویژگی مهم است.
کتاب «میترا (آیین و تاریخ)» نوشته راینهولد مرکلباخ با ترجمه توفیق گلیزاده و ملیحه کرباسیان را در ۴۵۳ صفحه و با قیمت ۵۵۰۰۰۰ تومان انتشارات اختران رهسپار بازار کتاب کرده است.
توسعه فرهنگ میزبانی برای گذران خاطرهآفرین اوقات فراغت
گردشگری که پس از نفت و خودروسازی سومین صنعت دنیاست با ویژگیهای پویا و منحصر بفرد اکنون نقشی اساسی در اقتصاد و پیشرفت یافته است. اکنون کتاب «توسعه گردشگری؛ نظریهها، رویکردها و مدلها» در جهت آموزش دانش گردشگری جدیدترین تئوریهای توسعه گردشگری را تشریح و گسترش عملی و عملیاتی آن را بررسی و توصیه میکند.
تیم نویسندگان کتاب سعی دارند تا با نگاه واقعگرایانه به وضعیت گردشگری کشور رهیافتهای کاربردی برای تحول و توسعه گردشگری را کشف کنند. به همین جهت است که کتاب هوشمندانه با تطبیق نظریهها، رویکردها و مدلها بر یک نمونه میدانی به یک راهنمای عملیاتی توسعه گردشگری تبدیل شده است.
در نخستین فصل کتاب به نام «کلیات» تعاریف اولیه مبحث یعنی نظریه، مکتب، پارادایم، رویکرد، الگو و مدل تشریح میشود.
دومین فصل کتاب «توسعه گردشگری» ابتدا مفاهیم، ماهیت، ابعاد و الگوهای توسعه را معرفی و سپس درباره توسعه گردشگری و جایگاه آن در سطوح ملی، منطقهای و محلی و اثرات و پیامدهای آن بحث کرده است.
در «نظریههای توسعه گردشگری» سومین فصل ابتدا موضوع مکاتب سیاسی و توسعه گردشگری مطالعه و سپس پارادایمهای توسعه گردشگری پدیدارشناسی، ایدهآلیسم، پراگماتیسم و هرمنوتیک توضیح داده شده است. آنگاه تئوریهای مهم توسعه گردشگری نظریههای توسعه درونزا، قطب رشد، پخش فضایی، نوسازی، فوردیسم، پستمدرنیسم، وابستگی، نئولیبرالیسم، توسعه جایگزین، ساختارگرایی، پساساختارگرایی، کارکردگرایی، رانش و کشش، شبکهای، پایه اقتصادی، جهانی شدن، بینرشتهای، سیستمها، تغییر چرخه عمر، جایگزین فرآیندهای تغییر و آشوب مورد بحث قرار گرفته است.
چهارمین فصل اختصاص به «دیدگاهها و رویکردهای توسعه گردشگری» یافته است که رویکردهای انبوهگرایی، اقتصادی، فضایی جغرافیایی، اجتماعمحور، توسعه پایدار گردشگری، بازساخت، زیستناحیهای، مشارکتی، ظرفیتی، توانمندسازی، بومیسازی، حکمروایی و تابآوری را بررسی میکند.
در پنجمین فصل «مدلهای توسعه گردشگری» در صفحات آغازین فصل درباره مدل فضایی گردشگری بورتون، مدل الماسی گردشگری پورتو، مدل فضای گردشگری بولان، مدل جریانهای گردشگری ماریوت، مدل سفر تفریحی و تعطیلاتی کمپبل، مدلهای الگوی سفر چند مقصدی ، مدل روانشناختی پلاگ، مدل نگاه گردشگری اوری، مدل انتخاب مصرفکننده گردشگری اشمل، مدل انتخاب مقصد کرامپتون و مدل خوشهای گردشگری میخوانیم.
سپس در بخش نتیجهگیری با سه مقاله راهگشای تطبیق تئوریها، رویکردها و نظریات بر یک نمونه میدانی، طرح اولیه چند راهبرد برای برونرفت از شرایط موجود و محورهای توسعهنیافتگی گردشگری ایران با تاکید بر استان خراسان رضوی دیدگاه عملیاتی مؤلفان را مرور خواهیم کرد.
کتاب با تشریح دقیق نظریهها و رویکردهای متفاوت در زمینه توسعه گردشگری نشان میدهد که توسعه گردشگری میتواند ابزار مناسبی برای مناطق توسعهنیافته باشد. دیدگاههای توسعه گردشگری به دنبال تناسب مطلوب بین سیستم و محيط آن است و البته از طریق مطالعه و آگاهی از این دیدگاهها و رویکردها میتوان درک صحیحی از واقعیات به دست آورد و در جهت بهتر شدن فرآیند توسعه گام برداشت.
در فرازی از کتاب هم با یک تعریف راهگشا درباره گردشگرپذیری روبرو میشویم که مطابق آن مراکز تک ساحتی مراکزی است که از زنجیره ششگانه خدمات گردشگری یعنی اطلاعرسانی، حمل و نقل، اسکان، تغذیه، امنیت، اوقات فراغت و سوِغات در عرصه برنامهریزی عمدتا یک قلمرو موضوع تضارب گروههای ذینفع، کنشگران و ساختار سیاسی باشد اما نقاط پرساحت نقاطی هستند که برنامهریزیهای گردشگری برای آن مستلزم همهجانبهنگری است.
زیرا گردشگرانی که از نقاط پرساحت بازدید میکنند نیازمند خدمات متنوعی مانند اطلاعرسانی، حمل و نقل درون منطقهای و برون منطقهای، تمهیدات اسکان، پیشبینی مراکز غذاخوری و رستوران، تمهیدات امنیتی و مراکز جانبی اوقات فراغت و تهیه سوغات هستند که باید توجه داشت که در نظر گرفتن این ملاحظات بستری برای تضاربهای منفعتی گروههای ذینفع در جامعه میزبان و گاه گردشگران است.
کتاب «توسعه گردشگری؛ نظریهها، رویکردها و مدلها» محورهای توسعهنیافتگی گردشگری ایران با تاکید بر خراسان رضوی را در ناکارآمدی ساختار سازمانی ادارات گردشگری شهرستانهای استان و بلاتکلیفی بخش زیادی از پروژههای کلان در دست انجام و همچنین عدم توجه به جانمایه اصلی گردشگری یعنی تولید و فروش ظرفیتهای اوقات فراغتی میداند چرا که گردشگر در کنار دیدار از نقطه فرهنگی به دنبال گذران خاطرهبخش اوقات فراغت است.
از نگاه کتاب چشمانداز گردشگری کشور بر اساس توافق گروههای ذینفع بر توزیع میزان منافع بر اساس درونی کردن هزینهها امکانپذیر است که تدوین الگوی آن مستلزم گفتگوی ملی و محلی گردشگری است و این یعنی سعی در توافق بر چشمانداز بر اساس حداکثر وفاق جمعی در ذینفعان.
کتاب تاکید دارد که رونق توسعه پایدار گردشگری در کشور مستلزم گفتگوهای مستمر و فراگیر در بین ذینفعان چندگانه آن با پذیرش قاعده درونی کردن هزینهها به منظور متقاعدسازی بر نظام هزینهای – منفعتی ناشی از توسعه گردشگری است و پیامد اصلی این گفتگوهای مستمر دستیابی بر راهبردهای همزمان و همراستا در متن گردشگری کشور است که این امر مستلزم شناسایی ارزشهای مشترک است و در اینجا مهمترین ارزش مشترک اشتغال است.
در این راستا کتاب الگوی راهبردی مناسب برنامهریزی گردشگری را الگوی تعاملی - مشارکتی میداند. نقطه قوت الگوهای برنامهریزی تعاملی به حداکثر رساندن سطح اجماع ذینفعان بر ضرورت، اولویت و نحوه اجرای برنامه است و نقطه ضعف آن ناظر به اختلالات که گاه به سبب سطح نازل توصیههای بدنه کارشناسی آن اداره یا سازمان و ضعف در نحوه مسالهشناسی ایشان است. همچنین در برنامهریزی مشارکتی برنامهریز به دنبال پیدا کردن شرکایی است که در ایفای آن برنامه منتفع شوند. بنابراین هزینههای اجرا و بهرهبرداری آن به حداقل میرسد.
در ادامه بحث این استراتژیهای تعاملی مشارکتی مبنا با دستگاههای اجرایی پیشنهاد شده است: توسعه روستاهای هدف گردشگری، میراث فرهنگی و ابنیه تاریخی در حوزههای روستایی، در قالب طرحهای هادی روستا با کمک اداره کل مسکن و شهرسازی؛ توسعه صنایع دستی و سوغات، در قالب توسعه اشتغال با کمک اداره کل کار و سازمان مدیریت؛ حفاظت از بافت تاریخی شهری، میراث فرهنگی و ابنیه تاریخی در حوزههای شهری، با کمک سازمانهای مردم نهاد و معاونت اجتماعی سیاسی استانداری و سرانجام توسعه فرهنگ میزبانی با کمک سازمان اجتماعی فرهنگی شهرداری و سازمانهای مردم نهاد.
در نهایت کتاب خاطرنشان میکند که ظرفیتهای تاریخی - میراثی ممکن است برای تعدادی از علاقمندان و متخصصان فرهنگ و تاریخ جذاب باشد اما تا توان جذب گردشگر انبوه را نداشته باشد از لحاظ اقتصادی برای سرمایهگذاران پرریسک محسوب میشوند. لذا به خودی خود به یک جاذبه تبدیل نمیشوند. ایجاد و تقویت زیرساختهای فضایی و خدماتی مانند جاده و برق و امنیت شرط لازم ولی ناکافی برای تبدیل ظرفیتهای تاریخی - میراثی به یک جاذبه گردشگری است.
اینها که اغلب دارای پراکندگی فضایی نیز هستند، حضور در سایت یا نقطه مذکور را به لحاظ زمانی و ریالی پرهزینه میکند. به نظر میرسد شرط کافی استفاده از ظرفیتهای مکمل مانند طراحی مسیر گردشگری موضوعی و طراحی رویدادها برای آن است. در یک چنین قالبی گردشگر در آن نقطه توقف میکند، زیرا در کنار دیدارش از آن نقطه فرهنگی، موضوعات دیگری نیز برای گذران لذتبخش اوقات فراغت دارد.
کتاب «توسعه گردشگری؛ نظریهها، رویکردها و مدلها» نوشته دکتر احمد رومیانی و دکتر آرش قهرمان در ۲۹۶ صفحه با قطع وزیری را انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد رهسپار بازار کتاب کرده است.