عصر ایران ؛ نهال موسوی - در همه مناسبات و اتفاقات مهم کشور همواره تلویزیون یکی از موضوعات ثابت است که اتفاقا در اکثر موارد هم عملکرد چندان رضایت بخشی هم ندارد. یک نگاه ساده و گذرا به ویژه برنامههای نوروزی مربوط به سال جدید را فقط میخواهیم از منظر بسیار ساده بررسی کنیم.
در شبکههای تلویزیونی که امسال هم به مانند سالهای قبل ویژه برنامه نوروزی تدارک دیده بودند همان روند همیشگی و تکرا مکررات را شاهد بودیم، هر شبکه یک استودیو را به این کار اختصاص داده بود و چند مجری ثابت با حضور مهمانان مختلف مقابل دوربینها ایستادند و تقریبا یک روند کلیشهای وتکراری را اجرا کردند.
اگر هم خواستند خلاقیت و نوآوری به خرج دهند با حضور مهمانان پانتومیم بازی کردند!
اما موضوغ بحث این نوشتار نه مجریان تکراری و اجراهای همیشگی است و نه مهمانان و ... بلکه بسیار ساده خواستیم به طراحی صحنه و دکور این ویژه برنامهها نگاهی بیندازیم.
واقعا حیرت آور است که انگار صحنه همه این شبکهها را فقط یک نفر و یا یک شرکت طراحی کرده بود! با المانهای ثابت در همه آنها مانند صفحه نمایش بزگ دیواری، گلهای طبیعی فراوان، رنگهای زیاد و بدون در نظر گرفتن هیچ گونه قاعده و اصولی برای ترکیب بندی و رنگ بندی صحنهها، تا سرحد امکان شلوغ و آکساسورهای بی ربط، استفاده به شکل بسیار معمولی و تکراری از سفره هفت سین و ...
انگار قانون این بوده که هرچه بزرگتر، شلوغتر، جیغتر، اجق وجقتر بهتر و تمام.
یک قاعده مهمی وجود دارد که میگوید یک تصویر یا یک عکس میتواند بیش از هزارن کلمه و حرف پیام را منتقل کند بنابراین برای پی بردن به اصل ماجرای که عرض شد بهترین راه این است که تصاویر صحنههای این ویژه برنامههای نوروزی را در کنار هم ببینیم.
آنچه که ناامید کننده است و اتفاقا جای حرف و بحث دارد این است که چرا هیچ نظارتی بر این اتفاقات مبتدیانه در صداوسیما وجود ندارد؟ چرا در این دستگاه عریض و طویل صداوسیما هیچ شخصی وجود ندارد که احساس کند باید به چشمان و نگاه مخاطب احترام گذاشت.
احترام به مخاطب این نیست که در همان لحظه اول او به یاد این بیافتد که برای چنین صحنهآرایی چند میلیارد تومان هزینه شده است و فاکتورهای مختلف در مقابل چشمانش رژه برود.
صداوسیما که بودجه آن از بیت المال است واقعا دربرابر چنین اتفاقاتی مسئول است و باید پاتسخگو باشد، آخر کج سلیقه بودن و یا بی سوادی و بی تجربه بودن هم حد و اندازهای دارد!
خود ببینید و به قول سهراب سپری دیگر: ما هیچ، ما نگاه.